چرا همیشه عصبانی هستم؟

عصبانیت و خشم

خشم احساسی است که همیشه نباید به آن واکنش نشان داد. برای نمونه می‌توان عصبانی شد اما آن را به صورت ظاهری ابراز نکرد. برون‌ریزیِ خشونت معمولاً هم‌زمان با خشم اتفاق می‌افتد با این حال هر کسی که عصبانی است پرخاشگری نمی‌کند و هر رفتار پرخاشگرانه‌ای هم ناشی از خشم نیست.

به گزارش ایسنا، فرادید نوشت: «خشم احساسی است که بسیاری از افراد آن را سرکوب می‌کنند، چون نمی‌خواهند آن را ابراز کنند یا شاید نمی‌دانند چگونه به صورت سالم آن را ابراز کنند. همه‌ ما در اوقات مختلف با درجات متفاوت احساس خشم می‌کنیم. خشم بخشی از تجربه‌ی انسانی ماست. احساس خشم می‌تواند در موقعیت‌های متفاوت و اغلب بنا به دلایل نهفته‌ای ایجاد شود که ما هنوز آنها را درک نکرده‌ایم. شاید در حال دفن‌کردن احساسات و تجربیات گذشته‌مان هستیم، به همین دلیل یک محرک کوچک می‌تواند منجر به طغیان خشم ما شود.

تجربه‌ی رفتارهای ناعادلانه، شنیدن انتقادات تند یا صرفاً نرسیدن به خواسته‌ها نمونه‌های اندکی از محرک‌های بالقوه‌ی خشم هستند. تجربه‌ی خشم از رنجش خفیف گرفته تا ناامیدی و اوج آن یعنی خشم بسیار زیاد اما سرکوب‌شده، متغیر است. بی‌حوصلگی را هم معمولاً نسخه‌ی خفیفی از خشم به شکل نارضایتی از اتفاقی که در جریان است، می‌دانند.

خشم و مغز

قشر مغز بخش فعال مغز ماست؛ جایی که سکونتگاهِ منطق و قضاوت است. قشر مغز را می‌توان به عنوان مرکز استراتژی و کنترلِ مغز معرفی کرد. مرکز لیمبیک مرکز احساسی مغز ماست و از نظر تاریخ تکاملی یک ساختار کهن به حساب می‌آید. درون سیستم لیمبیک ساختار کوچکی به نام آمیگدال وجود دارد؛ انباری برای خاطرات احساسی همین‌ طور ناحیه‌ای از مغز که مسئول واکنش‌های «جنگ یا گریز» ملقب به غرایز طبیعی بقاء هم هست. وقتی احساس خشم و آن را ابراز می‌کنیم در حال استفاده از مرکز لیمبیک مغزمان هستیم.

وقتی کسی خشم را تجربه می‌کند، از بخش (قشر) تفکر مغزش استفاده نمی‌کند، بلکه اساساً از مرکز لیمبیک آن استفاده می‌کند. وقتی عصبانی می‌شویم، واکنش «جنگ یا گریز» در مغز ما فعال می‌شود، در این زمان سیلی از هورمون‌ها آزاد می‌شوند که سبب هشدار فیزیکی و احساسی می‌شوند. سپس این خشم به صورت فریادزدن، بی‌حوصلگی، ناامیدی و واژگان آزاردهنده بروز می‌کند.

خشم احساسی است که می‌تواند بنا به دلایل مختلف ایجاد شود. برخی از این دلایل کشمکش‌های حل‌نشده‌ی نهفته و عمیقی هستند که به آنها توجه نشده است. اما دلایل دیگر عبارتند از:

بی‌احترامی و رفتارهای ناعادلانه‌ی دیگران

احساس تهدید یا تجاوز

آسیب‌دیدگی فیزیکی

احساس ناامیدی

احساس ناتوانی

سطوح بالای استرس یا اضطراب

شما باید مشکلاتی از گذشته‌تان را که می‌تواند سبب برانگیخته‌شدن خشم در شما شود، شناسایی کنید. آیا در گذشته از شما سوءاستفاده‌ شده یا به‌شدت تنبیه شده‌اید؟ آیا در کنترل خلق و خو و احساسات‌تان مشکل دارید؟ آیا از حس آرامش درونی محروم هستید؟ سناریوهایی که شما را خشمگین می‌کنند شناسایی کنید، مثلاً سناریوی عدم‌ رضایت شغلی، عدم‌ رضایت زناشویی، عدم‌ رضایت از خودتان یا فرزندتان.

نشانه‌های خشم

فریادزدن

فحاشی و تهدیدکردن

واکنش فیزیکی از قبیل ضربه‌زدن به افراد، حیوانات یا اشیاء

انزواطلبی

خودزنی

اگر در گذشته رویدادهای آسیب‌زایی را تجربه کرده باشید، تجربه‌ی خشمِ باقیمانده از گذشته طبیعی است، زیرا این خاطرات تلخ می‌تواند اثر ماندگاری بر روان فرد بگذارد. یک درمانگر یا مشاور سلامت روانِ دارای مجوز می‌تواند به بهبودیافتن تروماهای گذشته، موقعیت‌های استرس‌زای کنونی و کشمکش‌های نهفته‌ی دوران کودکی شما کمک کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *