قاسم ابن الحسن از نوادگان امام علی علیه السلام و فرزند امام مجتبی علیه السلام است که در واقعۀ کربلا حضور داشت. حضرت قاسم علیه السلام در پاسخ عموی بزرگوار خود امام حسین علیه السلام که نظر او را در مورد مرگ پرسید با شجاعت کامل و اعتقاد و باور حقیقی، مرگ را شیرین تر از عسل دانست و در روز عاشورا شربت شیرین شهادت را چشید و به فوز عظیم شهادت نائل آمد.
گلاب ناب
این اسبها از این بدنم پا نمی کشند
جانم درآمد از کفنم پا نمی کشند
تا که گلاب ناب مرا در نیاورند
از غنچه های یاسمنم پا نمی کشند
این نیزه ها که در جگرم پا گذاشتند
چون داد می زنم حسنم پا نمی کشند
می خواستم دوباره صدایت کنم ولی
یک لحظه هم از این دهنم پا نمی کشند
موی مرا به دست گرفتند و می کشند
اما زدست و پا و تنم پا نمی کشند
چگونه تو خوش قد و بالا شدی
به یک لحظه اینقدر زیبا شدی
مکش اینقدر پا به روی زمین
مکش پا که هم قد طوبا شدی
تو نیمت حسن بود و نیمت حسین
چرا اینقدر شکل زهرا شدی
چنان از سر اسب انداختند
که از نصفه های کمر تا شدی
چنان پیچ خوردی در این تیغ ها
گل پیچک آسمانها شدی
ملائک گلاب تو را می برند
گلاب غم انگیز دنیا شدی
دل ماه خیمه برایت گرفت
صدایم نکن که صدایت گرفت
چرا دست هایت کشیده شدند
گمانم که دیشب دعایت گرفت
چه دشنام هایی به تو داده اند
که این گونه حال و هوایت گرفت
کمی صبر کن تا بیاید پدر
که گویا دل مجتبایت گرفت
سرت را به سینه گذارم که تو
ببینی دل کربلایت گرفت
رحمان نوازنی