سامیار سلطانزاده
زندگی معصومان(ع) بهترین سرمشق برای کسی است که بخواهد سعادت دنیا و آخرت را با هم داشته و از حسنات هر دو سرا بهرهمند شود. سبک زندگی معصومان(ع) که بر اساس فلسفه توحیدی و یقین به غیب شکل گرفته، میتواند اسبابی را در اختیار انسان قرار دهد که نه تنها محدود به اسباب مادی دنیوی نیست، بلکه حتی از اسباب مادی، قویتر و کارآمدتر باشد، به طوری که شخص هرگز در مشکلات نمیماند، بلکه با امدادهای غیبی از آنها به توفیق الهی عبور میکند و هرگز اندوه نسبت به گذشته یا ترس از آینده به سراغش نمی آید؛ زیرا بر ایمان و باوری تکیه دارد که روان انسان را به آرامش و آسایش سوق داده و در مقام سکونت و اطمینان قرار می دهد. بنابراین، افسردگی، اضطراب، نومیدی و دیگر مفاهیم روان شناسی، دردهای بیدرمان و یا سخت درمان یا بد درمان معنا و مفهوم خویش را از دست میدهد. در نوشتار حاضر چارچوب و اصول سبک زندگی امام صادق(ع) تشریح شده است.
برشی کوتاه از فلسفه و سبک زندگی امام صادق(ع)
بی گمان بیان مصادیقی جزیی از فلسفه و سبک زندگی امام صادق(ع) در این نوشتار کوتاه امکانپذیر نیست و تبیین همه آنها نیز بیرون از حوصله این مقال و خوانندگان است؛ بر همین اساس تنها با برشی کوتاه از آن تلاش میشود تا بنیادها، اصول و قواعد سبک زندگی ایشان کشف شود.
امام صادق(ع) در بیانی کوتاه فلسفه و سبک زندگی خویش را این گونه ترسیم می کند: قِیلَ لِلصَّادِقِ (ع)عَلَى مَا ذَا بَنَیْتَ أَمْرَکَ ؟ فَقَالَ عَلَى أَرْبَعَهِ أَشْیَاءَ- عَلِمْتُ أَنَّ عَمَلِی لَا یَعْمَلُهُ غَیْرِی فَاجْتَهَدْتُ؛ وَ عَلِمْتُ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُطَّلِعٌ عَلَیَّ فَاسْتَحْیَیْتُ؛ وَ عَلِمْتُ أَنَّ رِزْقِی لَا یَأْکُلُهُ غَیْرِی فَاطْمَأْنَنْتُ؛ وَ عَلِمْتُ أَنَّ آخِرَ أَمْرِی الْمَوْتُ فَاسْتَعْدَدْتُ؛ از امام صادق(ع) پرسیدند: کارهای خود را بر چه اساسى استوار ساخته اى؟ فرمودند: بر چهار اصل: فهمیدم که عمل مرا کسى دیگر انجام نمىدهد، پس، (برای انجام آن) تلاش کردم؛ دانستم که خدا بر کار من آگاه است، پس، از انجام کارهای ناشایست، حیا کردم؛ فهمیدم که روزى مرا دیگرى نمى خورد، پس آرام گرفتم؛ دانستم که پایان کار من مرگ است، پس براى آن آماده شدم.(بحار الانوار، ج۷۵، ص۲۲۸)
الف) مهمان سفره عمل: شکی نیست که هرکسی مهمان سفره عمل خویش است؛ زیرا اگر در دنیا بخشی از نعمت ها در قالب رحمت رحمانی و فضل الهی است؛ ادامه یا افزایش آن به رحمت رحیمی است که با پاداش عمل کار دارد؛ از این رو در قرآن، بقای نعمت و عدم تبدیل آن به نقمت به نفس انسان و عملکرد آن پیوند داده شده است.(رعد، آیه ۱۱؛ انفال، آیه ۵۳؛ مائده، آیه ۹۶)
البته از نظر آموزههای قرآن، عمل صالح، ایمان را نیز شامل می شود؛ زیرا چنانکه از روایتهای دیگر همین امام معصوم(ع) و دیگر معصومان(ع) بر می آید، ایمان ناظر به عقل عملی است(الکافی، ثقه الإسلام کلینى، ج ۱ ، ص ۱۱؛ معانی الأخبار، شیخ صدوق، ص ۲۳۹ ؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ۱، ص ۱۱۶)؛ از همین رو افراد کافر وقتی در صحنه قیامت با حقیقت و عالم غیب مواجه میشوند، خواهان بازگشت به دنیا هستند تا ایمان بیاورند(زمر، آیه ۵۸)؛ زیرا آنان در قیامت از نظر علمی به یقین رسیدهاند، اما نمی توانند آن یقین را به قلب خویش پیوند زده و به عقیده تبدیل کنند(اعراف، آیه ۱۷۶؛ نمل، آیه ۱۴؛ زن در آینه جلال و جمال، جوادی آملی، ص ۲۷۰ و ۲۷۱)؛ زیرا امیرمومنان علی(ع) می فرماید: إِنَّ الْیَوْمَ عَمَلٌ وَ لا حِسابَ وَ غَداً حِسابٌ وَلا عَمَل؛. امروز روز عمل است و حسابى در کار نیست؛ و فردا روز حساب است و مجالى براى عمل نیست. (نهج البلاغه، خطبه ۴۲؛ ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۹۱)
همچنین براساس آموزه های قرآن، در آخرت نیز همین گونه است؛ زیرا در دوزخ که هر کسی مهمان سفره عمل خویش از کفر و نفاق و کفران و دیگر اعمال بد است که براساس «جزاء وفاقا» به او می رسد.(نباء، آیه ۲۷) اما اهل بهشت نیز مهمان سفره عمل خویش هستند؛ هر چند که خدا در ساحت پاداش، از فضل خویش چیزی به آن می افزاید(ق، آیات ۳۴ و ۳۵) و ناتمام ها را تمام میکند و نقص را می زداید، هر چند که به نظر می رسد که در آنجا نیز عیب زدوده نمیشود؛ یعنی اگر کسی کمالی هر چند ناقص را نداشته باشد، در آخرت ایجاد کمالی برایش نمی شود؛ از همین رو سخن از هشت بهشت است که شامل مقربان و ابرار از سابقون و اصحاب یمین و مانند آنها است.(نگاه کنید، سوره واقعه، الرحمن، مطففین و مانند آنها) این تفاوت در بهشت به سبب عدم تحقق همه کمالات در همه افراد مومن صالح متقی است.
امام صادق(ع) می فرماید: اگر یقین دارم که هر کسی بر سر سفره عمل خویش است، پس هرگز بیکار نمینشینم، بلکه نهایت کوشش و اجتهاد را خواهم کرد تا هر چه بیش و بهتر به ایمان و عمل صالح خویش بیفزایم و همه صفات کمالی را کسب کنم و چیزی را فرو نگذارم تا دست پر باشم؛ چرا که ایمان نیز دارای درجات و مراتبی است و لازم است تا آن را تشدید کرده و افزایش دهم.(مائده، آیه ۹۳؛ فتح، آیه ۴) پس همان طوری که کسی در قیامت بار دیگری را به دوش نمیکشد، عملی را به دیگری پیشکش نمیکند (انعام، آیه ۱۶۴؛ فاطر، آیه ۱۸؛ نجم، آیه ۳۸)؛ چرا که در قیامت نه رابطه ای چون خویشاوندی است و نه ضابطه ای چون خرید و فروش و تجارت و بیع.(مومنون، آیه ۱۰۱؛ بقره، آیه ۲۵۴) بلکه حتی این خویشاوندان از هم میگریزند و بلکه میخواهند برای نجات خویش آنان را فدای خویش داده و از عذاب و غضب و انتقام الهی رهایی یابند؛ چرا که هر کسی مشغول به کار خویش است.(عبس، آیات ۳۴ تا ۳۷؛
معارج، آیات ۱۰ تا ۱۴)
امام صادق(ع) در بیانی میفرماید که به چیزی امر میکنیم که خودمان به آن باور داشته و عمل میکنیم؛ بنابراین، وقتی از تلاش برای آخرت سخن میگوییم، این مطلب بر اساس فلسفه و سبک زندگی خودمان است. ایشان میفرماید: إنّی وَالله ما آمُرُکُم إلاّ بِما نَأمُرُ بِهِ أنفُسَنَا فَعَلَیکُم بِالجِدِّ و الاِجتِهادِ؛ به خدا سوگند من شما را به چیزى فرمان نمىدهم مگر آنکه خود را نیز بدان فرمان مى دهم؛ پس بر شما باد که تلاش و کوشش کنید.(وسایل الشیعه، ج ۱۲، ص ۱۲، ح ۸؛ کافی، ج ۵، ص ۷۸)
ب) حیا از خدا: دومین بنیان زندگی در فلسفه و سبک زندگی امام صادق(ع) حیا از خدا است؛ زیرا بر اساس آموزههای قرآن، انسان در محضر خدا است؛ یعنی خدای بصیر و سمیع او را میبیند و میشنود؛ چرا که علم الهی همان علم حضوری است که به معنای قرار گرفتن معلوم در محضر اوست؛ علم الهی از مصادیق مفاهیم و معانی نیست، بلکه حقایق خارجی و وجودی است. بر این اساس، همگان در محضر خدا هستیم. کسی که به این نکته علم و یقین داشته باشد، دیگر کاری نمیکند که برخلاف اصول ارزشی فطری و شرعی باشد که قلب سلیم با تعقل یا از طریق نقل وحیانی معتبر به آن علم و آگاهی دارد؛ خدا به انسان میفرماید: أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللهَ یَرَى؛ مگر(انسان) ندانسته که خدا مىبیند! (علق، آیه ۱۴)
عاقل حقیقی کسی است که براساس هدایتهای فطری (طه، آیه ۵۰) و تشریعی(بقره، آیه ۳۸) رفتار کند که اسلام بیانگر آن است؛ زیرا اگر اینگونه نباشد، چنین شخصی سفیه و سبک مغز است که عقل در او رشد نکرده و به بلوغ نرسیده است؛ چرا که انسان رشید (رشدیافته) براساس اسلامی عمل میکند که قلب سلیم به دور از مرض و ختم براساس فطرت آن را امضا میکند و فلسفه و احکام آن نیز براساس همان فطرت است.(بقره، آیه ۱۳۰؛ روم، آیه ۳۰؛ حجرات،
آیه ۷)
اصبغ بن نباته از علی(ع) روایت میکند که جبرئیل بر آدم نازل شد و گفت: ای آدم، من مأمور شدهام که تو را در انتخاب یکی از سه چیز مخیر کنم، پس یکی را برگزین و دوتا را وا گذار. آدم گفت: آن سه چیز چیست؟ گفت: عقل و حیاء و دین. آدم گفت: عقل را برگزیدم. جبرئیل به حیاء و دین گفت: شما باز گردید و او را واگذارید! آن دو گفتند: ای جبرئیل ما مأموریم هرجا که عقل باشد با او باشیم. گفت: خود دانید و بالا رفت.(کافی، ج۱، ص ۱۱)
بر اساس این روایت هر کسی عقل داشته و از سفاهت به دور باشد، دارای دین و حیاء است؛ زیرا این امور مطابق با همان هدایت فطری الهی است که قلب از آن برخوردار است و در مقام تعقل به آن میرسد؛ اما اگر کسی قلب سلیم نداشته باشد، به دلیل آنکه توانایی تفقه و تعقل را از دست میدهد، نمیتواند دین را بفهمد و بدان ایمان آورد و اهل حیا و اخلاق الهی باشد و از منکرات و فحشاء دوری کند؛ زیرا چنین قلب بیماری به عالم غیب و خدا ایمان ندارد تا خود را در محضر الهی ببیند و حیا ورزد؛ چنین افرادی همچون چارپایان یا پستتر از آن در سطح گیاهان بلکه جماداتی چون سنگ هستند.(اعراف، آیه ۱۷۹؛ حج، آیه ۴۶) از این آیات فهمیده میشود که تعقل و تفقه در هر چیزی برای قلب سلیم است نه قلب بیمار یا مهر شده.
پس، از نظر امام صادق(ع) اگر کسی خود را در محضر خدا بداند و ببیند، میبایست حیا ورزد و هنجارشکنی نکند و دست به منکرات و فحشاء دراز ننماید؛ زیرا اگر انسان خدا را نمیببیند، بداند که خدا او را میبیند و در محضر خدا است.
ج) اطمینان به رزق الهی: یکی از دغدغههای اصلی انسان در زندگی دنیوی، دغدغههای رزق و روزی است. البته رزق در اصطلاح قرآنی محدود به غذا و تغذیه نمیشود، هرچند یکی از اصلیترین و مهمترین مصادیق رزق همان طعام و رزق مادی است. امام صادق(ع) میفرماید وقتی من به این امر مطمئن هستم که روزی من به من میرسد نه به دیگری، پس هیچ دغدغهای از این جهت ندارم و در مقام اطمینان و آرامش قلبی هستم؛ زیرا ترس از گرسنگی و عدم دستیابی به رزق و روزی بهویژه خوراک موجب میشود که انسان گرفتار اضطراب و جزع و فزع شده و صبر و شکیبایی خویش را از دهد؛ در حالی که وقتی من به این امر ایمان دارم که روزی و رزق به دست خدا است و خدا آن را تقسیم میکند، دیگر نه تنها اضطراب نخواهم داشت، بلکه به جمعآوری و تکاثر آن نمیپردازم.(زخرف، آیه ۳۲)
البته خدا در رزق گاهی کم یا زیاد کرده و امر روزی را گاه تنگ و گاه دیگر گشاد میگیرد(قصص، آیه ۸۲)، اما هیچکس را از رزق و روزی محروم نمیسازد. بسیاری از مردم دنبال فضل و زیادتر از رزق و روزی تقسیم شده مقرری خویش هستند که در این صورت باید تلاش کنند تا به آن برسند(مزمل، آیه ۲۰)؛ اما در اصل طعام و رزق، خدا مقرری خود را به هر کسی میرساند؛ چرا که خدا خیر الرازقین است.(حج، آیه ۵۸؛ سباء، آیه ۳۹؛ مومنون، آیه ۷۲)
به عبارت دیگر خدا روزی حداقلی را برای همه موجودات از جمله انسانها تضمین کرده است اما اگر کسی بیش از نیاز حداقلی را طالب باشد باید به تلاش و رنج و زحمت بپردازد و بهدنبال فضل خدا برود تا آن را بیابد.
از نظر قرآن کسی دنبال تکاثر و جمعآوری میرود و مانعالخیر میشود که به خدا و تقسیم رزق ایمان نداشته باشد وگمان کند که خدا انسان را از رزق ابتدایی محروم میسازد؛ چنین افراد همواره گرفتار اضطراب بوده و نسبت به گذشته اندوهگین و نسبت به آینده هراسناک هستند و در امر انفاق بخل میورزند(معارج، آیات ۱۸ تا ۲۱)؛ در حالی که هر چیزی در هستی براساس مقدرات الهی تعیین شده و تحقق مییابد و چیزی بر قضا و قدر الهی حاکمیت ندارد.(حدید، آیات ۲۲ تا ۲۴)
از آنجایی که دعا بهعنوان اسباب معنوی غیرمادی بسیار تأثیرگذار است، حضرت امام صادق(ع) در راستای تامین رزق خویش در نماز شب به این دعا توسل میجوید و میفرماید: وَ اُرْزُقْنِی خَیْرَ مَا قَبْلَ اَلْمَوْتِ وَ اُرْزُقْنِی خَیْرَ مَا بَعْدَ اَلْمَوْتِ؛ خیر هرچه قبل از مرگ و بعد از مرگ است روزی من گردان!(کافی، ج ۲، کتاب الدعا، شماره ۱۸۶۳) اما ایشان در کنار دعا، از عمل برای کسب روزی حلال نیز دست بر نمیداشت؛ چنانکه میفرماید: «إنِّی لَأعمَلُ فِی بَعضِ ضِیاعِی حَتَّی أعرَقَ و إنَّ لی مَن یَکفِینِی لِیَعلَمَ اللهُ عَزَّ و جَلَّ أنِّی أطلُبُ الرِّزقَ الحَلالَ؛ با اینکه من میدانم کسی هست که روزی مرا در حد کفاف میرساند؛ امّا در ضیاع (زمین مزروعی) خود آنقدر کار میکنم تا عرق از بدنم سرازیر شود تا خدا بداند که من در طلب روزی حلال هستم».(وسایلالشیعه، ج ۱۲، ص ۲۳، ح ۸)
د) آماده برای آخرت: فلسفه و سبک زندگی امام صادق(ع) بر این بنیان استوار است که دنیا مزرعه آخرت است و انسان میبایست برای آخرت ،خود را آماده کند و با آمادگی تمام، همه توش و توان مناسب برای زندگی اخروی خود را فراهم آورد. در این فلسفه و سبک زندگی هر چند که حسنات دنیا میبایست مورد استفاده قرار گیرد(بقره، آیه ۲۰۱) اما هدفگذاری باید حسنات اخروی باشد؛ زیرا آنجا ابدی و اینجا موقت است. بنابراین، در هنگام نسبتسنجی و تقدیم و تاخیر، بهگونهای عمل میشود که آخرت مقدم و برتر قرار گیرد و حتی حسنات دنیوی برای صیانت از حسنات اخروی فدا و هزینه شود. اینگونه است که از خود ایثار میکنند(حشر، آیه ۹؛ انسان، آیات ۸ و ۹) و هرگز دنیا را برای آخرتترجیح نمیدهند، چنانکه کافران اینگونه عمل میکنند، بلکه برای آخرتی کار میکنند که بهتر و باقیتر است.(اعلی، آیات ۱۶ و ۱۷)
امیرمومنان علی(ع) میفرماید: تَجَهَّزُوا، رَحِمَکُمُ اللهُ، فَقَدْ نُودِیَ فِیکُمْ بِالرَّحِیلِ، وَ أَقِلُّوا الْعُرْجَهًَْ عَلَى الدُّنْیَا؛ خداوند شما را رحمت کند، آماده کوچ [از این جهان] شوید، چرا که نداى رحیل در میان شما داده شده است و علاقه و تکیه خود را بر دنیا کم کنید.(نهجالبلاغه، خطبه ۲۰۴)
شخصى از امیرمؤمنان(ع) پرسید: «مَا الاسْتِعْدادُ لِلْمَوْتِ؟»؛ (آماده شدن براى مرگ و سفر آخرت چگونه است؟) فرمود: «أداءُ الْفَرائِضِ وَ اجْتِنابُ الْمَحارِمِ وَ الاشْتِمالُ عَلَى الْمَکارِمِ ثُمَّ لایُبالی أوَقَعَ عَلَى الْمَوْتِ أَمْ وَقَعَ الْمَوْتُ عَلَیْهِ»(۱)؛ (انجام واجبات و پرهیز از محرمات و دارا بودن فضایل اخلاقى است. سپس تفاوتى نمى کند او به سراغ مرگ برود [مانند استقبال از شهادت در میدان جهاد] و یا مرگ به سراغ او آید.(الامالی، صدوق، ص ۱۱۰؛ عیون اخبارالرضا، ج ۱، ص ۲۷۹)
امام صادق(ع) نیز در تبیین آمادگی برای آخرت میفرماید: أَعِدَّ جَهازَک وَ قَدِّم زَادَک وَ کُن وَصِیَّ نَفسِک وَ لَا تَقُل لِغَیرِک یَبعَثُ إِلیکَ بِما یُصلِحُک؛ دستگاه و وسایل خود را آماده کن و توشه خویش را پیش فرست و وصی خودت باش و کارهای خود را خودت انجام ده و به دیگری وامگذار که او برایت کارهایی را انجام دهد و اصلاح امر تو کند.(شافی، ص ۸۷۱)