اخبار حوادث / تسنیم: زمانی که نوزادم در اورژانس بستری بود، حمله تنفسی به او دست داد، دیگر نتوانست نفس بکشد و لبهایش کبود شد! او را در آغوش گرفتم و به پزشک نوزادم گفتم خانم دکتر! بچهام نمیتواند نفس بکشد! پزشک مربوطه با خونسردی به من گفت “من الان مریض دارم، مزاحم نشو!”
رسیدگی نامطلوب به بیماران در اورژانس بیمارستانها بهویژه در بیمارستانهای دولتی، یکی از مسائل مورد اعتراض همیشگی بیماران است. اگرچه رسیدگی به بیماران بر اساس سطحبندی و وخامت حال بیمار انجام میشود اما برخی بیماران از کیفیت و سرعت پایین رسیدگی به بیمار در اورژانسها، ابراز نارضایتی میکنند.
این سرعت پایین در رسیدگی به بیمار گاهی ناشی از کمبود نیروهای پرستاری و پزشکی و گاهی نیز ناشی از کمتوجهی و “وجدان کاری بسیار پایین کادر درمان” در قبال بیماران است که در برخی مواقع به قیمت جان بیمار تمام میشود!
تماس یک مادر داغدیده با تسنیم و ارائه شرح حالی از وضعیت رسیدگی به فرزندش که بر اثر “کم توجهی و قصور کادر درمان” جان باخته، باعث شد با او به گفتگو بنشینیم و جزئیات بیشتری از ماجرای فوت این نوزاد معصوم ۱۳ ماهه را جویا شویم.
این مادر جوان ماجرای مراجعه به بیمارستان را اینگونه روایت میکند: «اواخر مرداد بود که بچه من که ۱۳ ماهه بود، دچار علائم تنگی نفس شد و ما او را به بیمارستان کودکان تهران بردیم تا مداوا شود. آنجا تشخیص دادند که پسر من عفونت ریه دارد و برای او اسپری و آنتیبیوتیک تجویز کردند و به خانه برگشتیم. ساعت ۱۱ شب بود که وضعیت تنفسیاش بدتر شد و کودکم را به بیمارستان مفید بردیم و گفتند کروپ یا خروسک دارد و هر یکساعت یکبار باید بخور دریافت کند. فردا صبح وقتی بر بالین کودکم رفتم دیدم که وضعیت او تغییری نکرده و بخور نیز برای او نگذاشتهاند! همین باعث شد که پیش پرستار بروم و پرستار وقتی تنفس بچهام را دید از من پرسید میخواهی یک آمپول دگزا هم برایش تزریق کنم؟ من گفتم از من میپرسید؟ آن پرستار هم اتاق را ترک کرد و رفت و دیگر توجهی به وضعیت بچهام نکردند!»
پزشک معالج بیمارستان مفید: “اگر ناراحتی نوزادت را ببر بیمارستان خصوصی!”
این مادر، برخورد غیرمسئولانه پزشک اورژانس را عامل وخامت حال فرزندش میداند و میگوید: من نگران سرفههای کودکم بودم و مدتی گذشت، تا ساعت ۷ عصر هیچ پزشکی بالای سر نوزادم نیامد تا اینکه زمانی که نوزادم در اورژانس بستری بود، حمله تنفسی به او دست داد و دیگر نتوانست نفس بکشد و لبهایش کبود شد! من او را در آغوش گرفتم و به پزشک اورژانس گفتم خانم دکتر! بچهام نمیتواند نفس بکشد! پزشک معالجش با خونسردی به من گفت “دیسترس تنفسی است، من الان دارم مریض ویزیت میکنم، مزاحم نشو!!” و زمانی که با اعتراض من مواجه شد گفت “اگر ناراحتی میتوانی او را به بیمارستان خصوصی منتقل کنی!”
وقتی پزشک بر بالین فرزندم آمد که دیر شده بود!
این مادر ادامه میدهد: زمانی که حال کودکم بدتر شد، دکتر آمد و فرزندم را “اینتوبه” کردند و به آیسییو منتقل کردند. بچه من در آیسییو بیهوش بود و بعد به هوش آمد اما وضعیت خوبی نداشت و واکنشی به محیط نشان نمیداد. علت را جویا شدم و یکی از پزشکان آن بخش گفت که فرزندم دچار “فلج مغزی” شده است و دیگر راهی برای بهبود او وجود ندارد و در واقع نوزادم را جواب کردند! در نهایت نوزادم به بخش مغز و اعصاب منتقل شد و در آن قسمت هم پزشک معالج گفت از نظر من دیگر کار خاصی نمیتوان برای این نوزاد انجام داد اما من دستور ترخیص نمیدهم و گفتند اگر مایل باشی میتوانی با رضایت شخصی او را از بیمارستان مرخص کنی! من و همسرم، نوزادمان را با رضایت خودمان از بیمارستان مرخص کردیم تا بتوانیم پزشکان دیگر را نیز بر بالین او بیاوریم. با وجود این اقدامات، فرزندم پس از چند روز در خانه فوت کرد.»
قصور ۱۵ درصدی پزشک بیمارستان مفید در ماجرای عدم رسیدگی به شیرخوار ۱۳ ماهه!
مادر این کودک ۱۳ ماهه، پس از فوت فرزندش برای شکایت از کادر درمان بیمارستان اقدام کرده است؛ از نتیجه بررسیهای پزشکی قانونی نیز گلایه دارد و معتقد است که قصور کادر درمان بیش از آن چیزی است که در بررسیهای پزشکی قانونی به اثبات رسیده است.
تنها راه اثبات این قصور را بررسی دوربینهای مداربسته بیمارستان میداند و میافزاید: «زمانی که ما شکایت کردیم که رسیدگی لازم به نوزاد ما نشده، قرار بود دوربینهای مداربسته بیمارستان بررسی شود اما در بیمارستان گفتند که دوربینهای مداربسته به مدت ۲ ساعت قطع بوده (دقیقاً همان ۲ ساعتی که این اتفاق برای نوزاد ما افتاده!!) و در آن زمانی که ما در اورژانس بودیم، هیچ فیلمی ضبط نشده است!»
بر اساس رای صادره نهایی شکایت این مادر از کادر درمانی بیمارستان مفید، سازمان پزشکی قانونی در دومین جلسه پس از بررسی مستندات پرونده بالینی، اعلام کرده است:
“شیرخوار ۱۳ ماهه با علائم سرفه و تنگی نفس به بیمارستان برده شده و با تشخیص خروسک تحت درمان قرار گرفته است و در طی روند درمان بدحال شده و اینتوبه میگردد. براساس نتیجه کمیسیون پزشکی قانونی، تشخیص بیماری و اقدامات درمانی صورت گرفته طبق موازین علمی بوده اما تأخیر صورت گرفته در روند درمان و عدم انتقال بهموقع شیرخوار به بخش مراقبتهای ویژه کودکان منجر به کاهش اکسیژنرسانی به مغز شیرخوار و در نهایت، فوت شده است.
با وجود این، پزشکی قانونی قصور کادر درمان را ۳۰ درصد در فوت کودک مؤثر اعلام کرده که از این میزان، پزشک مربوطه (دکتر بالنگی) به دلیل عدم رسیدگی در زمان مناسب، به میزان ۱۵ درصد در فوت این شیرخوار مؤثر شناخته شده است. دستیاران اطفال هر کدام به میزان ۵ درصد و مسئول فنی وقت به علت عدم نظارت بر پروتکلهای درمانی بیمارستان که منجر به تأخیر در روند درمانی بیمار شده به میزان ۵ درصد در فوت متوفی مؤثر بودهاند و مابقی مربوط به ذات خطیر بیماری میباشد.”
مادر این نوزاد که جان فرزندش را بر اثر این قصور پزشک معالج و کادر درمان از دست داده، اعداد اعلام شده در رای نهایی برای میزان قصور کادر درمان این بیمارستان در این پرونده را “بسیار ناعادلانه” میداند و میگوید: «در جریان این شکایت، پزشکی قانونی ۷۰ درصد مشکل را به ذات بیماری ارتباط میدهد! صدور چنین رای ناعادلانهای، بسیار جای تأمل دارد زیرا پزشکان بیمارستان در مورد نوزادی که از ۲۰ ساعت قبل از وخامت حالش در بیمارستان و در اختیار کامل کادر درمان بوده، نتوانسته یا نخواستهاند که کاری انجام دهند و حالا در این رای، پزشک اصلی معالج فرزندم صرفاً ۱۵ درصد مقصر شناخته شده است!!»