مقالات سیاسی جهان / هنری کیسینجر مشاور امنیت ملی و وزیر امور خارجه اسبق دولتهای آمریکا، اکنون در سن ۹۹ سالگی نگران اوضاع کشورش و جهان است و میگوید جهان به رهبران بهتری نیاز دارد.
نشریه یو اسای تودی، کیسینجر در کتاب جدیدی، چهره ۶ رهبر را که تغییرات پر فراز و نشیبی را پس از جنگ جهانی دوم مدیریت کرده اند، ترسیم کرده است. وی در کتاب خود با عنوان «رهبری: ۶ مطالعات در استراتژی جهان»، از رهبرانی سخن میگوید که از مرحله چالشهای بزرگ گذر و به برقراری نظم جهانی جدیدی در قرن بیستم کمک کردهاند. این رهبران عبارتند از: کنراد آدناور از آلمان غربی، شارل دوگل از فرانسه، ریچارد نیکسون از آمریکا، انور سادات از مصر، لی کوآن یو از سنگاپور و مارگارت تاچر از انگلیس.
کیسینجر تاکید کرد که رهبران انفرادی، در مشاهده مسیر پیش رو و دنبال کردن آن گاهی با هزینه گزاف، حیاتی عمل کردند. شارل دوگل به واسطه جنگ به تبعید فرستاده شد، انور سادات ترور شد و همه در زمان خود تفرقه افکن بودند.
کیسینجر با این ۶ رهبر که اکنون همگی فوت کرده اند، در تعامل بود. کیسینجر در دوره ریاست جمهوری نیکسون، شخصیتی بحث برانگیز بود که اگرچه ازسوی نظریه پردازان برجسته مورد تحسین قرار میگرفت، اما منتقدان وی را به دلیل پیامدهای سیاست هایش، یک جنایتکار جنگی میشناختند.
از آن زمان به بعد، روسای جمهوری و سیاستگذارانی که در میانشان دونالد ترامپ رئیس جمهوری سابق آمریکا و آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه فعلی این کشور هستند، با وی مشورت کردهاند.
زمانی که نیکسون در سال ۱۹۶۹ (۴۸ش) قدرت را در اختیار گرفت، کیسینجر در پستی در کاخ سفید منصوب شد. مخالفتها با جنگ ویتنام رو به افزایش بود و کشور به واسطه ترور جان اف کندی رئیس جمهوری وقت، رابرت اف کندی نامزد ریاست جمهوری و مارتین لوترکینگ جونیور و مالکوم ایکس رهبران حقوق مدنی دچار تنش شده بود.
کیسینجر تشابهاتی در چالشهای بینالمللی آن زمان و زمان حاضر میبیند. وی در کتاب خود نوشت: بار دیگر، این داستانی است که ابتدا اعتماد به نفس بالایی ایجاد میکند و سپس این افزایش بیش از حد باعث ایجاد شک و تردید در خود میشود. بار دیگر، در تقریبا هر منطقهای از جهان، ایالات متحده با چالشهای درهم تنیدهای در ارتباط با راهبردها و ارزش خود روبه رو است.وی هشدار داد: این مساله منجر به تجدید پتانسیل برای رویارویی فاجعه آمیز شده است.
کیسینجر گفت: چالشهای زمان حال، کمی بدتر از آن زمان است. زیرا آن زمان، منتقدان ما بخشی از یک سیستم بودند، آنچه اکنون روی میدهد، بحث درمورد شایستگی آمریکاست اینکه آیا آمریکا و چه نوع آمریکایی ارزشش را دارد که سیاست را مدیریت کند. این مساله، گفتوگوها را از آنچه آن زمان در مورد مباحث داخلی بود، سختتر میکند.
کیسینجر به رویکرد نیکسون در زمینه سیاست خارجی اعتبار میدهد که شامل تعامل با چین، تنش زدایی با اتحاد جماهیر شوروی و دیپلماسی رفت و برگشت در خاورمیانه بود.دوره دوم ریاست جمهوری نیکسون به دلیل رسوایی واترگیت کوتاه شد که در سال ۱۹۷۴ (۵۳ش) وی را مجبور به استعفا کرد.
کیسینجر در مورد واترگیت گفت: به نظر من، آن یک فاجعه و حماقت بود. من واقعا فکر نمیکنم که نیکسون دستور آن را داده بود، اما شرایطی را خلق کرد که به واسطه آن، آن مساله رشد کرد. واترگیت خود یک تخلف کوچک بود، اما ممانعت از اجرای عدالت ازسوی رئیس جمهوری، امری که نباید باشد، دلیلی برای سقوط وی بود.
کیسینجر پس از یک عمر فعالیت در امور دیپلماتیک، رهبران فعلی را با ذکر نام مورد انتقاد قرار نمیدهد. وی در کتاب خود هرگز به جو بایدن رئیس جمهوری آمریکا اشارهای نمیکند و تنها دو بار از دولت ترامپ رئیس جمهوری سابق آمریکا یاد میکند.