آخوند لوطی به نام «شیخ حسین انصاریان» !

اخبار فرهنگی / متولد خوانسار است اما همه او را با سخنرانی‌هایش در حسینیه همدانی‌های تهران می‌شناسند؛ حسینیه‌ای در خیابان ری تهران که همواره نام آن در کنار شیخ حسین انصاریان قرار گرفته است و سخنرانی‌های او موجب شهرت این حسینیه شده است؛ شیخی روضه‌خوان و سخنران که شهره است به «لوطی گری» و «انصاف» و «معرفت»؛ انصاف و معرفتی که گویا به مذاق برخی جریانات سیاسی کشور خوش نیامده و این روزها و به مناسبت سخنرانی‌های شیخ در شب‌های قدر، دستور کار جدیدی پیدا کرده‌اند؛ تخریب شیخ حسین انصاریان!

ایسنا پلاس: آیت الله حسین انصاریان که این روزها ۷۹ سال سن دارد، در محله خیابان خراسان تهران بزرگ شده است و به گفته خودش از ۳ سالگی به دنبال آن بود که آخوند شود؛ شیخ حسین در خاطره‌ای گفته است که «روزی آیت‌الله محمدتقی خوانساری به منزل جد ما آمده بود. من در سنین کودکی در اتاق را باز کردم و مستقیم به طرف آیت‌الله خوانساری رفتم و در آغوش او نشستم؛ پدربزرگم جلو آمد که من را به اندرون ببرد؛ آیت‌الله خوانساری جلوی او را گرفت و مرا نوازش کرد و از من پرسید «می‌خواهی در آینده چه‌کاره شوی؟» جواب دادم «می‌خواهم مثل شما بشوم»».

شیخ حسین انصاریان
شیخ حسین انصاریان در دوران جوانی

با توجه به نزدیکی محل سکونت او با مسجد لرزاده و تردد پدرش به این مسجد، پای شیخ حسین به این مسجد و مجالس وعظ و روضه و سخنرانی آن باز شد و او با نشستن پای سخنرانی‌های آیت‌الله علی‌اکبر برهان امام جماعت این مسجد و افرادی نظیر آیت‌الله سید محمدرضا غروی و آیت‌الله مهدی الهی قمشه‌ای گویی که مسیر زندگی خود را یافته بود؛ تا جایی که شیخ حسین پس از گذراندن دروس دبیرستان، پا به عرصه طلبگی گذاشت و تعلیم دروس حوزوی را در قم آغاز کرد.

آغاز فعالیت‌های سیاسی در ۱۷ سالگی

زمانی که شیخ حسین انصاریان ۱۷ سال سن داشت و لباس روحانیت را به تن نکرده بود، جبهه گیری شدیدی میان علمای قم با حکومت پهلوی آغاز شد. در آن زمان در جریان طرح موضوع انجمن‌های ایالتی و ولایتی- طرحی که بعدها به قانون تبدیل شد و طی آن در انتخابات‌های این انجمن‌ها، شرط پایبندی به اسلام و سوگند خوردن به قرآن حذف شد-

از سوی دولت وقت رژیم پهلوی، علمای دینی به دنبال انجام اقداماتی اعتراضی بودند. پس از صدور اعلامیه شدیداللحن آیت‌الله سید روح الله خمینی در این زمینه و افزایش مبارزات سیاسی علیه رژیم پهلوی، شیخ حسین به گفته خودش «شیفته و شیدای» امام خمینی شد و در شرایطی که انتشار و توزیع سخنرانی‌ها و اعلامیه‌های امام خمینی با شدیدترین مجازات‌ها مواجه می‌شد، او با دوچرخه اعلامیه‌های امام خمینی را در سطح شهر و میان مردم پخش می‌کرد؛ اقدامی که به نوعی ورود شیخ حسین به صحنه‌ی سیاسی کشور محسوب می‌شود و موجب شد تا او سه روز را در زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری ساواک و شهربانی  زندانی شود و تحت بازجویی قرار بگیرد.

شیخ حسین انصاریان
شیخ حسین انصاریان در حال سخنرانی

شیخ حسین درباره فعالیت‌های سیاسی خود علیه رژیم پهلوی می‌گوید: «من با چشمانی باز و هدفی روشن فعالیت‌های خود را ادامه  می‌دادم. افتخار من این است که از اولین مراحل، به این انقلاب بزرگ اسلامی خدمت کرده و تاکنون ثابت قدم و استوار مانده‌ام. من این انقلاب را بعد از انقلاب انبیاء الله و ائمۀ هدی گران‌ترین و پر بارترین انقلاب می‌دانم. از ابتدا هر کس به این انقلاب خیانت کرد، سزای عمل خود را در همین دنیا دید و از این به بعد نیز چنین خواهد بود، زیرا این انقلاب از آغاز فقط برای خدا بوده و رهبر وارسته و الهی‌اش با نیتی خالص کار کرده است، به علاوه هزاران تن از جوانان پاک، جان خود را بر سر پیروزی انقلاب گذاشته‌اند. بنابراین هرکس در مقابل انقلاب بایستد، در نهایت از طرف خداوند عالم محکوم به شکست خواهد بود.»

نخستین منبر سیاسی شیخ حسین

شیخ حسین انصاریان نخستین منبر سیاسی خود را در سال ۴۳ و در مراسم ختم شیخ جواد فومنی(روحانی مبارز علیه حکومت پهلوی) برپا کرد؛ او در این باره می‌گوید که «در این مراسم نیروهای کلانتری از چند منطقه آمده و به شدت آن محله را تحت محاصره قرار داده بودند؛ شدت هیجان مردم و تلاطم احساسات قلبی‌ام سبب شده بود که رعب و وحشت از آن‌ها را به فراموشی بسپرم؛ بالای منبر با صدای رسا مبارزات مرحوم را شرح دادم و از رنج‌هایی که در این راه کشیده بود، سخن گفتم، دستگیری‌ها و حبس‌های او را برشمردم و در آخر گفتم که «آری، تحمل آن همه فشار برآن عزیز چنان گران آمده بود که عاقبت قالب تهی کرده، جان خود را نثار آرمانش نمود و ما اینک از برکت وجود پر فیض او محروم شدیم.»؛ جمعیت حاضر همه به هیجان آمده بود، همه بر سر و سینه می‌زدند و گریه و فغان می‌کردند.»

شیخ حسین انصاریان
حسین انصاریان در بازداشتگاه کمیته مشترک ضد خرابکاری

در نتیجه کنایه‌ها و اشاره‌های سیاسی شیخ حسین در این منبر و تشویق او به مبارزه با رژیم پهلوی، خط مشی او را به مردم شناسانده و منجربه آن شد تا از آن پس شیخ حسین به مجالس مهمتر و بزرگتری دعوت شود؛ او درباره سخنرانی‌های سیاسی خود در زمان پهلوی می‌گوید که «شگردی که برای طرح مطالب سیاسی به کار می بردم جالب بود؛ یعنی سیستم حکومت بنی امیه و بنی عباس را تبیین و انتقادهای شدیدی از آن می‌کردم و به نحوی وانمود می‌کردم که حکومت پهلوی نیز از سنخ آن حکومت‌ها است؛ به علاوه سعی می‌کردم مطالب و مفاهیم اعلامیه‌های حضرت امام را در سخنرانی خود بگنجانم و تا می‌توانم جامعه را از خطایا و مفاسد حکومت آگاه سازم؛ ناهنجاری‌های فرهنگی – اجتماعی و نارسایی‌ها و ضعف‌های سیاسی – اقتصادی را به باد انتقاد می‌گرفتم و برای تخطئه‌ی استبداد و استعمار حاکم، با کنایه به جهل و ظلم فرعون و نمرود پرخاش می‌کردم. بارها ساواک مرا گرفت و تذکر داد که این قدر کنایه نزن؛ اما من هر بار طفره می‌رفتم آن‌ها فوراً نوار مرا می‌گذاشتند و تحلیل می‌کردند که اینجا منظور تو از معاویه اعلی حضرت است، این قضیۀ تاریخی که می‌گویی منظورت حکومت شاهنشاهی است و …؛ در پایان تهدید نیز می‌کردند و با تحکم می‌خواستند رویه‌ام را عوض کنم.»

بازداشت شیخ حسین به دلیل سخنرانی در شب قدر

ششم شهریور سال ۵۷ شیخ حسین برای دومین بار توسط مامورین ساواک دستگیر و به کمیته مشترک ضد خرابکاری فرستاده شد؛ این بار اما اتهام او «تفسیر قرآن و نهج‌البلاغه» بود؛ او درباره این دستگیری که ۲۰ روز یه طول انجامید، می‌گوید که «روز بیست و یکم ماه رمضان(سال ۵۷)، من منبر فوق العاده‌ای رفتم و با استناد به قرآن کریم، ۱۰ مورد از شعائر اسلامی را برشمردم  و گفتم «هر کس به یکی از این‌ها حمله کند، کافر و و اجب‌القتل است؛ ای مردم بدانید هیچ کس بیشتر از شخص شاه و دولتش به این امور حمله نکرده است، بنابراین این‌ها واجب‌القتل‌اند و هرکس بتواند یکی از این‌ها را بکشد، واجب است که این کار را انجام دهد»؛ بدین ترتیب آشکارا فتوای قتل شاه را بر روی منبر در روز بیست و یکم ماه رمضان بیان کردم؛ صبح روز بعد پس از خوردن سحری تازه خوابم برده بود که متوجه شدم در می‌زنند، معلوم بود که در صبح به آن زودی، برای دستگیری من آمده‌اند. رفتم و در را باز کردم، دیگر نگذاشتند برگردم، چشم‌هایم را بستند و مرا داخل ماشین انداختند و به کمیتۀ مشترک بردند».

شیخ حسین انصاریان
شیخ حسین انصاریان در جمع رزمندگان دفاع مقدس

سخنرانی شیخ حسین در جبهه‌های دفاع مقدس

نفوذ کلام و مشی لوطی گری شیخ حسین که امروز نیز زبان‌زد است، در ایام دفاع مقدس تاثیر بسیاری در افزایش روحیه رزمندگان و همچنین آمادگی داوطلبان برای اعزام به جبهه‌ها و روانه شدن کمک‌های مردمی به سمت جبهه‌ها داشت؛ او با آغاز جنگ تحمیلی، فعالیت‌های خود را در جبهه‌ها آغاز کرد و با حضور متعدد در مناطق جنگی و انجام سخنرانی‌ها در جمع رزمندگان و همچنین گفت‌و گو با آن‌ها، برای افزایش روحیه آن‌ها تلاش می‌کرد؛ تاثیر حضور شیخ حسین در جمع رزماندگان دفاع مقدس تا حدی بود که برخی فرماندهان سپاهی و ارتشی در مقاطع محتلف با نگارش نامه‌هایی از او به دلیل حضور در سنگر رزمندگان تقدیر و تشکر می‌کردند و او را برای حضور در جمع رزمندگان دعوت می‌کردند.

انصاریان در خاطراتش درباره ایام دفاع مقدس می‌گوید که «به طور مستمر و هر چند وقت یک بار، به جبهه‌ها سرکشی و در پایگاه‌های مختلف برای رزمندگان اسلام سخنرانی می‌کردم؛ در ارتباط با جهاد و مرزداری، آیات و روایات بسیاری را دسته بندی کرده بودم و گاهی در یک شبانه روز ۱۰ بار برای گردآن‌های مختلف سخنرانی می‌کردم. همیشه مایل بودم که به خط مقدم بروم اما اغلب ممانعت می‌کردند و می‌گفتند که امام فرموده‌اند به چهره‌هایی که وجودشان خیلی لازم است، اجازه ندهید به جلو بروند ولی ما توجیه می‌کردیم که پس قاعده شامل حال ما نمی‌شود؛ چراکه ما چهره‌ی با ارزشی نیستیم؛ بدین ترتیب خود را به خط مقدم می‌رساندیم، به سنگرهای بچه‌ها سرکشی و آن‌ها را زیارت می‌کردیم و به آن‌ها دلگرمی می‌بخشیدیم. در شب‌های تاریک با «بلد» به سنگرهای تک تیراندازان، بچه‌های شناسایی و بیسیم‌چی‌ها سر می‌زدیم و مقداری با آن‌ها می‌نشستیم.»

دعای کمیل در جمع منافقین

شیخ حسین انصاریان در کتاب خاطراتش، به بیان روایتی از اصرار اسدالله لاجوردی دادستان وقت انقلاب برای حضور او در جمع منافقین پرداخته است؛ شیخ حسین می‌گوید «مرحوم شهید لاجوردی اصرار داشت که بر روی منافقین کار فرهنگی صورت بگیرد و در این باره از من کمک خواست؛ ابتدا کتاب‌های زیادی را برایشان فرستادم. روزی هم دعوتم کرد تا بروم برای آن‌ها سخنرانی کنم؛ در آن زمان این گروهک در اوج فعالیت بودند و زندان پر از اعضای تندروی آن‌ها بود. و من معتقد بودم که علاوه بر سخنرانی، برگزاری دعای کمیل نیز بسیار مناسب است و چه بسا اثر زیادی دارد زیرا تمام مضامین دعا کمیل، از عمق وجود نشأت می‌گیرد و انسان در آن مناجات، بسیار عاطفی با خدا حرف می‌زند، از این روی می‌توان در لابه لای فرازهای دعا، به طور مستقیم با وجدان افراد سخن گفت و آن‌ها را از خواب غفلت بیدار کرد. جلسات چندی در زندان اوین و قزل حصار کرج برگزار شد. پس از آن از آقای لاجوردی خواستم تا در مراسم تاسوعا و عاشورا و احیای ماه مبارک رمضان نیز آن افراد را به پای منبر بیاورد. آن‌ها می‌آمدند و در جایگاه خاصی می‌نشستند».

انصاریان ادامه می‌دهد: «این فعالیت‌های فرهنگی در روح و جان آن افراد گول خورده، اثر عمیقی برجای گذاشت. بسیاری نیز موفق به توبه و بازگشت به صراط مستقیم شدند و از زندان خلاصی یافتند. بعدها نامه های محبت آمیز بی‌شماری از آن جوانان به دستم رسید. بعضی از دختران نیز که در آن گروه بودند، موفق به توبه شدند؛ آن‌ها بعدها مرا برای مراسم ازدواج خود دعوت می‌کردند و من صیغه عقدشان را جای می‌کردم و بحمدالله هر یک دنبال زندگی سالم و پر افتخاری رفتند.»

شیخ حسین انصاریان
شیخ حسین انصاریان

تاسیس مؤسسه فرهنگی پژوهی دارالعرفان

شیخ حسین انصاریان که همواره گشترش و اشاعه معارف قرآن و روایات اهل بیت و فرهنگ اهل بیت را دنبال می‌کرد، در سال ۷۷ با رویکرد ترویج علمی مکتب تشیع به تاسیس مؤسسه فرهنگی پژوهی دارالعرفان در قم اقدام کرد؛ از آن زمان تا به امروز این موسسه اقداماتی در زمینه فعالیت در حوزه پژوهش علوم انسانی، تبلیغ و ترویج فرهنگ اهل بیت در فضای مجازی و رسانه‌ای، نشر الکترونیکی و مکتوب آثار علمی اندیشمندان شیعی و تربیت مبلغ در عرصه بین المللی داشته است. از او که عالمی خطیب و فقیه است، همچنین بارها برای تبلیغ دین و سخنرانی در محافل مختلف اسلامی و دینی به کشورهای مختلف از جمله انگلستان، فرانسه، ایتالیا، واتیکان، فنلاند، نروژ، سوئیس، هلند، ترکیه و امارات دعوت شده و سفر کرده است. از انصاریان همچنین بیش از ۸۰ عنوان کتاب با موضوعاتی نظیر عقاید، اهل بیت، معارف، اخلاق و عرفان، تربیتی و اجتماعی و شعر و داستان در قالب ۱۲۸ جلد به زبان فارسی به چاپ رسیده است. ۵۴ جلد از آثار او نیز به زبان‌های عربی، اردو، ترکی استانبولی، فرانسوی و اسپانیایی ترجمه شده است.

شیخ حسین انصاریان
شیخ حسین انصاریان

احیاهای متفاوت شیخ حسین و حمله‌ی تندروهای سیاسی به او

شیخ حسین که خود را «روضه‌خوان حضرت سید الشهداء(ع)» می‌داند، هر ساله در شب‌های قدر ماه رمضان، سخنران یکی از متفاوت‌ترین و پرشور ترین مراسم‌های احیای کشور در حسینیه همدانی‌های خیابان ری است؛ شب‌های قدر  افراد بسیاری از طیف‌های مختلف پای منبر شیخ حسین انصاریان می‌نشینند و از سخنان این آخوند لوطی مسلک که شمرده شمرده سخن می‌گوید و صدایی آشنا دارد بهره‌مند می‌شوند؛ سخنانی که گویا این بار به مذاق برخی تندروهای کشور خوش نیامده و این روزها تخریب شیخ حسین را در دستور کار خود قرار داده‌اند.

شیخ حسین انصاریان در مراسم شب احیای شب بیست و یکم ماه رمضان، در بخش‌هایی از سخنرانی خود با تاکید بر اینکه نباید به هر کسی «منافق» گفت، در توصیه‌ای گفت که «اول قرآن مجید را بخوانید؛ حدود ۱۳ آیه در ابتدای سوره بقره است که در آن خدا نشانه‌های منافقین را بیان کرده است؛ اینها را یاد بگیرند تا به هرگناهکاری نگویند منافق؛ خیلی زحمت دارد و خیلی سخت است که این اسم را روی گناهکاران گذاشت؛ قرآن در سوره حجرات می‌گوید که بعضی از اسم‌هایی که روی بندگان می‌گذارید «بد» اسمی است؛ با گناهکار آزاد و غیر آزاد برخورد کردید، حق ندارید به او [حرف] زشت بگویید که گناه است؛ او را نترسانید، اگر او گرفتار شد به او نگویید که فردا ۵ صبح اعدامی و تمام ساختمان روحش را فرو بریزی در حالی که او اعدامی نیست؛ عباد خدا را نترسانید و وحشت در دل خودش و زن و بچه‌اش نیندازید که خلاف کتاب خداست»؛ این که برگرفته از معرفت و انصاف این آخوند مردمی است، موجب شده تا برخی خود را مجاز بدانند تا او را تخریب کنند. اما آخوند سرد و گرم چشیده حسینیه همدانی‌ها همچنان یکی از محبوب‌ترین افرادی است که می‌تواند طیف‌های مختلفی از مردم را با ظاهرهای متفاوت شب‌های قدر به خیابان بکشاند. مردمی که دوست دارند مهم‌ترین شب‌های سرنوشت ساز زندگی‌شان را پای احیای شیخ‌حسین بنشینند و همدل و همزبان با او دعا کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *