مقالات سیاسی / حساسیتی که این روزها در مرزهای شمال غرب و جنوب کشورمان به لحاظ امنیت ملی احساس میشود، از اهمیت زیادی برخوردار است. علاوه بر این حساسیت، خط و نشانی که اتحادیه اروپا، آمریکا و شورای امنیت سازمان ملل با بهانه قرار دادن ادعای فروش پهپاد ایرانی به روسیه برای جمهوری اسلامی میکشند نیز دارای اهمیت زیادی است که دقت بیشتر در تنظیم سیاست خارجی کشورمان را الزامی میکند.
این موضوع بسیار مهم را در سه محور مورد توجه قرار میدهیم.
محور اول، رزمایش اقتدار توسط نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بخشهائی از شمال استانهای آذربایجان شرقی و اردبیل است که هفته گذشته برگزار شد. این رزمایش به سران جمهوری آذربایجان و حامیان آنها در منطقه فهماند که جمهوری اسلامی ایران هیچ تغییری را در مرزهای خود نخواهد پذیرفت و مسیر زمینی مستقیم میان ایران و ارمنستان باید مثل گذشته بدون کمترین تغییری پابرجا باشد. این خواسته قانونی کشورمان، از طریق دیپلماسی هم دنبال شده و میشود ولی مشاهده بعضی تحرکات نظامی توسط باکو که هدفی مغایر با این حق طبیعی ایران را دربردارد ایجاب کرد نیروهای مسلح ما عزم خود را برای جلوگیری از تحقق چنان هدفی که نوعی توطئه محسوب میشود، اقدام به برگزاری رزمایش نماید و به طرف مقابل بفهماند در صورتی که به زبان دیپلماسی تمکین نکند، با قدرت نظامی جمهوری اسلامی ایران مواجه خواهد شد.
این سیاست قاطع، که در سفر چندی قبل رئیس جمهور ترکیه به تهران از زبان رهبری به وی تذکر داده شد تا هم او و هم دیگر حامیان باکو و نیز سران جمهوری آذربایجان متوجه عزم جمهوری اسلامی ایران در این زمینه باشند، سیاست مورد نظر و حمایت آحاد مردم ایران است. در مدت یکماه اخیر، ناآرامیهائی که در تعدادی از شهرهای کشورمان رخ داد، طراحان پشت پرده توطئه ایجاد تغییر در مرزهای شمال غربی را دچار این وسوسه کرد که گویا شرایط برای اجرای این توطئه مناسب است، غافل از اینکه اولاً وجود نارضایتی و اعتراضات امری طبیعی است و سوءاستفاده فرصت طلبان از این قبیل وقایع هرگز موجب از دست رفتن وحدت نظر مردم ایران درباره حفاظت از تمامیت ارضی و دفاع از منافع ملی نخواهد شد و ثانیاً مسئولان نظام جمهوری اسلامی و عموم مردم به این نکته توجه دارند که در ماجرای درگیریهای نظامی میان باکو و ایروان در منطقه قرهباغ، سازمان جاسوسی «موساد» نقش موثری دارد و صهیونیستها اهدافی فراتر از منطقه قرهباغ دارند که محوریترین آنها ایجاد مزاحمتهائی برای جمهوری اسلامی ایران است برهمین اساس، خنثی ساختن توطئه صهیونیستها و شرکای منطقهای آنها سیاست قطعی آحاد ملت ایران است که در صورت لزوم برای عملی شدن آن از اقتدار نظامی خود نیز استفاده خواهد کرد.
محور دوم، به گسترش نفوذ رژیم صهیونیستی در جنوب، از خلیج فارس تا خلیج عدن مربوط میشود. صهیونیستها در خلیج عدن نیز مشغول توطئهای خطرناک علیه امنیت منطقه هستند. توطئه رژیم صهیونیستی و امارات برای ایجاد پایگاه اطلاعاتی – نظامی (بخوانید جاسوسی) در خلیج فارس که در ادامه عادی سازی روابط چند کشور عربی با رژیم غاصب صهیونیستی با حمایت ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا صورت گرفت، هماکنون به خلیج عدن نیز کشیده شده است. این توطئه، به معنای تقویت محاصره اطلاعاتی – امنیتی علیه ایران است و از گستردگی نقشه صهیونیستها و همدستان منطقهای و جهانی آنها برای بسط نفوذشان در منطقه حکایت دارد.
هرچند بعضی از صاحبنظران معتقدند گسترش نفوذ رژیم صهیونیستی در جهان عرب به ضعف دیپلماسی منطقهای جمهوری اسلامی ایران مربوط میشود ولی فارغ از صحت و سقم این نظریه، باید بپذیریم که این رژیم نامشروع و اشغالگر در حال تبدیل شدن به یک مزاحم جدی برای امنیت کشورمان است. حضور صهیونیستها در اطراف ایران را باید جدی گرفت و تقویت دیپلماسی منطقهای را باید در دستور کار قرار داد.
سومین محور، نوع تعامل جمهوری اسلامی ایران با دو بلوک شرق و غرب است. در اینکه آمریکا و غرب قابل اعتماد نیستند تردیدی نیست ولی همین عدم اعتماد نسبت به روسیه و چین نیز واقعیت دارد. سیاست «نه شرقی – نه غربی» که امام خمینی پایهگزار آن بود، باید در تعامل با هردو بلوک شرق و غرب جریان داشته باشد. براساس این سیاست، در عین حال که با هردو بلوک میتوانیم روابط داشته باشیم، نباید به هیچیک از آنها اعتماد کنیم. ما برخلاف این سیاست، اکنون به شرق به ویژه روسیه اعتماد کردهایم. روسیه، در برجام و در جنگ اوکراین، ما را دچار خسران کرده است. هم برجام و هم ماجرای پهپادها در عین حال که مسئولان ایرانی بارها فروش آنها به روسیه را تکذیب کردهاند، اکنون به دردسرهای بزرگی برای ما تبدیل شدهاند. این نشان میدهد سیاست خارجی ما از موازنه دقیقی برخوردار نیست. ما باید در سیاست خارجیمان تجدید نظر اساسی کنیم تا بتوانیم از تهدیدهائی که هماکنون متوجه ما هستند عبور نمائیم.