چرایی مؤسس مذهب شیعه (پرسش و پاسخ)
پرسش:
چرا امام صادق(ع) به عنوان مؤسس مذهب شیعه معرفی شده است، و سایر امامان این عنوان را به نام خود ندارند، و رئیس مذهب خوانده نشدهاند؟
پاسخ:
رئیس مذهب شیعه در برابر مذاهب اهل تسنن
اصطلاح رئیس مذهب شیعه که غالباً بر امام صادق(ع) اطلاق میشود، ناظر به فقه شیعی در برابر مذاهب اهل سنت است، وگرنه اساس تشیع و مکتب امامت از لحاظ معارف بنیادی، در عرض مذاهب فقهی نبوده و معارف اصلی اسلامی را شامل میشود که جز در مکتب اهل بیت(ع) عموماً قابل وصول نیست. بیگمان مقصود از تشیع همان حقیقت راستین اسلام است که مؤسس آن پیامبر اسلام(ص) بوده، و امت را به متابعت از علی(ع) و اهل بیت(ع) رهنمون کرده، تا بتوانند از این باب بر شهر علم محمدی راه یابند و نقشه راه سعادت انسانها را تا روز قیامت ارائه دهند. بنابراین پیدایش شیعه از زمان پیامبر اسلام(ص) بوده است.
شرایط تاریخی امام صادق(ع)
انتخاب لقب رئیس مذهب جعفری برای امام صادق(ع) به این دلیل بوده که آن امام بزرگوار به جهت آزادی عملی که بر اثر درگیری امویان و عباسیان به وجود آمد، توانست در حد وسیعی به توسعه فکری و علمی مذهب تشیع بپردازد، و این معنا نفی تلاش دیگر امامان در این راستا نیست. در زمان امام صادق(ع) شرایطی فراهم شد که امکان بیشتری برای ترویج علوم فراهم بود، و معارف دینی فرصت بیشتری برای اظهار وجود داشت. از طرفی میبینیم که هفتاد درصد از روایات فقهی شیعه به نقل از آن حضرت بوده، همچنان که مذاهب فقهی اهل سنت نیز در همین دوره پایهگذاری شده است. پس این شرایط، دوره شکلگیری مذاهب فقهی اسلام نیز بوده است. بنابراین، اصطلاح رئیس مذهب جعفری یا موسس مذهب شیعه، ناظر به شرایط تاریخی بوده و صرفا جنبه توصیفی دارد، و تشیع به عنوان مکتب اهلبیت(ع) حقیقت راستین اسلام است، و صرفا مذهبی فقهی در عرض سایر مذاهب اسلامی نیست. با این حال فقه متعالی شیعه به عنوان یکی از افتخارات تشیع در زمان امامت امام صادق(ع) در برابر سایر مذاهب فقهی اظهار شده از این رو تبیین علم شریعت نیز بیشتر به آن حضرت اختصاص داشته است. بنابراین به جهت وضعیت خاصی که در زمان امام صادق(ع) پیش آمد و پیروان حضرتشان نیز به جهت آزادی نسبی که به دست آوردند، به شیعه جعفری شهرت یافتند، و در گفتار امام صادق(ع) شیعیان به این لقب نامیده شدهاند.(کافی، ج۲، ص۲۲۳، ح۹)
چگونگی تربیت چهار هزار شاگرد
آنچه در نقلها آمده این است که چهار هزار نفر از امام صادق(ع) نقل قول و روایت کردهاند. نه آنکه مانند شاگردان بهصورت مرتب خدمت آن حضرت میرسیدند. بنابراین محدثان اسامی راویان ثقهای را که با وجود اختلافنظرات و اعتقاداتشان، از امام صادق(ع) روایت نقل کردهاند، را چهار هزار نفر دانستهاند.(مناقت ابن شهرآشوب، ج۴، ص۲۴۷) و این لزوما به این معنا نیست که تمام این افراد، شاگرد به معنای واقعی کلمه بوده باشند، بلکه بسیاری از آنان تنها مدت کوتاهی امام را دیده و از ایشان روایت نقل کردهاند. از طرفی در علم الحدیث، ناقل (نقلکننده روایت) و منقول عنه (کسی که خبر از او نقل میشود) را شاگر و استاد نیز میگویند. لذا این احتمال وجود دارد که آنچه به عنوان وجود چهار هزار شاگرد برای امام صادق(ع) عنوان میشود، از این اصطلاح نشأت گرفته باشد. بنابراین دلیلی بر وجود چهار هزار شاگرد به معنای رایج شاگرد بودن وجود ندارد.