مقالات سیاسی و اجتماعی / هفدهم دی ماه سالروز توطئه استعمار در مبارزه با فرهنگ غنی اسلام است. عاملان استعمار در کشورهای اسلامی، بطور هماهنگ و همزمان اقدام به عمل مشابهی نمودند. «امانالله خان» در افغانستان، «مصطفی کمال آتاتورک» در ترکیه، و رضاخان قلدر پهلوی در ایران ماموریت یافتند با مظاهر اسلام در کشورهای خود مخالفت و مبارزه کنند. استعمارگران در یافته بودندکه بطور مستقیم نمیتوانند مساله مخالفت با مظاهر و احکام دینی را مطرح کنند، لذا به رضاشاه ماموریت دادند با مطرح کردن تغییر لباس وکلاه اروپایی (شاپو) و متحدالشکل کردن لباس مردان، اقدام به تغییر لباس اسلامی زنان و کشف حجاب بانوان نماید. وی این عمل شنیع را از خانواده خویش آغاز و سپس به کل جامعه سرایت داد. نخستین گروهی که به این کاروان ضد اسلامی پیوستند، خانواده وزیران و دست اندرکاران نظام استبدادی بودند. در نهایت، علیرغم مخالفتهای فراوان مردم مسلمان و علما و نیز وقوع حادثه خونین مسجد گوهرشاد مشهد در اعتراض به کشف حجاب، رضاخان در هفدهم دی ماه سال ۱۳۱۴ شمسی، در جشن فارغ التحصیلی دانشسرای مقدماتی دختران در تهران، قانون کشف حجاب زنان را به طور آشکار آغاز و خود به اتفاق همسر و دخترانش که بدون حجاب بودند در این جشن شرکت کرد. ماموران رضاخان در راستای اجرای این قانون، شب و روز در کوچه و خیابانها گشت میزدند و هرجا زن باحجابی را میدیدند با خشونت با او برخورد میکردند چادرش را برمیداشتند و مردان را مجبور میکردند زنهایشان را سربرهنه به خیابان و مجالس ببرند. این طرح استعماری با مخالفت جدی مردم و علمای دین مواجه شد و عدهای زیادی از زنان مسلمان با به جان خریدن همه خطرات و تحقیرات تا پایان حکومت رضاخان و حتی پس از آن حاضر به ترک حجاب نشدند و با مقاومت خود افتخار نسلهای آینده گردیدند. امام خمینی رضوانالله تعالی علیه این اقدام را جنایت و خیانت بزرگ کشورهای استعماری به دست رژیم پهلوی تعبیر کردهاند و آن را مایه عبرت دانستهاند. گزیدهای از سخنان امام خمینی در این زمینه را مطالعه میفرمائید.
… ما از وقتی که رضا خان کودتا کرد و آمد ایران- که من یادم است- مطالعه کنیم آن مسائلی که در ایران واقع شد و انگلیسها اول او را آوردند و به قدرت رساندند تا وقتی که محمد رضا به جای او آمد- و نمیتوانیم بگوییم کدام خبیثتر بودند، لکن خباثت دومی اثراتش برای ما زیادتر بود، که دومی را متّفقین تحمیل کردند و خود محمد رضا هم در کتابش نوشت. حالا شاید نباشد در آن کتاب. اگر کسی آن چاپ اولش را داشته باشد، نوشت که اینها صلاحِ هم دیدند که ما باشیم. من باشم در اینجا حکومت کنم- ما مطالعه کنیم از آن وقت تا زمانی که این آدم رفت، ببینیم که اینها با چه گروههایی مبارزه کردهاند و با چه گروههایی مصالحه و سازش. رضا خان اول که آمد، ما شک نداریم که یک آدم عامی بود و آنها فهمیده بودند که یک آدم قدرتمندی است و جسوری است و کار از او میآید. آنها این را آوردند، این هم در رادیو دهلی- شماها که یادتان نیست، شاید آنهایی که سنّشان بالا باشد یادشان هست، که در رادیوی دهلی- گفتند که- رادیو دهلی از انگلیسها بود آن وقت که- رضا خان را ما آوردیم روی کار و بعد از اینکه مخالفت کرد و با آلمانها- مثلاً- یک رفت و آمدی داشت، ما او را بیرون بردیم. این یک آدمی بود، که با مطالعات، آنها ادراک کردند که یک آدم قلدری است و شعور سیاسی هم ندارد آن قدرها؛ این را خوب میشود آلت دست قرار داد. آوردند و کودتا کردند و آن وقت اشخاص زیادی را از همه طوایف گرفتند و ابتدای امر وجب به وجب، به نظر میرسد که روی یک نقشهای که آنها برایش میدادند، عمل میکرد. ابتداءً شروع کرد به ریاکاری و مجالس روضه میرفت و خودشان مجلس روضه بپا میکردند و از قراری که آن وقت میگفتند، در همه تکیههای تهران هم آن وقت میگفتند پابرهنه میرود. همه جا میرفت و با مردم خوش و بش میکرد و این کارها را میکرد تا آن وقتی که قدرت دستش آمد و محکم شد پایش. ببینیم که در آن وقتی که قدرت دستش آمد با کی و با چه گروهی مخالفتش زیاد بود و با چه طرحهایی مخالفتش زیاد.
تلاش رضا خان برای دین زدایی
این را بسیاری البته یادشان است که شروع کرد؛ مخالفت با روحانیون با اسم اینکه میخواهیم اصلاح بکنیم، چه بکنیم. مجلسی در شاید جاهای دیگر و در مدرسه فیضیه، که ما شاهدش بودیم، مجلس امتحان درست کردند و اشخاصی که مال خودشان بود، میآمد آنجا برای امتحان و اینها به خیال اینکه، تبلیغاتشان این بود که ما میخواهیم این اشخاصی که صحیحند و اهل علم صحیح هستند، از آنهایی که نه، لیاقت این لباس را ندارند، میخواهیم تمیز بدهیم. حتی بعضی از آقایان محترم قم هم این معنا را باور کرده بودند… ابتدا برای این معنا آمدند و چه تلخیها بر ماها گذشت از این امتحان و از این بساط. بعد هم با یک بهانه دیگر شروع کردند به اینکه باید ملت لباس واحد داشته باشد و عمامهها را از سرها برداشتند و آن قدر خرابکاری کردند که روی تاریخ را سیاه کردند. البته اینها یک مسائل طولانی است که شاید تاریخ، حالا که میتوانند، بنویسند اشخاصی که اطلاع دارند. بعد هم یا در همان وقتها هم، مجالس روضه را با کمال جدّیت منع کردند که شاید در شهرها، یک مجالس علنی که مثل مجالس متعارف، آن وقتها بپا نبود. من در قم یادم است که یکی از آقایان، بین الطلوعین- قبل از طلوع فجر- یک مجلس چند نفری داشت و قبل از طلوع آفتاب هم متفرّق میشدند و گمانم این است که همین مجلس را هم آمدند جلویش را گرفتند. این دو جناح- که هر دوش از جناح روحانی است- جناح روحانیت و جناح خطبا- این دو راه، دو جهت وجهه نظر آنها بود و به هر دو حمله کردند، عمامهها را از سر آنها برداشتند. یکی از کسانی که در قم مشغول این خرابکاری بود، یک روز گفت که در تمام ایران، شش نفر باید عمامهای باشد، و حال آنکه آن هم دروغ میگفت. اگر میتوانستند، یک نفر هم نمیگذاشتند باشد. این حملهای که اینها کردند به روحانیت و حملهای که کردند به مجالس تعزیه، ما از آن میفهمیم که این دو جناح در نظر آنها، مخالفتشان با ابرقدرتها و این معنا که اینها مانع از آن مقاصدی که آنها دارند، بیشتر. این دو جناح بیشتر بوده و لهذا، بیشتر مورد آزار واقع شدهاند.
رضا خان مجری طرح استعماری کشف حجاب
بعد هم که قضیه کشف حجاب به آن فضاحت و به آن رسوایی را درست کردند. آن هم روی همین بود که اینهایی که علاقه به اسلام داشتند و علاقه به دیانت و احکام دیانت داشتند، اینها را سرکوب کنند و خدا میداند که در کشف حجاب، چه جنایتهایی اینها کردند، حتی به علمای بزرگ هم پیشنهاد میکردند که شما مجلس بگیرید با خانمهایتان؛ با زنهایتان بیایید در مجلس برای اینکه فرمودهاند. نقل کردند که یکیشان رفته بود پیش مرحوم آقای کاشانی گفته بود که فرمودهاند که شما باید در آن مجلسی که مختلط است شرکت کنید. ایشان فرموده بودند: فلان خوردند. او گفته بود که آن بالاییها گفتهاند. گفته بود: من هم همان بالاییها را میگویم. بله، اینها میخواستند با ارعاب و هو و جنجال، کار را انجام بدهند. لهذا، به ایشان هیچ تعرّضی نکردند. هر کدام ضعیف بودند و ضعیف القلب بودند، شرکت میکردند و هر کدام قوی بودند، نمیکردند. ما باید از اینها عبرت بگیریم، از این مسائل. با تبلیغات مختلف، نه همان با زور، با تبلیغات مختلف، این مسائلی که داشتند و آن مطالبی را که خودشان مطالعه کرده بودند و موانع را پیدا کرده بودند با تبلیغات دامنهدار از هر نحو، قلمها و نطقها و روزنامهها و همه چیز به کار میافتاد؛ برای اینکه، این مسائل را به ثمر برسانند و موفق هم ابتدا شدند، به طوری که این را من کراراً گفتهام: مرحوم آقای آشیخ عباس تهرانی – رحمهالله- گفتند که من اراک بودم و میخواستم بیایم به قم یا به تهران میخواستم بروم، از اراک میخواستم بیایم. خواستم اتومبیل بگیرم، آن شوفر اتومبیل گفت که ما عهد کردیم، قرار دادیم با خودمان که دو طایفه را سوار اتومبیل نکنیم: یکی فواحش را، یکی هم آخوندها را. در اثر تبلیغاتی که کرده بودند، شعرهای شاعرشان را که لا بد بعضی شنیدهاند که «تا آخوند و قجر در این مملکت است، این ننگ را کشور دارا به کجا ببرد»! این را آن خبیث خدانشناس در شعرش گفت. شعرا شعر گفتند، مجالس درست کردند، محافل درست کردند، تبلیغات کردند؛ هر طور توانستند با هر شیوهای، این روحانیون را و این متدینین را کوبیدند و مقصود اصلی این بود که اسلام را از بین ببرند. آنها میفهمیدند که تا اسلام قدرت دارد در یک کشوری، نمیتوانند آنها آن طور که میخواهند سلطه پیدا کنند. باید اسلام را و مظاهر اسلام را و احکام اسلام را اینها از بین ببرند تا موفق بشوند به آن مقاصدی که دارند. لهذا، مطالعه میکردند چه چیز برای اسلام بیشتر میتواند خدمت بکند، قدرت اسلام را بهتر میتواند حفظ بکند، آن را بیشتر میکوبیدند و کدام احکام اسلام بیشتر پیش مردم – مثلاً – رایج است و بیشتر علاقه به آن دارند، آن را بیشتر میخواستند از بین ببرند.
هوشیاری در مقابله با نقشههای اجانب
ما باید توجه به این معنا داشته باشیم. ما باید گمان نکنیم که مسائل ایران ختم شده است، تمام شده است. هم مسائل فرهنگیش تمام نشده است و هم سایر مسائل. شما هیچ وقت خوف از این نداشته باشید که مثلاً، دولت غاصب عراق حمله کرده است و دارد مثلاً، کارهای خلاف میکند. از اینها هیچ وقت خوف نداشته باشید. اینها نمیتوانند کاری انجام بدهند. شما از این خوف داشته باشید که همان نقشههایی که قبل از انقلاب اینها داشتند، در زمان رضا خان و محمد رضا خان داشتند، حالا بیشتر داشته باشند. آنها قبلًا از باب اینکه به طور ذهنی و علمی، یافته بودند که اسلام اگر رواج داشته باشد و مظاهر اسلام رواج داشته باشد، نمیگذارد که ما استفادههایمان را بکنیم، حالا که عیناً سیلی را خوردند و مشاهده کردند قدرت اسلام را در یک ملت سی و چند میلیونی و اسلام، که دارای یک میلیارد جمعیت است، اینها ملاحظه میکنند که بعد از آنکه سی و چند میلیونشان به ما این طور کردند، پس وقتی که یک میلیارد جمعیت دنیا، که قریب به یک میلیارد مسلم دارد، اگر اینها همه مثل ایران بشوند، ما چه خواهیم کرد؟
امروز نقشه دقیقتر از آن وقت است. امروز طرحهایی که اینها میخواهند پیاده کنند از آن وقت شدیدتر است و ما باید بیشتر چشم و گوشمان را باز کنیم. شما امروز هم میبینید که چهار نفر، ده نفر روحانی که با کمال صداقت دارند خدمت به این انقلاب میکنند، از هر گوشه صدا میشود که حکومت آخوندی! این زمزمهها تازه کم کم همان نقشههای سابق است. آن وقت هم یکدفعه نشد. ابتدا کم کم، یکی یکی، دوتا دوتا اهل علم بلاد را، اهل منبر بلاد را انتقاد کردند؛ گفتند، گفتند، روزنامهها بعد شروع کردند و نطقها و مجالس و اینها درست کردند و بعد هم کار خودشان را انجام دادند. حالا هم این نقشه هست در کار… (صحیفه امام، جلد۱۳، صص۳۱۷ تا ۳۲۲)
چرا جشن «هفده دی» را آزاد می گذارند؟ اینها وسیله منفوریت است؛ منفور نکنید سلطان مملکت را. ما نصیحت میکنیم این هفده دی را به وجود نیاورید. ما مفاسد را می دانیم؛ حفظ کنید این مملکت را. ترقیات مملکت به هفده دی نیست. (صحیفه امام، ج۱، ص۱۱۷)
امروز روز ۱۷ دی است. من یادم است، شاید این آقا هم یادشان باشد؛ هرکس سنش به سن ماهاست یادشان است که ۱۷ دی چه شرارتی کرد این آدم؛ چقدر به این ملت فشار آورد، چه اختناقی ایجاد کرد، چه محترماتی را هَتْک کرد، چقدر سقط جنین شد در ۱۷ دی و این اطراف ۱۷ دی، چقدر ماموران این و دژخیمان این به مردم تعدی کردند و به زنها تعدی کردند و زنها را از توی خانهها بیرون کشیدند. این مال پدر شما که من نمیتوانم شرحش را بدهم. آن کارهایی که او کرده است نمی شود شرحش را داد. این در آن عالم معلوم میشود، [در] این عالم نمی توانیم ما بفهمیم؛ نمیتوانیم بفهمیم چه جانوری بود. (صحیفه امام، ج۵، ص۳۶۹)
از جمله چیزهایی که در زمان رضا خان به تبع آتاترک انجام گرفت، یکی اتحاد شکل بود؛ و یکی کشف حجاب. آن وقت این اتحاد شکل و این کشف حجاب را در بوق و سرنا، بلندگوهای آنها چه تعریفهایی کردند، چه مداحیهایی کردند؛ از آخوند، که مخالف با این مسائل بود، چه تکذیبهایی کردند؛ چه شعرهایی گفتند. شاید شعرهایش را بعضیاش را شنیده باشید. چه شعرهای هجوی میگفتند، که گفتنی نیست. (صحیفه امام، ج۷، ص۳۳۱)
*از وقتی که رضا خان کودتا کرد و آمد ایران – انگلیسها او را آوردند و به قدرت رساندند – ما شک نداریم که یک آدم عامی بود و آنها فهمیده بودند که کار از او میآید، یک آدم قلدری است و شعور سیاسی هم ندارد آن قدرها و این را خوب میشود آلت دست قرار داد. آوردند و کودتا کردند و روی یک نقشهای که آنها برایش میدادند، عمل میکرد
*قضیه کشف حجاب به آن فضاحت و به آن رسوایی را درست کردند. آن هم روی همین بود که اینهایی که علاقه به اسلام داشتند و علاقه به دیانت و احکام دیانت داشتند، اینها را سرکوب کنند و خدا میداند که در کشف حجاب، چه جنایتهایی کردند
- شما از این خوف داشته باشید که همان نقشههایی که قبل از انقلاب اینها داشتند، در زمان رضا خان و محمد رضا خان داشتند، حالا بیشتر داشته باشند