جیش‌الظلم؛ استخوانی شکسته در گلوی بلوچستان

پایگاه خبری و تحلیلی رشد ( roshdnews.ir )  تیراندازی اخیر به سه خودرو پلیس و شهادت پنج مامور فراجا در محور مواصلاتی سوران ـ مهرستان بلوچستان مجددا اثبات کرد که استخوان شکسته جیش الظلم «جیش العدل» در گلوی بلوچستان با نسخه «گفتگو» شیخ مسجد جامع مکی زاهدان از گلو پایین نمی رود و شاید تنها راهکار دفع آن، بالا آوردنش باشد.

به گزارش ایسنا، با حمله تروریستی اخیر گروهک جیش الظلم (جیش العدل) به سه خودروی پلیس در محور مواصلاتی سوران ـ مهرستان بلوچستان و به‌ شهادت‌رساندن پنج مأمور فراجا، مجموع شهدای مدافع امنیت کشورمان که به فاصله یک هفته به دست این گروهک ترور شدند، به ۲۱ تن رسید. چه حمله تروریستی این گروهک در شامگاه ۱۵ فروردین به چهار پایگاه «ستاد فرماندهی سپاه پاسداران شهرستان چابهار»، «مقر دریابانی، اداره آگاهی و کلانتری ۱۱ شهر چابهار»، «سپاه ناحیه شهرستان راسک» و «پایگاه سپاه در شهرستان راسک» که منجر به شهادت ۱۶ نفر شد و چه حمله ۲۱ فروردین این گروهک به سه خودروی پلیس در محور مواصلاتی سوران ـ مهرستان بلوچستان که پنج‌تن از مأموران فراجا را به شهادت رساند؛ هر دو در یک نقطه مشترک‌اند و آن این است که هر دو به فاصله یک هفته از یکدیگر در بحبوحه دور جدید درگیری رژیم صهیونیستی با غزه و از سوی دیگر مورد هدف قراردادن ساختمان کنسولگری ایران در سوریه توسط اسرائیل و به‌شهادت‌رساندن سردار زاهدی شد. از طرف دیگر ویدئوی منتشر شده از لحظه ترور پنج شهید فراجا در محور سوران ـ مهرستان نشان می‌دهد تروریست‌ها در حالی کمین گرفتند و به سمت نیروهای فراجا تیراندازی می‌کنند که خودروهای شخصی مردم نیز در آن محور رفت‌وآمد دارند و این اقدام نه‌تنها قلب مأموران پلیس را هدف گرفته؛ بلکه طبیعتاً ناآرامی برای مردم بلوچ رقم زده و منجر به تشدید حس رعب و وحشت شده است. تکه‌های پازل ضدامنیتی و اقتصادی برای ایران و ایرانیان در کنار یکدیگر مفهومی جز برهم‌زدن آرامش، امنیت و منافع ملی ایران و ایرانی‌ها ندارد؛ اقدامی که به جرأت می‌توان گفت بازیگرانش از پشت پرده و با فرمان مهره‌های اصلی یعنی رژیم صهیونیستی و آمریکا نقش می‌گیرند و بر خلاف آنچه ادعا دارند نه برای منافع مردم بلوچ بلکه برای اسرائیل و آمریکا بازی می‌کنند و در حال پیشبرد نقشه آنها هستند. طبق مستندات مختلفی که در رسانه‌های خارجی منتشر شده است، پیش از شکل‌گیری جیش الظلم، آمریکا اقدامات لازم برای آموزش گروهک تروریستی جندالشیطان(جندالله) را ترتیب داد و نهایتاً جیش الظلم (جیش العدل) از دل نیروهای همین گروهک تروریستی خلق شد.

پیش‌ از این محمد منظرپور، سردبیر سابق بی‌بی‌سی نیز اذعان کرد که ریشه جیش الظلم (جیش العدل) به سازمان سیای آمریکا، موساد اسرائیل و منافقین خلق بازمی‌گردد. کمااینکه صفحه «ترور آلارم» که نزدیک به رژیم صهیونیستی است و در این مدت اخبار اقدامات اسرائیل در جنگ با غزه و در کنارش مواضع این رژیم در مواجهه با تصمیمات و سخنان مقامات ایران را پوشش می‌دهد، خبر حمله تروریستی نخست گروهک جیش الظلم (جیش العدل) به چهار پایگاه نظامی ایرانی در بلوچستان را با تصویری ساخته شده از چند سرباز که در نگاه اول حس مجاهدانه به مخاطب منتقل می‌کند را کار کرد و به نوعی می‌توان این پوشش خبری در صفحه‌ای نزدیک به رژیم صهیونیستی را به‌ پای حمایت و خرسندی اسرائیل از این حمله گذاشت.

جیش الظلم صراحتاً هدف از حمله ۱۵ فروردین را تلاش برای ناکام گذاشتن بخشی از برنامه‌های طرح «توسعه سواحل مکران» اعلام کرد. طرحی که در صورت اجرا می‌تواند سیستان و بلوچستان را به حداقل اهداف اقتصادی نظیر بارگیری و انتقال ۱۵ میلیون تُن کالا در سال در مسیر کریدورهای بین‌المللی، گسترش سکونت گاه‌ها و شهرهای موجود و ایجاد شهرهای جدید به میزان دو میلیون و ۵۰۰ هزار نفر، گسترش زیرساخت‌های فرهنگی و آموزشی، تولید و انتقال ۱۷ هزار مگاوات برق، تأمین و انتقال سه میلیون مترمکعب آب شرب کشاورزی و صنعتی، ایجاد ۴۰۵۰ تخت درمانی و ایجاد پنج منطقه پیشران اقتصادی در سواحل و توسعه صنایع نفت و گاز و پتروشیمی‌، معدنی و گردشگری، شیلات و کشاورزی، کشتی‌سازی و پشتیبانی بندری، صنایع الکترونیک و حمل‌ونقل در سواحل مکران و برای مدت پنج سال برساند.

بنابراین، اینکه حمله تروریستی جیش الظلم (جیش العدل) مستقیماً پیشرفت کشور را هدف قرار گرفته، غیرقابل‌کتمان است. بازی که بازیگران آن را اسرائیل و آمریکا چیده است؛ درواقع باید گفت حداقل طی ۲۰ سال گذشته ایران از طریق بازی که بازیگران آن را اسرائیل و آمریکا چیده است و به‌واقع طی یک جنگ نیابتی از سوی این دو رژیم، درگیر دفع‌کردن گروهک‌های تروریستی نظیر جندالشیطان (جندالله) و جیش الظلم (جیش العدل) بوده است. گرچه به‌ظاهر هدف از این درگیری‌های شبه‌نظامی، تیراندازی، ترور و… از سوی گروهک‌های تروریستی در استان های مرزنشین و حساس کشور بر سر مسائل ایدئولوژیکی، قومی و حفظ منافع مردم بلوچ بوده اما باطن آن هدفی جز سرگرم کردن ایران با اختلافات داخلی، تجزیه طلبی و جاماندن از عرصه اصلی نبرد با رژیم صهیونیستی و آمریکایی نداشته است.

شرایطی ضدامنیتی که رقم‌زدن آن برای ایران می‌تواند دشمنان متحد ایران یعنی اسرائیل و آمریکا را زودتر به اهداف خود برساند؛ ازاین‌رو این دو رژیم جیش الظلم (جیش العدل) را در کنار جنگی که اسرائیل موج جدید آن را در غزه راه انداخته، با هدف ایجاد رعب و وحشت در بین مردم بلوچ، به‌تبع آن مهاجرت اجباری بلوچ‌ها از استان، افت توسعه اقتصادی و اجتماعی استان سیستان و بلوچستان، در دست‌گرفتن استان توسط گروهک‌های تروریستی تحت امر صهیون و افزایش ناامنی و به خطر انداختن امنیت و منافع ملی ایران به زمین ایران به وجود آورده و از فعالیت خشونت‌بار آن حمایت می‌کنند.

اینگونه نه‌تنها زمین‌بازی نبرد گسترده‌تر می‌شود؛ بلکه بیش از هر زمان دیگری می‌توانند ایران را از هر دو جهت یعنی هم از جهت امنیت ملی و هم از جهت شرایط حساس امنیت در محور مقاومت و در غزه که همواره برای ایران حائز اهمیت بوده است، تحت‌فشار قرار دهند و به اهداف خود دست یابند.

*شیخی که با استفاده از منبر و میکروفون پازل دشمن را تکمیل می‌کند

یکی از این منبری‌های پر چالش که طی دو سال اخیر همواره در بزنگاه‌های حساس امنیتی کشور نقش اپوزیسیون را بازی کرده و با استفاده از منبر و میکروفون پازل ضدامنیتی دشمن را تکمیل کرده، مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی، امام‌جمعه اهل‌سنت مسجد جامع مکی شهر زاهدان است.

مولوی عبدالحمید پس از حمله ۱۵ فروردین جیش الظلم (جیش العدل) به چهار مقر نظامی ایران در بلوچستان، به‌جای موضع‌گیری بر سر پافشاری بر منافع ملی، مقامات جمهوری اسلامی و رهبر گروهک ‌جیش الظلم (جیش العدل) را به گفت‌وگو کردن برای حل اختلافات دعوت و اظهار کرد «ما هر دو طرف را تشویق و توصیه به نشست می‌کنیم. بنشینند با هم صحبت کرده و با صحبت مسائل را حل کنند تا این‌که بخواهند با گلوله و درگیری و خونریزی مسائل را حل کنند.»

اما این «توصیه» امام‌جمعه اهل‌سنت زاهدان نه‌تنها برای بسیاری از دلسوزان نظام و وطن قابل‌هضم نبود؛ بلکه نگرانی‌ها از اظهارنظرهای غیرمنطقی در مواقعی که کشور نیازمند اتحاد و انسجام مردم و حکومت را دارد بیشتر کرد؛ چراکه اساساً گفت‌وگو آداب خاص خود را دارد و نیازمند داشتن اشتراکاتی نظیر پایبند ماندن طرفین بر روی اصول اصلی جمهوری اسلامی، امنیت و منافع ملی است. در شرایطی که تروریست‌های جیش الظلم (جیش العدل) تمام توان خود را بر سر تحقق اهداف اسرائیل و آمریکا گذاشته‌اند، چطور می‌توان با نیت مصالحه با آنها به گفت‌وگو نشست و مگر این گفتگو مفهومی جز توافق بر سر جان و خون هم‌وطنان و تجزیه وطن نیز دارد؟

*هنوز هم نسخه شیخ مسجد مکی «گفتگو» است؟

بااین‌حال اما تیراندازی اخیر به سه خودرو پلیس و شهادت پنج مأمور فراجا در محور مواصلاتی سوران ـ مهرستان بلوچستان این سؤال را در ذهن ایجاد می‌کند که آیا هنوز هم نسخه شیخ مسجد مکی برای برقراری امنیت در بلوچستان «گفتگو» است؟ یا با این اقدام اخیر به او نیز ثابت شد که استخوان شکسته جیش الظلم (جیش العدل) در گلوی بلوچستان با نسخه «گفتگو» از گلو پایین نمی‌رود و شاید تنها راهکار دفع آن، بالاآوردنش باشد.

حداقل انتظار از شیخ مسجد مکی این بود که پس از دیدن و شنیدن اخبار استان مبنی بر شهادت پنج مأمور بیگناه دیگر فقط و فقط به‌خاطر اهداف تروریستی جیش الظلم (جیش العدل)، موضع خود را شفاف کند که آیا موضعش تغییر کرده یا باز هم معتقد به گفتگوکردن با تروریست‌هاست؟!

*چرا سکوت کردی مولوی؟

تعجب‌برانگیزتر آنکه مولوی عبدالحمید پس از اقدام تروریستی اخیر سکوت اختیار کرده و علیرغم اینکه یک روز پس از شهادت پنج مأمور فراجا به دست جیش الظلم (جیش العدل)، در نماز عید فطر زاهدان سخنرانی داشته و انتظار می‌رفت در خطبه این نماز موضع خود در مواجهه با تروریست‌ها را برای مستمعانش که چشمشان به دهان شیخ دوخته شده است را مشخص کند؛ اما بدون کوچک‌ترین اشاره‌ای به اقدام تروریستی اخیر جیش الظلم (جیش العدل) تنها به بیان توصیه‌هایی اخلاقی نظیر صله‌رحم، رعایت حق همسایه، توجه به وضعیت آسیب‌های اجتماعی جوانان و نگه‌داشتن حرمت زنان و کودکان بسنده کرده و نهایتاً درباره «بحران سیاست» و «بحران اقتصاد» در ایران برای مردم سخن می‌گوید و فقط در ۱۰ دقیقه آخر این خطبه اشارات ریزی به «امنیت استان» داشت.

مگر می‌شود امام‌جمعه اهل‌سنت یک شهر باشی و در جمع چند هزارنفری نمازگزاران عید فطر فرصت را برای بیان حقایقی درباره وضعیت سیاسی و اجتماعی استان غنیمت نشماری و در شرایطی که کشور درگیر مسائل مهم امنیتی است فقط از پشت میکروفون درس اخلاق بگویی؟ آن اظهارات عجیب‌وغریب درباره گفتگو با تروریست‌ها پس از حمله اول جیش الظلم (جیش العدل) با این سکوت بی‌منطق پس از تیراندازی به پنج مأمور فراجا در حمله تروریستی دوم جیش الظلم (جیش العدل) با هم در تناقضی عظیم است. در حالی مولوی عبدالحمید در ابتدای سخنانش خطاب به مستمعان خود درباره اهمیت توجه به جوانان و حفظ حرمت زنان سخنان گفت که پنج مأمور فراجا نیز از جوانان همین مرزوبوم بودند و برای حفظ امنیت آنها و حفظ حرمت و امنیت زنان ایرانی چاره‌ای جز دفع تروریست‌ها و نه گفتگو با آنها نداریم.

*آقای عبدالحمید در کدام سرزمین زندگی می‌کند؟

مولوی عبدالحمید در بخشی از سخنان خطبه نماز عید فطر اهل‌سنت زاهدان با بیان اینکه هم اقتصاد فعلی کشور گرفتار بحران‌زدگی خاص شده و هم سیاست کشور با بحران مواجه است، بهترین راه و برون‌رفت از این بحران‌ها را آن دانست که مسئولان تسلیم خواسته‌های «به حق» ملت ایران شوند؛ «ببینند مردم ایران چه خواسته‌هایی دارند و مطالبات آنها چه است. این قوم عقل دارد. مردم ایران اندیشمندانی هم داخل و هم خارج کشور دارد. مردم ایران درباره منافع ملی و منافع جمع فکر می‌کنند. چه زیباست که حاکمان و حکومت کشورها تسلیم خواست ملت شود.»

این سخنان در حالی بیان شده است که هیچگاه شیخ مسجد مکی مشخصاً و به‌صراحت عنوان نکرده است منظورش از «مطالبات مردم» دقیقاً چه مسائلی است؟ آیا خواست مردم تن‌دادن به خواسته‌های جیش الظلم (جیش العدل) است؟ این خواست «مردم» است یا خواست «مولوی عبدالحمید» که غیرمستقیم در خطابه‌ها برای مردم پخش می‌شود؟

از سوی دیگر در حالی او از «بحران سیاست» و «بحران اقتصاد» سخن می‌گوید که سیاست کشور در مواجهه با دشمنان و تروریست‌ها همواره تأمین امنیت و منافع ملی و حفظ جان ایرانیان بوده است و این انتظار طبیعی است که مولوی عبدالحمید سازی بر خلاف این سیاست حکومت سخن نگوید و از طرفی واضح است که بحران اقتصادی نیز در شرایطی که اسرائیل و آمریکا با همکاری گروهک‌هایی نظیر جیش الظلم (جیش العدل) کمر به خدشه‌دار کردن امنیت کشور کرده‌اند درست نخواهد شد؛ چراکه بهبود اوضاع در تمامی زمینه‌ها اعم از اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در سرزمینی که شیخ مسجد مکی در آن زندگی می‌کند و از شرایط اقتصادی و سیاسی آن گله‌مند است، تنها زیر سایه وجود امنیت ملی معنا می‌گیرد. پس در وهله نخست صحبت از «امنیت ملی» و روشن‌کردن موضع خود در برابر تروریست‌هاست که ارجحیت دارد.

*نگرانی از واقعیت‌هایی که از مستمعان شیخ پنهان می‌شود

اما سرانجام مولوی عبدالحمید در ۱۰ دقیقه آخر از حدود ۴۵ دقیقه سخنرانی اش در نماز عید فطر زاهدان، بسیار کلی و مبهم و بدون کوچک ترین اشاره ای درباره آخرین اقدام تروریستی جیش الظلم (جیش العدل) که به گفتگو با آنها اعتقاد داشت، نسبت به حفظ امنیت «منطقه» و «استان» توصیه کرد؛ «استان ما با چندین کشور مرز دارد و مهم است امنیت آن حفظ شود. امنیت به نفع همه است و از الله تعالی می خواهیم که مشکلات این مملکت و کشور را حل کند. ما به پروردگار امیدوار هستیم. مهمترین چیزی که برای حل بحران ها تاثیرگذر است، دیدن واقعیت ها و دیدن حقایق است. تا زمانی که مسئولین واقعیت ها را نبینند و حقایق را و واقعیت ها را درک نکنند، حل کردن مسائل مشکل می‌شود. واقعیت ها را باید دید. هم ملت و هم حاکمیت باید واقعیت ها را ببینند.»

سخن آخر با مولوی عبدالحمید آنکه، بله ما هم به خداوند برای حل مشکلات فعلی کشور امیدواریم؛ اما امیدواری به خداوند بدون تلاش برای حفظ امنیت ملی کافی نیست. از طرفی سخنانی که از نظیر شما به گوش می‌رسد نه‌تنها نگران‌کننده است؛ بلکه مشخصاً پنهان‌کردن واقعیت و حقایق فعلی جامعه از منبری‌ها محسوب می‌شود و این امیدواری و تلاش دستگاه دولت و حکومت را شسته و می‌برد. مستمعان شما حق دارند از امام‌جمعه اهل‌سنت شهر خود سخنان واقعی و مبتنی بر حقایق را بشوند. چرا موضع صریح خود را درباره اقدامات تروریست‌ها اعلام نمی‌کنید؟! هنوز هم نسخه «گفتگو» با تروریست‌ها را برای حکومت و مردم می‌پیچید؟! آیا پاسخگوی خسارات جانی، مالی و معنوی و امنیتی که کشور از تروریست‌های جیش الظلم (جیش العدل) دیده است خواهید بود که پنهانی و آشکارا از تروریست‌ها حمایت می‌کنید؟!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *