مقالات سیاسی / در زمستان سال ۱۴۰۰ هنگامی که ویلیام برنز، رئیس سازمان سیا به روسیه هشدار داد به اوکراین حمله نکند، یک مقام ارشد روسیه گفت: «ارتش این کشور به قدری قوی است که حتی میتواند مقابل آمریکاییها هم بایستد.»
حالا که ۱۰ ماه از آغاز تجاوز نظامی روسیه به اوکراین گذشته، هرچند دولت و ملت اوکراین، متحمل خسارات جانی و مالی زیادی شدهاند و زیرساختهای این کشور نیز لطمه زیادی دیده، ولی مقاومت اوکراین به پوتین ثابت کرد که محاسبات نادرستی درباره این جنگ داشت. خسارت وارده به ارتش روسیه این واقعیت را نشان میدهد.
ستاد کل ارتش اوکراین با انتشار اطلاعیهای آمار تلفات جانی و خسارات نظامی ارتش روسیه را تا ماه گذشته اعلام کرد. براساس این گزارش، در این جنگ ۱۶ هزار و ۴۰۰ سرباز روسی کشته شدند، همچنین ۱۱۷ فروند هواپیما، ۱۲۷ فروند بالگرد، ۲۹۳ توپ جنگی، ۹۱ سیستم پرتاب موشک، ۱۶۴۰ دستگاه خودروی زرهی، ۵۱ پدافند هوایی و ۵۷۵ عراده تانک منهدم شده است. نیروهای روسیه همچنین ۱۱۳۱ دستگاه خودرو، ۷ فروند کشتی و قایق تندرو سبک، ۷۳ خودروی سوخت و ۵۶ پهپاد را از دست دادند. علاوه بر اینها دهها ژنرال روسی که از فرماندهان ارشد ارتش این کشور بودند نیز در جنگ اوکراین جان باختند.
شاید حالا که ارتش روسیه برخلاف محاسبات پوتین و اطرافیانش و ناظران بینالمللی به این نتیجه رسیدهاند که روسیه نتوانسته به اهدافش در جنگ اوکراین برسد، رئیس جمهور روسیه از اقدام خود پشیمان شده باشد ولی این پشیمانی فقط زمانی مفید خواهد بود که دست از اصرار برای ادامه این جنگ بیهوده بردارد و مانع تلفات بیشتر جانی ارتشیان و مردم دو کشور شود و جلوی ویرانی بیشتر را بگیرد. متاسفانه برخلاف این تصورات واقعبینانه، اخیراً ولادیمیر پوتین گفته حتی در روزهای کریسمس و آغاز سال جدید مسیحی نیز به جنگ اوکراین ادامه خواهد داد و به ارتشیان دو طرف مهلت و مجالی برای دیدار با خانوادههایشان در تعطیلات سال جدید نخواهد داد! علاوه بر این، علیرغم اثبات عدم کارائی ارتش روسیه برای تحقق اهداف از پیش تعیین شده برای جنگ اوکراین، هنوز هم بعضی از مقامات ارشد روسیه میگویند ارتش ما بقدری قوی است که حتی میتواند ارتش آمریکا را هم شکست بدهد.
بعید است ایده ادامه جنگ اوکراین و این تصور که ارتش روسیه قدرت پیروز شدن در این جنگ را دارد، مورد تایید فرماندهان ارتش روسیه هم باشد. اطلاعاتی که از درون ارتش روسیه به ویژه از سربازان زخمی و بستری شده در بیمارستانها به دست آمده نشان میدهند ارتش روسیه از روحیه لازم برخوردار نیست و از جنگ برگشتهها درباره آذوقه ناچیز، آموزشهای غیرکافی و تجهیزات ناقص در ایام جنگ شکایت دارند. احتمالاً همین وضعیت باعث شده پوتین درصدد تهیه برنامهای برای دعوت به بسیج عمومی برای اعزام نیروها به جبهه جنگ اوکراین برآید، دعوتی که معلوم نیست چه میزان مورد استقبال مردم روسیه قرار گیرد.
جنگ اوکراین علاوه بر خسارتهای فراوانی که به مردم دو کشور روسیه و اوکراین وارد ساخته و زیانهائی که به کشورهائی اروپائی زده، اگر برندهای داشته باشد قطعاً پوتین نیست. برنده این جنگ خانمانسوز، آمریکاست که خواستار تضعیف روسیه بوده و هست و ولادیمیر پوتین نیز بدون آنکه درباره عواقب خطرناک حمله نظامی به اوکراین و نقشهای که آمریکا برای تضعیف رقیب شرقی خود دارد، وارد این باتلاق عمیق شد. پوتین به خاطر تجاوز نظامی به اوکراین و خسارتهای فراوانی که به اقتصاد جهانی از رهگذر این جنگ وارد کرد، اعتبار خود را نهتنها نزد مردم روسیه بلکه در سطح جهانی نیز از دست داد و روسیه را نیز در عرصه رقابت با آمریکا دهها سال عقب انداخت. کریسمس و توصیههای افراد صاحبنام در سطح بینالمللی که خواهان پایان دادن به جنگ اوکراین شدهاند، فرصت خوبی برای پوتین جهت جلوگیری از بیشتر بیاعتبار شدن خود و تضعیف روسیه است. آیا غرور قدرت به او اجازه میدهد چنین تصمیم عاقلانهای بگیرد؟