سبقه ایمانی و تصدیقی
مقالات مذهبی / حضرت علی علیهالسلام اول کسی بود که در فضای جاهلیّت به حقانیّت اسلامی پی برد و اوّلین شخصی بود که شهامت کسر اصنام جاهلی را داشته، به رسول اکرم صلیالله علیه و آله و سلم ایمان آورد و این تنها یک سَبْقِ زمانی نبود، بلکه سَبْق های وافری را به همراه داشت، و خود آن حضرت درباره اوّل مومن بودن خود چنین فرمود: انا اوّل مَنْ صَدَّقَه و انا اوّل مَنْ آمَنَ به و انّى اوّل مَنْ انابَ و سَمِعَ و اجابَ، لم یَسْبِقْنى الاّ رسولالله صلیالله علیه و آله و سلم.
سبقه تعلیمی
امیرالمومنین علیهالسلام در بین امّت اسلامی نخستین مسلمانی است که معارف الهی و عقاید حقّه را تبیین و تعلیل کرد و از آن دفاع و حمایت نمود؛ لذا نزد محققان علوم الهی، رسول اکرم معلّم اول و علی بن ابیطالب علیهالسلام معلّم ثانی معروفند و هیچ فرد دیگری توان تحریر مسائل عمیق توحید و سایر اسما و اوصاف خداوند را نداشت.
ابن ابی الحدید در شرح خطبه ۸۴ نهجالبلاغه میگوید: «بدان که توحید و عدل و مباحث شریف الهی فقط از کلام این مرد (علی بن ابیطالب شناخته شد و سخن دیگران چیزی از معارف مزبور را در بر نداشت و آنان چیزی از مباحث الهی را تصور نمیکردند و اگر آن را ادراک میکردند، حتماً بازگو میکردند؛ وهذه الفضیله عندى اعظم فضائله علیهالسلام. وی در شرح خطبه ۸۶، راجع به نوآوری و ابتکار حضرت علی (علیهالسلام) چنین میگوید: اوّل من خاضَ فیه من العربِ علىٌّ علیهالسلام. آنگاه مینویسد: از این جهت است که همه متکلمان (اعم از اشاعره و معتزله و امامیه و زیدیه و کیسانیه و…) به حضرت علی (علیهالسلام) اِنْتِماء و انتساب داشته، و فقط او را به عنوان استاد کلام و رئیس متکلمان، پذیرفتهاند.
دوری از غیر خدا
یکی دیگر از ویژگیهای ممتاز آن حضرت اجتناب از زرق و برق دنیا بود. حضرت علی (علیهالسلام) در پرتو تالّه، هر چه سبقه غیر خدایی داشت و از دنیا محسوب میشد، آن را طلاقِ بائن داد که مجالی برای رجوعِ مجدّد نخواهد بود و زرق و برقِ زر و سیم برای آن حضرت جاذبهای نداشت. لذا طبق نقل ابن ابی الحدید، هر هفته، بعد از توزیع عادلانه اموال ملی، بیت المال را جارو میکرد و بعد از رفت و روب، دو رکعت نماز در آن میخواند و میفرمود: «تا شاهدم در قیامت باشد».
آمیختگی شهامت جهاد اکبر با شجاعت جهاد اصغر
حضرت علی (علیهالسلام) شهامت جهاد اکبر را با شجاعت جهاد اصغر به هم آمیخت و سلحشوری پیکارهای مصاف اسلام و کفر را به خود اختصاص داد و در دوران نوجوانی سران و صنادیدِ عرب را به خاک افکند و شاخ شاخمداران قبایل را در هم شکست چنانکه خودش در این باره فرمود: انا وَضَعْتُ فى الصِغَر بکَلاکِلِ العَرَب و کَسَرْتُ نَواجِمَ قُرونِ ربیعهَ و مُضَر….
آگاهی کامل به حقانیت خود و باطل بودنِ مخالفان
آگاهی آن حضرت (علیهالسلام) از به حق بودن خود و اطّلاعِ وی به باطل بودنِ مخالفان از یک سو، و اعتماد آن حضرت (علیهالسلام) به وعده تخلّف ناپذیر خداوند ازسوی دیگر، زمینهای شد تا آن حضرت نامهای به اهل مصر بنگارد و در آن مرقوم فرماید: اگر دشمنانم روی زمین را پر کنند و من تنها باشم، با همه آنها مبارزه خواهم کرد و هراسی نخواهم داشت؛ انّى والله لوْ لقیتُهُم واحداً و هم طِلاعُ الارضِ کلّها، ما بالیْتُ و لا استوحشتُ، و انّى من ضلالهم الّذى هم فیه و الهدی الذى انا علیه لعلی بصیرهٍ من نفْسی و یقینٍ من ربّى….
گوارایی مرگ نزد آن حضرت
مساله مرگ، برای بسیاری از انسانهای عادی رعب آور است، مساله مرگ برای آن حضرت (علیهالسلام) کاملا ًحل شده بود و صبغه لقای الهی به خود گرفته بود. لذا امیرالمومنین آن را گوارا میدانست و درباره آن چنین میفرمود: واللهِ لابنُ ابى طالبٍ آنس بالموت من الطفل بثدى اُمّه…، «فواللهِ ما اُبالى، ادخلت الی الموْتِ او خرج الموْت الىّ… سابقه آن حضرت در نبرد و پیشگامی وی در ممارستِ نظامی برای همگان مسلّم بود، لذا در این باره چنین فرموده است: هلْ احدٌ منهم اشدُّ لها مِراساً و اقدمُ فیها مقاماً منّى، لقد نهضْتُ فیها و ما بلغْتُ العشرینْ وها انا ذا قد ذرّفْتُ علی السّتّین….
اختصاص جمع رهبری مُلکی و ملکوتی برای آن حضرت
سیاست صغرای عَلَوی در کنار سیاست کبرای آن حضرت باعث اختصاص جمع رهبری مُلکی و ملکوتی به وی شد.
زیرا امیرالمومنین گذشته از تهذیب نفوس سالکان صالحْ و صرف نظر از تزکیه ارواح مشتاقانِ مفْتاق، رهبری امت اسلامی را به بهترین شیوه علمی و عملی دارا بود. خطر زورمداران و تهاجم ابرقدرتها را گوشزد میکرد و فتنه دو امپراطوری بزرگ معاصر خود را هشدار میداد و جامعه اسلامی را از سلطه آنها آگاه میکرد و کیفیّت رهایی از یوغ ذلّت استعمار و رسیدن به نور استقلال و آزادی را راهنمایی میفرمود.
منبع – کتاب سروش هدایت