گفتگوی فارینپالیسی با خبرنگاری که تا همین اواخر در دست طالبان اسیر بود. او در این گفت وگو درباره سبک حکمرانی طالبان و دلایل پشیمانی پاکستان صحبت کرده است.به گزارش شفقنا، فارینپالیسی گفتگو با “لین اودانل”، ستوننویس سیاسیاش را با این توضیحات آغاز کرده است:
این روزها اولین سالگرد رویدادی است که حتی تیزبینترین اذهان نظامی آمریکا نیز- مثل بقیه مردم جهان- از وقوعش شگفتزده و شوکه شدند. روزی که جنگجویان طالبان- که از انتشار رسمی خبر خروج قریبالوقوع نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان به وجد آمده بودند- کاخ ریاستجمهوری کابل را تصرف کردند و به زبان خود به جهانیان اعلام کردند که «این جنگ دیگر تمام شده است».
اما واقعا پایان این جنگ ابدی به معنای چه بود یا به عبارت بهتر قرار بود چه اتفاق دیگری بعد از آن رخ دهد؟
لین اودانل، ستوننویس فارینپالیسی درباره تفاوتهای افغانستان پیش و پس از پیروزی طالبان میگوید که اینجا هیچ اتفاقی رخ نداد: «حتی کشتارها متوقف نشدند، چون طالبان رژیمی است که هیچ چیزی به جز خشونت باعث رضایتش نمیشود».
به نوشته فارین پالیسی در این قضاوت حق با لین اودانل است. به هر حال او مدتها از کابل برای فارینپالیسی گزارش نوشته و البته تا همین ماه گذشته هم در دست طالبان بازداشت بود. فارینپالیسی، یک سال بعد از تسلط طالبان بر افغانستان، البته سوالات مهم دیگری نیز در مورد وضعیت افغانستان دارد: مثل چیزهایی که اتفاقی مانند حمله هواپیمای بدون سرنشین ایالات متحده به ایمن الظواهری درباره شیوه حکمرانی طالبان افشا میکند؛ یا این پرسش که آیا پاکستان حالا که وحشیگری و بیرحمی طالبان آشکارا در معرض دید قرار گرفته، از تایید ضمنی این گروه پشیمان شده است یا نه.
در ادامه مطلب متن گفتگوی فارینپالیسی آمده است:
سوال: خانم لین اودانل؛ تجربه بازداشت شدن توسط طالبان چه چیزی به شما درباره توانایی حکمرانی آنها نشان داد؟
- فکر میکنم این یک سوال واقعاً خوب و هوشمندانهای است که راه به جایی فراتر از من و تجربه شخصیام باز میکند و به قلمرویی میبرد که واقعاً در افغانستان تحت حکومت طالبان چه میگذرد و اصلا به همین دلیل هم بود که من دوباره حدود یک سال بعد از خروج از افغانستان به آنجا رفتم که آخرین بار در زمان ورود طالبان به شهر دیده بودم و هنوز و همچنان سردرگم بودم که واقعاً وضعیت آنجا چگونه است. بنابراین تصمیم گرفتم خودم به افغانستان بروم و پاسخ سوالاتم را خودم ببینم. اما چیزی که این سفر به من آموخت، گذشته از بیکفایتی و ناتوانی در یک سطح واقعا خندهدار، مصونیت عجیبی بود که مقامات طالبان برای خودشان در قبال مجازاتهای احتمالی آینده در نظر گرفته بودند. مثلا بهرغم تمام کنوانسیونهای حقوق بشر و قوانین بینالمللی نه تنها مرا تهدید و بازداشت کردند، بلکه افرادی را هم که من با آنها در تماس بودم دستگیر و بازجویی کردند و حتی راننده مرا هم سه روز در انفرادی زندانی کردند و در این مدت کتکش زدند و از خواب محرومش کردند و در آخر کار هم تلفن و ماشینش را به مدت یک هفته ضبط کردند. جالب این که حتی مدیر مهمانخانهای هم که من آنجا اقامت داشتم مورد تهدید قرار گرفت و به او گفتند میتوانند محل کارش را تعطیل کنند. اینها یعنی یک جریان پنهانی خشونت یا به عبارت بهتر نوعی خشونت پنهانمانده وجود دارد و در تمام یک سال گذشته داستانهای هولناکی از این نوع درباره بازداشتها و آزارهای خودسرانه روایت شده است. به هر حال عده بسیار زیادی از مردم نیز هنوز در زندان یا فراری هستند و البته تعداد بسیار زیادی هم به آن سوی مرزهای زمینی افغانستان فرار کردهاند. در کل رژیم طالبان رژیمی است که از هر چیزی جز خشونت ناراحت و ناراضی است و تنها راه اقتدار را در تهدید یا استفاده از خشونت میبیند.
سوال: میتوانی بگویی حمله منجر به کشته شدن ایمن الظواهری رهبر القاعده فاشکننده چه چیزی در مورد توانایی حکمرانی طالبان بود؟ - مهمترین چیز این که این ماجرا افسانهای را که طالبان تبلیغ میکردند مبنی بر اینکه جلوی فعالیت گروههای تروریستی را گرفتهاند، از بین برد. همانطور که نقض آشکار توافقنامه دوحه هم بود که بین دولت ترامپ و طالبان امضا شده بود و میگفت که طالبان اجازه استفاده از خاک افغانستان را به کسانی که برای امنیت آمریکا تهدیدآمیز هستند، نخواهد داد. به هر حال واضح است که ایمن الظواهری بدون اطلاع مقامات بلندپایه طالبان نمیتوانست مدت زمانی چنین طولانی را در آن محله- که معروف بود به این که به شدت تحت کنترل طالبان قرار دارد- زندگی کند. و البته گزارشهای زیادی هم وجود دارد که حکایت از این دارند که خانه محل سکونت ظواهری متعلق به یکی از دستیاران نزدیک سراج حقانی بوده- که یکی از رهبران ارشد شبکه حقانی و اتفاقا وزیر داخله رژیم طالبان نیز هست.
سوال: به عنوان یکی از کارشناسانی که تحولات پاکستان را به دقت دنبال میکنی؛ به نظرت موضع اسلامآباد درباره حکومت طالبان چگونه است؟ - احساس میکنم شاید پاکستان- مثل خریدارانی که بعد از مدتها تلاش برای خرید چیزی، پس از موفقیت در بهدست آوردن آن به نوعی پشیمان میشوند- تا حدی از حمایت از طالبان پشیمان شده باشد. به این معنا که کنترل طالبان بر کابل شاید در ابتدا در پاکستان مورد استقبال بسیاری قرار گرفته باشد (چرا که پاکستان سالهای زیادی منافعش را در تسلط دولتی در کابل میجست که دوست پاکستان باشد و البته طالبان هم همواره روابطی نزدیک با پاکستان داشت)، اما در یک سال گذشته شاهد ایجاد تنشهایی در روابط پاکستان و طالبان بودیم که یکی از آنها در زمینه مرز پیش آمد که در این یک سال طالبان هم مثل تمام دولتهای افغانستان از زمان استقلال پاکستان به این سو هرگز زیر بار پذیرش مرز افغانستان و پاکستان نرفت و این باعث درگیری طالبان با سربازان پاکستانی شد. دیگر موضوع اختلاف بین طرفین هم طالبان پاکستان (ساکن در افغانستان) بوده که یک تهدید برای پاکستان به شمار میآیند و در ماههای اخیر هم حملات خود را به پاکستان افزایش دادهاند- و البته برخلاف امیدواری پاکستان مبنی بر این که طالبان این تهدید را مهار کند، نه تنها این اتفاق نیفتاده، بلکه حتی طالبان در میانجیگری میان طالبان پاکستان و دولت پاکستان نیز خوب عمل نکرده و مذاکرات را به بنبست رساندهاند.