پایگاه خبری و تحلیلی رشد : سیدمصطفی هاشمیطبا در یاداشتی با عنوان ” اسرائیل و غزه ” در روزنامه شرق نوشت : سیدمصطفی هاشمیطبا: یورش وحشیانه رژیم اشغالگر قدس به غزه موجب اظهارنظرهای فراوانی درباره چرایی و چگونگی این امر شده است. در این مختصر با توجه به سوابق تاریخی امر و ماهیت رژیم اسرائیل و نیروهای مقاومت فلسطینی و کشورهای عرب و نیز حامیان اسرائیل اعم از کشورهای غربی و شرقی بهویژه آمریکا، روسیه و چین به این امر پرداخته میشود.
۱- موقعیت غزه: غزه باریکهای به طول (شمال به جنوب) حدود ۵۰ کیلومتر در ساحل مدیترانه و حدود پنج کیلومتر عرض است. حدود دو میلیون نفر فلسطینی در آن ساکن هستند و از سوی دریا در محاصره نیروی دریایی اسرائیل و از شمال و شرق همراه دیوار حائل در محاصره اسرائیل و از سمت جنوب به صحرای سینا و در کنترل مصریان قرار دارد. غزه به دلیل تراکم جمعیت، مشکل آب و نیز دیگر زیرساختها مثل برق و انرژی دارد و مایحتاج آن نوعا از طریق گذرگاه رفح در شبهجزیره سینا و احیانا از طریق تونلهای احداثی تأمین میشود. منابع بزرگ گاز در دریای مدیترانه و مجاور غزه وجود دارد که هنوز استخراج نشده است.
۲- ویژگیهای اسرائیل و موضع در برابر غزه: الف- بهطور کلی اسرائیل برای دسترسی به اهداف خود هیچ خط قرمزی را به رسمیت نمیشناسد و نهتنها مصوبات مجمع عمومی سازمان ملل و شورای امنیت را رعایت نمیکند؛ بلکه پیمانهای منعقدشده مانند پیمان کمپ دیوید، مادرید و اسلو را به رسمیت نمیشناسد و به آن عمل نمیکند.
ب- اسرائیل برای جان افراد، حتی افراد خودی ارزشی قائل نیست و اگر گروگانگیری بشود، به گروگانگیرها به همراه گروگانها حتی به قیمت جان گروگانهای اسرائیلی حمله میکند. اسرائیل فداکردن افراد خودی (اسرائیلی) برای دستیابی به هدف را کاملا پذیرفته است.
ج- از سیاستهای دائمی اسرائیل مظلومنمایی و قربانینمایی است و در این امر با توجه به رسانههای صهیونیستی با تسلط بسیار عمل میکند. برای مثال پس از ابراز نظر احمدینژاد درباره هولوکاست، این رژیم با تبلیغات فراوان برای دنیا مظلومنمایی کرد و شرایط نامساعد اجتماعی جهانی آن زمان علیه خود را با توسل به ابراز مسائل امنیتی و در خطر بودن به نفع خود تغییر داد. اسرائیل از نظرات سیاستمداران ایرانی مبنی بر نابودی اسرائیل، به بهترین نحو در دنیا به نفع خود بهرهبرداری کرده است و به طور مکرر اعلام میکند که همانطور که در آلمان یهودیان کشته شدند، ایران هم درصدد نابودی مردم اسرائیل است.
۳- حدود مطلوب سرزمین اسرائیل: نهضت صهیونیسم در پرچم خود نظرات سرزمینی خود را اعلام کرده است. دو خط آبی، نیل و فرات هستند و سرزمین موعود به رنگ سفید در محدوده داخل دو خط قرار دارند. آنچه در دو سمت بیرونی خطوط آبی به رنگ سفید دیده میشود، سرزمینهای ماورای نیل و فرات است که مورد ادعای اسرائیل است. اسرائیل اهداف اراضی خود را بر روی سکهای نیز ضرب کرده و حتی شامل بخش اعظمی از ایران تا محدوده یزد نیز میشود. هسته فعلی اسرائیل با هدف سرزمین موعود ماورای نیل و فرات شکل گرفته است و براساس آموزههای صهیونیسم و تندروهای یهودی انجام هر عملی برای رسیدن به این هدف لازم است.
۴- حماس: حماس ظاهرا از آموزههای اخوانالمسلمین پیروی میکند ولی به نظر میرسد تبلیغاتی که در ایران علیه حماس میشود و آنها ناصبی خوانده میشوند، چندان صحیح نیست اما باید به خاطر داشت که در تجاوز عراق به ایران حماس از رژیم بعثی صدامحسین که مؤسس آن یعنی میشل عقلق وابسته صهیونیسم بود، حمایت میکرد و در شهر غزه تندیس صدامحسین قاتل ۳۰۰ هزار ایرانی نصب و یکی از خیابانهای اصلی آن به نام شهید صدامحسین (صدام یزید کافر) نامگذاری شده است. برخی اظهارنظرهای وابستگان حماس درباره تکفیر ایرانیان و شیعیان منتشر شده است که البته نمیتوان تنها به آن اعتماد کرد و قابل بررسی است. بههرحال ایران چند سال با حماس سابقه قطع رابطه نیز داشته است. حمایت ایران از سازمانهایی مثل حماس به اصل مبارزه با بیعدالتی و ظلم و پاسداشت کرامت انسانی بازمیگردد.
از سوی دیگر سازمان جاسوسی اسرائیل معمولا در نهضتهای فلسطینی عوامل جاسوس حتی در حد سطوح مؤثر داشته است. اخبار منتشره درباره جاسوسبودن برخی از نزدیکان یاسر عرفات تأملبرانگیز است و بعید است سازمان جاسوسی اسرائیل (موساد) در برابر همه تحرکات و مسلحشدن حماس تماشاگر بوده و درباره نفوذ در این سازمانها دستبسته باشد. اقدامات موساد در داخل خاک ایران نشان میدهد که قدرت نفوذ موساد در مناطق دور از سرزمین اسرائیل درخورتوجه است و بدیهی است که سرزمینهای نزدیک خاک اسرائیل بیشتر مدنظر موساد هستند.
۵- ایران: هرچند ایران با حمایت از گروههای مختلف سیاسی نظامی مجاور اسرائیل نشان داد که تابع نظریه مبارزه در خارج از سرزمین خود است؛ اما اسرائیل نیز بیکار ننشسته است و در بحرین، امارات، جمهوری آذربایجان، کردستان عراق و ترکمنستان حضور فعال دارد و بهاینترتیب به اقدامات ایران پاتک مشابه زده است. اینکه کدامیک از اقدامات طرفین مؤثرتر و قابل اتکاتر است، خود جای بحث دارد. از طرفی ساکتماندن اسرائیل در مقابل تسلیح و تقویت حزبالله لبنان و حماس در غزه درحال محاصره، موضوعی است که نمیتوان بهسادگی از کنار آن گذشت. اینکه برخی انتظار دارند ایران وارد جنگ با اسرائیل شود، نه منطقی است و نه از نظر سیاسی قابل قبول و اگر حمایتهای ایران از نهضتهای اسلامی و مردمی را پیشمقدمه ورود به جنگ بدانیم، ایران باید در گروژنی سن کیانگ، برمه، هند و بسیاری نقاط دیگر جهان وارد جنگ شود که البته بههیچوجه پذیرفتنی نیست. حمایت ابعاد مختلفی در خود دارد و به جای اندیشیدن در مقطع کوتاهی از زمان، درازمدت را باید مدنظر قرار داد.
۶- عوامل حمله اسرائیل به غزه: الف- چندی پیش اسرائیل و لبنان موافقتنامهای درباره تقسیم گاز مدیترانه در محدوده اسرائیل و لبنان امضا کردند و خط فرضی تقسیم را که قسمت شمالی متعلق به لبنان و جنوب متعلق به اسرائیل باشد، مشخص کردند. این موافقتنامه مورد تأیید حسن نصرالله نیز قرار گرفت و امضای آن را حافظ منافع ملی لبنان خواند. منبع گازی تعیینشده برای اسرائیل در مجاورت منبع گازی و نفتی مجاور غزه قرار دارد؛ بنابراین طبیعی است که رژیم اشغالگر درباره ثروت نهفته در مجاورت غزه بیتفاوت نباشد و حریصانه به آن چشم دوخته باشد.
ب- خط لوله انرژی در دست احداث در اسرائیل از بندر ابلات در جنوب اسرائیل به بندر اشکلون در چند کیلومتری شمال غزه و درست از کنار شمال شرقی غزه عبور میکند و حضور حماس دائما میتواند امنیت این خط را به خطر اندازد. به این خط اضافه میشود راه مواصلاتی که قرار است از عربستان و امارات بگذرد و از داخل اسرائیل به بندر حیفا وصل شود و ارتباط چین و هند را با اروپا از طریق زمین تأمین کند. توجه شود که چین نیمی از بندر حیفا را اجاره کرده است. این راه مواصلاتی نیز از مجاورت غزه میگذرد و حماس خطر بالقوه برای آن است.
ج- نتانیاهو در مجمع عمومی سازمان ملل نقشه خاورمیانه جدید به عقیده خود را نشان داد. در این نقشه در محدوده فلسطین سرزمین غصبی اسرائیل و دو بخش فلسطینی غزه و کرانه غربی که همواره مشخص است، حذف شده بود و اسرائیل بدون غزه و کرانه غربی بهصورت یکپارچه دیده میشد. نماینده فلسطین در شورای امنیت برای توجیه سخنان خود این عکس نتانیاهو و نقشه در دست او را بارها نشان داد و به آن استناد کرد.
د- اسرائیل دائما بخشهایی از کرانه غربی را تصرف، تخریب و شهرکسازی میکند؛ بنابراین بهصورت خزنده کرانه غربی را کوچک و کوچکتر میکند و قراردادن بیتالمقدس بهعنوان پایتخت، نشانه آرزوی حذف سرزمین کرانه غربی رود اردن است که بهتدریج و به لطایفالحیل نظر خود را اعمال میکند.
هـ – نیت تصرف غزه امری پنهانی نیست و تندروهای اسرائیلی همواره از آن سخن گفتهاند. حال چگونه و چه موقع میتواند این امر صورت گیرد، ظاهرا باید توطئهای انجام شود، بهانهای مردمپسند به دست اسرائیل بیفتد تا برنامهریزی برای تصرف آن ممکن شود.
۷- طرح توطئه حمله به غزه: آیا میتوان در جمع نکات ذکرشده به طراحی یک توطئه علیه غزه و برای تصرف آن پی برد؟ حداقل میتوان سناریو آن را تصور کرد؛ هرچند ممکن است دلایل کافی و محکمهپسندی برای آن وجود نداشته باشد. این توطئه با طراحی عوامل نتانیاهو و موساد شکل گرفته است.
الف- دلایل فراوانی برای به مخاطره افتادن سرنوشت نهایی فلسطینیان وجود دارد؛ غصب زمینهای کرانه باختری، پیمان ابراهیم، رابطه در شرف انجام عربستان و اسرائیل و دیگر نکات مختلف و همچنین قدرتمندشدن حماس و درعینحال پشتیبانی ایران از حماس و فلسطین. آیا اگر این نکات به گروه حماس القا شود و راهحلی برای مسدودشدن اقدامات اسرائیل طراحی شود، حماس را قانع به اقدام نمیکند؟ کار نفوذ و جاسوسی، کاری بسیار ظریف و تدریجی است که هرگز خود را نمایان نمیکند، اما ناگهان به ظهور میرسد. کم نبودهاند شخصیتهای عربی و فلسطینی که در دام پرستوهای اسرائیلی افتادهاند.
ب- حماس قانع میشود که باید کاری کرد کارستان و بالطبع توجیه اقدامات عکسالعملی خفیف اسرائیل در دستور کار توطئهگران برای تشویق حماس به حمله قرار میگیرد؛ به این معنی که حماس توجیه میشود از قِبل اقدامات او، تنها ضربات جزئی به غزه و حماس وارد میشود و تونلها میتواند حماس را بیمه کند.
ج- زمان و مکان توطئه جالب است. زمان هنگامی است که یک فستیوال رقص بینالمللی در جریان است و کشورهای مختلف در آن نماینده دارند و از حمله حماس این کشورها متأثر میشوند.
د- اقدامات حماس تنها به ضربهزدن به تأسیسات یا نظامیان نیست، بلکه حمله به افراد عادی است و اسرائیل هم در بزرگنمایی آن و مظلومنمایی خود استاد است.
هـ- چنین میشود که حماس با بولدوزر، دیوار احداثی مرزی را تخریب میکند و از نظامیان گشتی و نیز دوربینهای پایش دیوار خبری نیست و حمله از زمین و هوا به اسرائیل صورت میگیرد.
و- ظاهرا مقامات اصلی حماس مثل اسماعیل هنیه هم از این اقدام خبر نداشتهاند و دیگر متحدان حماس هم در بیخبری کامل بودهاند؛ چراکه ممکن بود اگر بدانند انجام آن را منع کنند.
ز- پس از عملیات که آمادهبودن اسرائیل برای تبلیغات و مظلومنمایی در آن طراحی شده بوده است، تبلیغات اسرائیلی به دروغ مثل سربریدن کودکان در همه دنیا پخش میشود.
ح- اسرائیل آماده است که کار خود را انجام دهد؛ نه آنکه گروگانها را آزاد کند و حماس را مورد حمله قرار دهد. اسرائیل میخواهد غزه را تخریب کند و حتی اگر گروگانها در ساختمانهای تخریبشده باشند، آنان را بمباران میکند.
ط- نوع حمله به غزه از نوع سرکوب حماس و آزادی گروگانها نیست، بلکه از نوع تخریب عمومی و کوچاندن مردم است و اقدامات اسرائیل و بمباران ۵۰ درصد ساختمانهای مسکونی، مدارس، بیمارستانها و شبکههای زیربنایی که به تصرف بخشی از تونلها منجر شده است، نشان میدهد هدف خالیکردن غزه از فلسطینیهاست.
ی- نتانیاهو اعلام کرده که غزه را در درازمدت در اختیار خواهد داشت و یکی از وزرای تندرو کابینه او (که البته همه تندرو هستند ولی چند نفر خیلی تابلو هستند) گفته غزه به اسرائیل ملحق شود. بقیه حرفهای بایدن، رئیسجمهوری آمریکا، مبنی بر واگذاری غزه به تشکیلات خودگردان تعارف است و اسرائیل وقعی به آن نمینهد. شرمآور اینکه وزیر اسرائیلی گفته ما گفتیم فلسطینیها به جنوب بروند، نگفتیم که آنجا را بمباران نمیکنیم.
ک- حرفهای دلخوشکنک نظیر آنکه پیمان ابراهیم لغو میشود، کشورهای عربی سطح رابطهشان را کاهش میدهند یا قطع میکنند و… که برای تسلای خاطر گفته میشود، چندان اعتبار ندارد. اسرائیل جنایتکارانه کار خود را پیش میبرد و دولتها نمیتوانند مقابله کنند و تازه این جسارت به اسرائیل داده شده که دیگر عناصر مخالف را نابود کند و غرب، روسیه و چین هم یا حمایت میکنند یا با اسرائیل کنار میآیند و موج احساسات بشردوستانه در کشورها هم ساکت میشود.
اینکه بازنده اصلی اسرائیل است، بیتردید درست است. وقتی انسان به دیگری ظلم میکند، طبیعی است که اولین بازنده ظالم است؛ زیرا وجود انسانی خود را زیر پا گذاشته است. پیامبر ما(ص) هم فرمود الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم. همه ظالمان و گردنکشان تاریخ هم به زبالهدان تاریخ پیوستهاند. اما آنان که میگویند اسرائیل شکست خورده یا بهزودی شکست میخورد، نظرشان همین شکستها، پیروزیهای ظاهری است نه ماهوی. احداث کشور بر اساس دین و ایدئولوژی (و نه مردم ساکن آن)، نسلکشی و کودککشی حتما منجر به شکست خواهد شد و جالبتر از همه غفلت اروپاییها و بهخصوص آلمانیها از سرنوشت آینده خود است. صهیونیسم نشان داده که انتقامجو است. بمبهای اتمی اسرائیل برای خاورمیانه نیست؛ چه اگر به قول آن صهیونیست تندرو بمب اتمی در غزه منفجر شود، خود اسرائیلیها به تشعشعات آن دچار شده و نابود میشوند. این بمبها برای اروپای یهودیستیز در طول تاریخ و آلمان یهودیکش ذخیره شده است و اروپاییها و آلمانها غافلاند و اسرائیل را حمایت میکنند. دیری نمیگذرد خود به حیله صهیونیسم دچار میشوند.
در مقابل این دولت کودککش، متجاوز، نژادپرست، متعصب و دشمن خونی مسلمانان چه باید کرد؟ این حرف دیگری است که باید با مراجعه به تاریخ و بهخصوص با مراجعه به تاریخ خود و خاورمیانه آن را انتخاب کرد.
نویسنده آرزو دارد آنچه راجع به دخالت موساد در حمله هفتم اکتبر را گفته، ناصحیح باشد. اگر اسرائیل غزه را رها کرد، بطلان این نظریه خواهد بود؛ اما اگر غزه به اشغال دائمی درآید، کدام نظریه صحیح است؟