پارادوکس زاکانی تخریب‌گری برای صواب؟

پایگاه خبری و تحلیلی رشد : محسن هاشمی رفسنجانی در یادداشتی با عنوان ” پارادوکس زاکانی تخریب‌گری برای صواب؟ ” در شرق نوشت : جناب زاکانی که علاوه بر مسئولیت شهرداری تهران و دستیاری ویژه رئیس‌جمهور، در سیاست و انتخابات نیز فعالیت دارد، در یکی از رسانه‌های منتسب به ایشان به‌تازگی مطلبی با عنوان «روحانی وارث اخلاق ناپسند هاشمی شده است؟» منتشر شده است که به بهانه انعکاس خبری ثبت‌نام دکتر روحانی در مجلس خبرگان، مانند گذشته آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی را تخریب کرده است.

جای تعجب دارد که پس از گذشت هفت سال از رحلت آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی، جریانی همچنان به دنبال هتک و تخریب یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌های انقلاب اسلامی است که تعابیر بی‌نظیری از امام خمینی و رهبر انقلاب درباره خدمات ۶۰‌ساله ایشان به کشور وجود دارد که با هیچ چهره دیگری در تاریخ انقلاب مقایسه‌پذیر نیست.

آیا این تخریب‌ها، برای کشور یا منافع ملی یا در پیشگاه خدا، دارای اجر و ثواب است یا خسارت و عقاب؟ به نظر می‌رسد تنها منفعت این اقدام، نوعی خودشیرینی است؛ ولی ظاهرا تیم رسانه‌ای آقای زاکانی، همچنان تصور می‌‌کند که از این طریق در نردبان قدرت بالاتر می‌رود. اما این نوع نگاه ابزاری و فرصت‌طلبانه به سیاست تحت پوشش شعائر و ارزش‌ها، روی دوم سکه‌ای است که به‌تازگی یکی از استادان دانشگاه در گفت‌وگو با شبکه خبر، از آن به‌عنوان «صهیونیسم حزب‌اللهی» یاد کرد و دلیل این تعبیر را اظهارات یکی از خانم‌های سیاسی جریان اصولگرا که مدعی شده بود «مملکت مال حزب‌اللهی‌هاست» عنوان کرد. اینکه یک دیدگاه سیاسی و ایدئولوژیک با تکیه بر اعتقادات خود مدعی می‌شود که یک سرزمین متعلق به اوست، دقیقا همان ادعای صهیونیسم است که فلسطین را ارض مقدس یهودیان می‌داند و در ایران نیز گروهی نورسیده که در دوران مبارزه نقشی نداشتند، اکنون مدعی هستند که کشور متعلق به آنان است و حتی اگر بپذیریم ۱۰ درصد مردم از این سلیقه سیاسی افراطی حمایت می‌کنند، ۹۰ درصد بقیه ایرانیان سهمی در اداره کشور ندارند.

این جریان نورسیده که فقط خود را انقلابی و حزب‌اللهی می‌داند، باید بداند بزرگ‌ترین آسیب و هزینه از این نوع رویکرد و تخریب دیگران، متوجه اصل انقلاب می‌شود؛ چراکه خلوت‌کردن میدان انقلاب از شخصیت‌های برجسته فقید یا زنده، تضعیف نظام است.

اگر خانواده شهیدان بهشتی و مطهری، همت و… و مرحومان طالقانی، منتظری، موسوی‌‌اردبیلی، صانعی و… مورد بی‌مهری قرار بگیرند، بیش از آنکه موجب ناراحتی این عزیزان باشد، به زیان نظام و رهبری انقلاب است.

کوچک‌کردن دایره خودی‌ها و انقلابی‌ها به یک جریان سیاسی، مبدأ تقسیم این جریان پس از یکدست‌شدن به انشعابات مختلف و حذف دیگر سلیقه‌هاست؛ همان‌گونه که جریان راست پس از یکدست‌شدن، راست سنتی را حذف کرد و اکنون نیز نوبت طیف‌های غیرتندرو جناح راست است که به دست جریان انقلابی حذف شوند. باید مراقب بود که تابلوی جریان انقلابی، پوششی برای تمامیت‌خواهی نشود و تحت عنوان حزب‌اللهی، تفکر افراطی شکل نگیرد.

پایان سخن اینکه از جناب زاکانی که خود در دوران دفاع مقدس تحت فرماندهی آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی، به‌عنوان فرمانده منصوب امام خمینی، جانباز شده است، انتظار می‌رود که امکانات و حمایت‌های خود را این‌چنین در راهی که به تیشه‌زدن به ریشه انقلاب منجر می‌شود، هزینه نکند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *