متن نوحه بزنند سنگ در سوگ شهادت حضرت مسلم

در سوگ شهادت حضرت مسلم

دل بیقرار من می تپد از فراق یاری
که نوشته ام بیاید، به دیار بیقراری

چو به عشق پا نهادم، همه هستی ام فنا شد
تن من به تیغ و شمشیر و سرم به چوب داری

دل من ز بی وفایی، سر من ز سنگ کینه
بشکسته اند هر دو ز بلای عشق، آری

ز لبم بود روان خون شبیه یم به کاسه
ز دو دیده ام روان اشک شبیه آبشاری

دل من بسوزد از آن که به اهل بیت عصمت
بزنند سنگ از بام نکنند غمگساری

شب و روز کاروانت چو یکی شود به کوفه
تو به سویشان نظاره ز فراز نیزه داری

رضا رسول زاده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *