«بلومبرگ» تحلیل کرد؛ چرا نسخه خاورمیانهای ناتو نیز عقیم خواهد ماند؟ب
اختلاف دیدگاه و استرتژی رژیم صهیونیستی با عربها در مواجهه با ایران، بسترساز شکست پروژه «ناتو خاورمیانه» خواهد شد؛ سرنوشتی که برای دیگر ائتلافها رقم خورده است.
پایگاه آمریکایی «بلومبرگ» در گزارشی تحلیلی با عنوان «ناتوی خاورمیانه؟ چنین نخواهد شد هرگز! محال است» به بررسی شکافهای درونی و مشکلات پیش روی ائتلاف خیالی پرداخت و افزود:مفهوم ایجاد اتحاد امنیتی منطقهای علیه دشمنان مشترک، مهمترین ردگمکنی در خاورمیانه است. این ایده درست پیش از سفر «جو بایدن» به عربستانسعودی و در میان گزارشهای مربوط به ایجاد فضای همکاری امنیتی نزدیکتر ایالاتمتحده، رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی خلیج فارس علیه ایران، مجدداً مطرح شد.
«عبدالله دوم» پادشاه اردن در مصاحبهای که هفته گذشته با شبکه «سیانبیسی» داشت با بیان اینکه از تشکیل نسخه خاورمیانهای ناتو حمایت خواهد کرد، هشدار داد: «اهداف و ارزشهای این ماموریت باید کاملاً واضح باشد در غیر این صورت، همه را گیج خواهد کرد».
صهیونیستها تمایل شدیدی به اتحادی این چنینی دارند و دولت بایدن احتمالاً با آن موافقت خواهد کرد به ویژه به دلیل اینکه بایدن در نظر دارد از دولت خود در قبال انتقادات کنگره برای سازش بیش از حد با ایران محافظت کند.
گرچه استدلالها برای تشکیل یک ناتو در خاورمیانه کاملاً منطقی به نظر میرسد اما این امر به شدت تحتتاثیر واقعیتهای سیاسی و نظامی منطقه قرار میگیرد. کشورهایی که تمایل به تشکیل چنین ائتلافی دارند و برای تعیین اهداف امنیتی مشترک تلاش کردهاند، به دشمنان مشترک اهمیتی نمیدهند. اکثر آنها دارای ارتشهایی هستند که به جای دشمنان خارجی برای محافظت از رژیمهایشان در برابر اعتراضات داخلی طراحی شدهاند. این کشورها شاید در سرکوب فعالان غیرمسلحی که برای دستیابی به دموکراسی تلاش میکنند، ماهر باشند اما سابقه ضعیفی در مهار درگیریهای بزرگ دارند.
این مشکلات باعث شده که چندین تلاش قبلی برای ایجاد اتحادهای نظامی در منطقه با شکست مواجه شود. در هفت سال گذشته دو مورد از اتحادهای غیرقانونی شکل گرفت که هیچکدام با موفقیت همراه نبود. طرح «اتحاد کشورهای عربی» در سال ۲۰۱۵ (۹۴ش) برای تشکیل یک نیروی ترکیبی ضد تروریسم نخستین تلاش در این راستا بود. همچنین در سال ۲۰۱۷ (۹۶ش) یک پیشنهاد برای راهاندازی «اتحاد امنیت خاورمیانه» (MESA) توسط عربستان سعودی پیشنهاد شد؛ پیشنهادی که حمایت کامل «دونالد ترامپ» رئیسجمهوری پیشین آمریکا را به همراه داشت و به ناچار «ناتوی عربی» نامیده شد.
بعد از شکست این دو تلاش در مسیر ایجاد و با گذشت زمان دو تحول مهم رخ دادهاست؛ نخست اینکه رژیم صهیونیستی روابط خود را با برخی از کشورهای عربی عادیسازی کرده و برای بهبود روابط با دیگر کشورها تلاش میکند؛ بنابراین، نیروهای رژیم صهیونیستی احتمالاً بخشی از هر اتحاد جدیدی خواهند بود. نکته دوم، خطری که توسط ایران ایجاد میشد درحال حاضر بسیار واضحتر و قویتر از قبل شدهاست.
ایران در آستانه تبدیل شدن به یک قدرت هستهای است و ذخایر قابل توجهی از اورانیوم غنیشده را در اختیار دارد. دولت بایدن معتقد است که میتواند با احیای مجدد توافق هستهای ۲۰۱۵ (۹۴ش) که بین ایران و قدرتهای جهانی منعقد شد، این تهدید را کمرنگ کند اما احیای برجام، تحریمهای اقتصادی تحمیلشده علیه تهران را حذف میکند و این فرصت را به تهران برای تقویت قدرت منطقهای میدهد.
شاید تصور کنید که ایران هستهای دلیل کافی برای کشورهای مورد تهدید ایران برای جدی گرفتن اتحاد نظامی منطقهای باشد اما اینگونه نیست. اگرچه این کشورها بیشتر در مسائل امنیتی با یکدیگر همکاری میکنند اما صهیونیستها و عربها دیدگاههای متفاوتی درباره تهدیدات ایران دارند و همچنین استراتژیهای متفاوتی در مورد نحوه برخورد با تهران دارند؛ موضوعی که هر گونه امید به ایجاد ناتوی عربی را از بین میبرد.
قطر و عمان روابط خوبی با ایران دارند. کویت روابط محتاطانه خود با تهران را حفظ کردهاند. عربستان و امارات نیز نسبت به ایران محتاط هستند اما به دلیل اینکه در درگیری با گروههای مورد حمایت ایران در یمن متضرر شدهاند، اکنون بیشتر به دنبال تسویه حساب هستند تا رویارویی. با این وجود ریاض و ابوظبی مذاکرات تقریباً علنی با تهران داشتهاند.
کشورهای عربی حوزه خلیج فارس دارای یک نیروی نظامی مشترک هستند که به «سپر شبه جزیره» معروف است. این سپر قدرتی معادل ۴۰ هزار نیرو دارد و به لطف دلارهای نفتی کشورهای عضو، به سلاحهای خوبی مجهز است. نقطه ضعف این نیروها نداشتن تجربه جنگی واقعی است. بنابراین، این سپر نه ائتلاف ضد تهران را محکم و تقویت میکند و نه لرزهای بر اندام ایران میاندازد.
در بین کشورهای عرب در شام، سوریه، لبنان و عراق متحد ایران هستند. از طرفی، پادشاه اردن که مدام در مورد افزایش نفوذ ایران در منطقه هشدار میدهد، نیروی نظامی کوچکی دارد و در بهترین حالت میتواند نقش کمی در هر اتحادی داشتهباشد.
بزرگترین نیروهای امنیتی عربی اما متعلق به دولتهایی در شمال آفریقا هستند که اهمیت تهدید تهران را مطابق با فاصلهشان از ایران ارزیابی میکردند. مصر به عنوان بزرگترین کشور، نخستین دولتی بود که از پروژه اتحاد امنیت خاورمیانه خارج شد. آنچه گفته شد به این معنی است که هر پیشنهادی برای ایجاد ناتو در خاورمیانه یک پروژه ناشدنی است.