مقالات سیاسی جهان / شرایط پیچیده عراق که این کشور را در آستانه یک فاجعه سیاسی بزرگ قرار داده، در سه موضوع ریشه دارد. رسیدگی به این سه موضوع میتواند عراق را از بحران کنونی نجات دهد.
اولین موضوع، اختلاف میان دو حزب کرد است که بارزانیها و طالبانیها رهبری آن دو را برعهده دارند. طبق قانون اساسی جمهوری جدید عراق، رئیس جمهور باید از اقلیم کردستان عراق باشد، رئیس مجلس از اهل سنت و نخست وزیر از شیعیان. این تقسیم قدرت با هدف سهم دادن به بخشهای مهم اقوام و مذاهب صورت گرفت و تاکنون کارساز هم بود. در اولین دوره، به دلیل برجستگی شخصیت جلال طالبانی (از حزب اتحادیه میهنی کردستان عراق) وی رئیسجمهور شد. نقش مهم این حزب موجب شد در دور بعد هم رئیس جمهور از مجموعه وابسته به طالبانیها باشد و اکنون بارزانیها خواهان در اختیار گرفتن پست ریاست جمهوری هستند و چون نتوانستهاند موافقت سایر کردها را جلب کنند، در رسیدن به خواسته خود ناکام ماندهاند و بدین ترتیب، شکلگیری یکی از اصلیترین اندامهای حکومتی بلاتکلیف مانده است.
بارزانیها و حزب دموکرات کردستان عراق را سابقه ارتباط با صهیونیستها و تلاش برای تجزیه عراق، بدنام کرده و به همین دلایل وجهه مناسبی در این کشور ندارند. بنابراین، مشکل انتخاب رئیسجمهور باید با میانداری عقلای کشور حل شود تا راه برای حل سایر مشکلات بازگردد. شاید بهترین راه این باشد که فردی مستقل از کردها برای پست ریاست جمهوری عراق در نظر گرفته شود و احزاب کرد در مورد او به توافق برسند.
موضوع دوم، اختلاف میان شیعیان است. شیعیان عراق که اکثریت مردم این کشور را تشکیل میدهند، اگر دچار اختلاف نباشند، میتوانند نقش بسیار مهمی در مدیریت کشورشان داشته باشند به ویژه با توجه به برخورداری از نیروهای کارآمد و شخصیتهای علمی و سیاسی قوی که به آنها توانائیهای بالقوه فراوانی داده است. متاسفانه شیعیان از این زمینه آماده، استفاده لازم را نکردهاند و در اثر اختلافات شدید، اکنون برای خارج ساختن عراق از بحران دچار ناتوانی هستند.
در یک تقسیم کلی میتوان احزاب شیعه عراق را در دو مجموعه متفاوت از نظر خطمشی در نظر گرفت. یکی از این دو مجموعه، جناح صدریهاست که با رهبری مقتدی صدر دارای نقش بارزی در فعالیتهای سیاسی عراق است و در انتخابات اخیر مجلس این کشور بیشترین کرسی را به خود اختصاص داد. مجموعه دیگر، ائتلاف سایر احزاب شیعی است که هرچند در شرایط کنونی عراق با همدیگر همفکر و همنظرند ولی هر یک دارای تفکر و خطمشی خاص خود هستند. با اینکه مجموع احزاب شیعه اگر با همدیگر متحد شوند میتوانند بر بحران کنونی عراق فائق آیند، متاسفانه این اتحاد وجود ندارد و منازعات فیمابین این دو مجموعه موجب تشدید بحران شده است.
سومین موضوع، دخالت خارجی در عراق است که نهتنها مانعی بزرگ برای حل بحران محسوب میشود، بلکه خود موجب پدید آمدن بحران است. شواهد نشان میدهند علاوه بر آمریکا و بعضی کشورهای اروپائی، بعضی از کشورهای منطقه نیز به دلیل مطامعی که دارند در دامن زدن به این اختلافات نقش دارند. آنها با پول پاشی و استفاده از عوامل خود تلاش میکنند عراق را تحت سیطره خود درآورند و مردم این کشور را از استقلال، که مهمترین دستاوردشان بعد از رهائی از سلطه جهنمی صدام و حزب بعث است، محروم نمایند. صهیونیستها نیز در عراق به دنبال مطامع خود هستند و برای رسیدن به این مطامع، به اختلاف افکنی متوسل میشوند.
چاره کار را فعالان سیاسی عراق میتوانند در بهره بردن از رهنمودهای مرجعیت جستجو نمایند. نقش آیتالله سیستانی در نجات دادن عراق از سلطه جهنمی آمریکا در دوران اشغال، ابتکارات ایشان در تدوین قانون اساسی، رهنمودهای این مرجع دوراندیش در ایجاد وحدت میان اقوام و پیروان مذاهب و فتوای مهم ایشان در بسیج مردم عراق برای مقابله با تروریستها به ویژه داعش، در دهههای اخیر همواره عبور دهنده عراق از بحرانها بود. اکنون هرچند ایشان به دلایلی از دخالت در امور خودداری میکنند ولی فعالان سیاسی میتوانند با مراجعه به ایشان و درخواست رهنمود از این مرجع باتدبیر و درایت، که به منزله پدر برای تمام مردم عراق است، بر بحران کنونی عراق غلبه کنند و به غائلهای که در حال غرق نمودن این کشور در یک گرداب عمیق است، خاتمه دهند.