مقالات روانشناسی / برای افرادی که دچار افسردگی و ناامیدی نیستند، درک محرکهایی که موجب تفکرِ خودکشی می شود، سخت است. فردی که در فکر خودکشی است، به قدری خود را در درد و رنج حس می کند که راه دیگری پیش رویش نمی بیند. در واقع، خودکشی تلاشی است از سر ناامیدی برای پایان بخشیدن به درد و رنج غیرقابل تحمل.
فردی که خودکشی می کند می داند که شیوه زیستنش باید تغییر کند اما نمی داند چطور و به خودکشی به عنوان راه تغییر این زیستن، نگاه می کند. در ترکیب احساساتی مانند بیچارگی، خود تخریبی، انزوا و تنهایی، فرد راهی به جز مرگ برای راحتی و آرامش نمی بیند. لزوما هر کسی که از خودکشی حرف می زند، اقدام به انجامش نمی کند، اما همچنان خودکشی دومین دلیل مرگ ومیر در جوانی است.
تصورات اشتباه از خودکشی
در جامعه فقط کافی ست بدانید چه چیزهایی نباید و چه چیزهای باید بگویید تا فردی را که می خواهد خودکشی کند، به زندگی برگردانید. اما در جامعه تصوراتی از خودکشی وجود دارد که می تواند بسیار مخرب باشد.
بیایید چند مورد از این تصورات غلط را مرور کنیم:
-کسی که تهدید به خودکشی می کند یا از آن حرف می زند، خودکشی نمیکند.
– هر کسی که سعی میکند خودکشی کند، دیوانه و روا نپریش است.
– اگر کسی بخواهد خودش را بکشد، هیچ چیزی نمیتواند مانع او شود.
-کسانی که خودکشی میکنند، مایل به دریافت کمک از سوی اطرافیان نیستند.
– حرف زدن از خودکشی و سوال کردن اطرافیان از شخص، او را در اجرای تصمیمش مصمم می کند.
نشانههای فردی که قصد خودکشی دارد
حال بیایید ببینیم افرادی که قصد خودکشی دارند چه نشانههایی دارند و چه حرفهایی می زنند:
– تهدید به خودکشی یا آرزوی مرگ
– جمع آوری ابزارهای خودکشی یا پنهان کردن آنها در اتاق و وسایل شخصی
– اشتغال فکری به مرگ
– فقدان امید به آینده
– تنفر از خود و تحقیر خویشتن
– انجام امور شخصی مانند وصیت کردن، اهدا کردن وسایل، ترتیب بخشیدن به امور سرپرستی خانواده و فرزندان، به اتمام رساندن پروژهها و مسئولیتها
– خداحافظی از اطرافیان
– دوری از خانواده و دوستان
– نوسان خلقی بالا
– کم و زیاد شدنِ غیرمعمول خواب
– روی آوردن به مصرف مواد مخدر و الکل
– انجام رفتارهای ریسکی و خطرناک
– احساس آرامش و شادی ناگهانی پس از یک دوره افسردگی
نشانه آخر، نشانه خطرناکی ست. چون اگر ندانید این نقطه پایان است، قطعا عزیزتان را از دست خواهید داد!
در اکثر موارد در زمان بروز این نشانه، اطرافیان تصور می کنند اوضاع درست شده و خطر خودکشی رفع شده است. البته این نشانههای به تنهایی علایم خودکشی و خطر نیستند، بلکه در همراهی با نشانههای افسردگی و دیگر نشانهها می توانند علامت هشدار باشند.
چطور به فردی که قصد خودکشی دارد کمک کنیم؟ و از آن پیشگیری کنیم؟
لزوماً هر کسی که از خودکشی حرف میزند، اقدام به انجامش نمیکند، اما همچنان خودکشی دومین دلیل مر گ و میر در جوانی است. اما ما، به عنوان اطرافیان کسی که قصد خودکشی دارد، برای جلوگیری از این اتفاق چه باید انجام دهیم؟
صحبتهای او را جدی بگیرید
این تصور که «هرکسی از خودکشی صحبت می کند به دنبال جلب توجه است » همیشه هم درست نیست. غالب کسانی که حرف از خودکشی می زنند از مشکلات روحی رنج می برند. پس بهتر(امن تر)است فرض را بر این قرار دهیم که آن فرد واقعا قصد خودکشی دارد. با نادیده گرفتن صحبتهای فرد در مورد خودکشی، احساس ناامیدی و افسردگی او را نادیده گرفتهاید و همین رفتار، می تواند او را در تصمیمش مصممتر کند. شخص احساس می کند که واقعا کسی نیست که او را درک کند و هی چگونه حمایتی از او نمی شود. از این به بعد احتمالا دیگر حرفی از خودکشی نزند اما دردش را در سکوت تحمل می کند و به این باور می رسد که دیگر هرگز اوضاع خود نمیشود. این تصور که «هرکسی از خودکشی صحبت میکند به دنبال جلب توجه است » همیشه هم درست نیست. بهتر است فرض را بر این قرار دهیم که آن فرد واقعا قصد خودکشی دارد تا بتوانیم نجاتش دهیم.
به رفتارهای او توجه کنید
گاهی فرد به زبانی نامفهوم و مبهم از خودکشی حرف میزند. برای مثال، برای نشان دادن حس افسردگی، شرم و بیچارگی خود میگوید: کاش هرگز به دنیا نمیآمدم ،کاش میمردم ،حس میکنم باری روی دوش دیگرانم،به هیچ دردی نمیخورم.
بایدها و نبایدهای حرف زدن با شخصی که در فکر خودکشی است
بایدها
خودتان باشید. اغراق نکنید و نمایشی حرف نزنید.
گوش بدهید. اجازه دهید شخص احساسش را ب هطور کامل بگوید و حر فهایش را قطع نکنید.
همدلی کنید، قضاوت نکنید و احساس او را نفی نکنید.
به او امید بدهید. اطمینان بدهید که همه در کنارش هستید تا به او کمک کنید.
حر فهایش را جدی بگیرید و مسخره نکنید.
نبایدها
با او بحث نکنید. او را متهم به بیچارگی، بی عرضه بودن، دوست نداشتن خانواده و فکر نکردن به دیگران نکنید.
قولی ندهید که نم یتوانید از پس انجام آن برآیید.
خودتان را سرزنش نکنید. هر کس مسئول تصمیمات خود در زندگی است.
با او همدلی کنید
وقتی کسی قصد خودکشی دارد، آنچه شما به او می گویید واقعا مهم است. نباید احساس افسردگی و بیچارگی او را نفی کنید و جمله هایی از این دست بگویید: «چطور می توانی تا این حد ناامید باشی؟ »، چیزهای زیادی هست که باید به خاطر زنده بمانی. اگر شخص برنامه آنی برای خودکشی نداشته باشد، حرف های شما به او حس بهتری می دهد و میزانی از احساس بیچارگی را در او تخفیف می دهد. اما بدین معنی نیست که همه چیز خوب شده است. تا زمانی که مشکل اصلی باقی مانده، فرد همچنان به خودکشی فکر می کند. اما شما ناامید نشوید و همچنان در کنارش بمانید و از او خبر بگیرید.
وقتی کسی قصد خودکشی دارد، آنچه شما به او می گویید واقعا مهم است.
نباید احساس افسردگی و بیچارگی او را نفی کنید.
از روانشناس مشاوره بگیرید و یا از نزدیکان کمک بگیرید
ممکن است خودتان نتوانید به فرد کمک کنید. اگر احساس می کنید به تنهایی نمی توانید از پس مشکل برآیید، با اطرافیان مانند خانواده فرد، همسر، دوستان و آشنایان مطمئنش مشورت کنید و از آنها بخواهید ارتباط بهتر و حمایت عاطفی بیشتری از شخص داشته باشند. اما اگر شما کسی هستید که اطرافیانِ نزدیک فرد هستید، باید با مشاور روانشناس مشورت کنید و یا از یک مرکز روانشناسی بخواهید که مداخله کند.
یک روانشناس بهتر از هر کسی می تواند از خودکشی شخص جلوگیری کند. اما به یاد داشته باشید که شخص را به دریافت درمان وادار نکنید. موضوع را به صورت پیشنهادی مطرح کنید: «آیا تا به حال به حرف زدن با یک مشاور یا روانشناس فکر کردی؟ من همیشه هستم تا به حرفهایت گوش بدهم اما فکر نمی کنی یک روانشناس بهتر می تواند به تو کمک کند؟ »
این توصیه ها به او یادآوری می کند که شاید شما نتوانید راه حل مشکل او باشید. اگر نسبت به مشاور بی میل به نظر می رسد، به او پیشنهاد بدهید که خودتان یک مشاور خوب پیدا کنید یا برای او جلسه مشاوره آنلاین تنظیم کنید. احتمالا گزینه مشاوره آنلاین بتواند او را متقاعد به دریافت درمان کند، چراکه لازم نیست از خانه خارج شود یا با روانشناس رودر رو صحبت کند. در صورتی که توانستید او را متقاعد کنید که وارد جلسات درمان شود، ادامه درمان را پیگیری کنید.
منبع: دانشگاه علوم پزشکی ایران