اخبار آموزش عالی / سیداسماعیل نصرالهی رتبه ۲۵ کنکور سراسری مهمان اتاق وزیر علوم بود، مهمانی که با ویژگیهای خاصش، همه را به تحسین واداشت. معتقد بود اینکه میگویند معلولیت محدودیت نیست، شعار است، باید با توکل به خدا و سعی و تلاش بیشتر معلولیت را کنار گذاشت و به موفقیت رسید.
مادرش میگفت: از ۹ ماهگی متوجه شدیم که توان غلطیدن مثل سایر کودکان را ندارد و درگیر درمانش شدیم، جاهای زیادی رفتیم و پزشکان زیادی اسماعیل را معاینه کردند اما هیچ کدام سر از رمز بیماری که فرزندم داشت، درنیاوردند و روز به روز دلبندم ضعیفتر شد.
پدرش میگفت: اسماعیل نیمی از ریهاش را از دست داده است و به دلیل عدم ماهیچهسازی بدن، فرم ستون فقراتش تغییر کرده است، نه توان نشستن دارد و نه توان ایستادن، حتی توان ورق زدن کتابهایش را هم ندارد. اما همتی دارد که جای تمام نداشتههایش را میگیرد. اسماعیل روزی ۱۰ تا ۱۲ ساعت درس میخواند تا به هدفش که دانشگاه تهران است، برسد.
نام عموی شهیدش را براو گذاشتهاند و قبل از آزمون سراسری هم به مزار شهدای گمنام ساری رفته و به آنها تمسک جستهاند.
رتبههای کنکور که اعلام شد، به آرزویش نزدیکتر شد اما درخواستی داشت از وزیر علوم که همین درخواست، پایش را به اتاق وزیر باز کرد.
در گرمای ظهر ۵ شهریور ماه به همراه خانواده نصرالهی که از ساری به تهران آمدهاند مهمان اتاق وزیر علوم میشویم، نگرانم بابت اذیتی که بدن نحیف اسماعیل در بین تکههای فلزی میشود که جای ستون فقراتش نشستهاند، مادرش اما میگوید: اذیت میشود ولی دوست دارد که در مراسم رسمی نشسته باشد ولو با اذیت.
دیدار وزیر علوم با نخبه کنکوری ۱۸ ساله صمیمانه است، واژهها اینجا فرق دارند، نه خیلی رسمی است و نه خیلی متعارف. اینجا وزیر گویا هاوکینگ جوانی را میبیند که دنیا میتواند از آن او باشد.
زلفیگل در ابتدای این مراسم ضمن تبریک به خانواده اسماعیل، از او میخواهد که درباره رویاهایش بگوید، از آیندهای که با کنکور برای خودش رقم زده است و اینکه دوست دارد در چه رشته و چه دانشگاهی درس بخواند.
حرف زدن کمی برای اسماعیل سخت است اما از آرزوی دانشگاه تهران میگوید و رشته فلسفهای که دوست دارد در آن درس بخواند. اولویت دومش اما دانشگاه شهید بهشتی است.
وقتی زلفیگل میگوید خیالتان راحت باشد و هماهنگیهای لازم برای تحصیل این نخبه با دانشگاه تهران و معاونت آموزش وزارت علوم صورت میپذیرد، چشمان هر سه دریایی میشود، مادر، پدر و سید اسماعیلی که رویاهای زیبایش را در دانشگاه تهران و رشته فلسفه میبیند.
وزیر با توجه به رتبهای که اسماعیل آورده است، خبر بورسیه بودنش را میدهد و میگوید: از این پس هم درس میخوانی و هم حقوق میگیری.برق امید چشمان هاوکینگ ایرانی چند برابر میشود.
مراسم به همینجا ختم نمیشود، وزیر لوح سپاسی را برای اهدا به اسماعیل امضا میکند و به او میدهد، در متن این لوح سپاس آمده است:
« حکایتِ رضایت به رنجها و آلام دنیوی، تجلیِ «اَلابذکراللهتطمئنالقلوب»است. گرانمایهدیدن دردها وُ مغتنمدانستن دشواریها، مقصدی جز رویینتنی در هفتخوان هستی ندارد و خوشا دل و جانی که به مشیت حق سر میگذارد و سربلند برمیخیزد. خرسندم که مجال قدردانی از فرزندی برومند که به امید و اراده، مرزهای ناممکن را درنوردیده است، به من ارزانی شده است.
فرزند عزیزم «سید اسماعیل نصراللهی» که سرافرازانه رتبه ۲۵ کنکور سراسری را اخذ کرده است، با همه ناهمواریها و دشواریها؛ خم به ابرو نیاورده است و به فتح قلههای دانش قدم مصمم است. فرزندی که با توکل و توسل به ساحت حضرت حق و التفات حضرت ولیعصر(عج)، اتفاقی بزرگ را رقم زده است.
به سهم خویش این همت و اشتیاق را به فرزند عزیزم و خانواده ارجمندش که سایه به سایه در این موفقیت با او قدم برداشتهاند، تبریک عرض میکنم و امیدوارم این همت، نقشی پیش چشم دیگر فرزندان این سرزمین باشد.»
حال نوبت عکسهای یادگاری است، گویا خود وزیر علوم هم دوست دارد با این نخبه ایرانی عکسی به یادگار داشته باشد.