در روز عاشورا کودک شیرخواره امام حسین(ع) حضرت علی اصغر از عطش و شدت گرما بی تاب شده بود، رباب و اهل خیام به دنبال این بودند که برای کودک شش ماهه چاره و راهی پیدا کنند. کودک شیرخواره را به دست بابا دادند و امام علیه السلام با دشمن در حال گفتگو بود ناگهان تیری از کمان حرمله آمد و گوش تا گوش حلقوم علی اصغر را درید و کودک شش ماهه قربانی خدا و روز عاشورا گشت. امام حسین علیه السلام خون گلوی او را گرفت و به آسمان پاشید.
آخرین سوره حسینی
شرح تو در قلم نمی گیرد
هستی ات را عدم نمی گیرد
دل لبریز از محبت تو
حسرت و درد و غم نمی گیرد
وقت احسان شبیه بارانی
کرم تو به کم نمی گیرد
معجزات علی اصغری ات
تا ابد وقفه هم نمی گیرد
هیچ پایانی ام نمی گیرد
از کریمان روزگار کسی
جای تو در کرم نمی گیرد
نوکرت در تمام سختی ها
غیر ذکر تو دم نمی گیرد
غصه دار است آن که ماه رجب
از شما یک حرم نمی گیرد
یا من ارجوه من علی اصغر
راحت روح من علی اصغر
لب تو اعتبار زمزم داشت
چشم تو ایه ایه مریم داشت
اخرین سوره حسینی تو
و شفاعت فقط تو را کم داشت
ای که فصل الخطاب بودی و
کربلا با تو مهر خاتم داشت
سند غربت پدر با تو
تا همیشه حدیث محکم داشت
مادرت با تو بدو امدنت
ذکر لالایی محرم داشت
نام باب الحوائجی شما
روی هر زخم کهنه مرهم داشت
نام تو استجابت دعوات
بر بلندای نام تو صلوات
با تو راه غدیر خواهد ماند
ذکر نعم الامیر خواهد ماند
با تو در اوج بام مأذنه ها
یا علی یا امیر خواهد ماند
هر که اخر گدای تو نشود
مستمند و فقیر خواهد ماند
هر کسی که نشد گرفتارت
تا همیشه اسیر خواهد ماند
دست های تو کوچک اما پر
کرمت بی نظیر خواهد ماند
نام باب الحوائجی یعنی
دست تو دست گیر خواهد ماند
در بنی هاشم این چنین بوده
کودکش مثل شیر خواهد ماند
بر ابالفضل و بر علی اصغر
نام ماه منیر خواهد ماند
آفتاب حقیقتی مولا
تو جواز شفاعتی مولا
روضه کربلا علی اصغر
خون بهایت خدا علی اصغر
گره ای نیست تا که وا نشود
با نگاه شما علی اصغر
رو به معراج می رود روحم
وقت فریاد یا علی اصغر
ذکر امن یجیب مضطر ها
دم مظلومنا علی اصغر
پدر و مادرم به قربانت
جان من رو نما علی اصغر
روی دست پدر رفیع شدی
ناگهان سوختی رضیع شدی
گل عمر تو در خطر باشد
گل چرا دائم السفر باشد
متمایز ترین شهیدانی
حرمت سینه پدر باشد
امده عصر روز عاشورا
لب خشک تو جلوه گر باشد
تیر بی رحم حرمله نامرد
از گلوی تو پهن تر باشد
کوفه ای یا هنوز زیر خاک؟
مادرت از تو بی خبر باشد
مادرت بعد داغ لب هایت
دائمأ زخم بر جگر باشد
بیت اخر ستاره می خواهم
کربلایی دوباره می خواهم
حسن کردی