قاسم ابن الحسن از نوادگان امام علی علیه السلام و فرزند امام مجتبی علیه السلام است که در واقعۀ کربلا حضور داشت. حضرت قاسم علیه السلام در پاسخ عموی بزرگوار خود امام حسین علیه السلام که نظر او را در مورد مرگ پرسید با شجاعت کامل و اعتقاد و باور حقیقی، مرگ را شیرین تر از عسل دانست و در روز عاشورا شربت شیرین شهادت را چشید و به فوز عظیم شهادت نائل آمد.
شکست دنده سختی و بی صدایت کرد
همان وقتی که عمو بر تنت ردایت کرد
همینکه بال گشودی پسر صدایت کرد
گره به بند نقابت زد و میان حرم
پس از دو بوسه به پیشانیت دعایت کرد
کنار عمه نشست و برای نجمه گریست
و خیمه گاه تو را سوگ عزایت کرد
ببین که با عرق شرم آشنایم کرد
کسی که با تن این خاک آشنایت کرد
به غیر موی سفیدش، لبان پر خونت
تو را خود حسنم مثل مجتبایت کرد
کسی نبود و بگوید یتیم را نزنید
کسی نگفت که این ضربه ها کفایت کرد
بگیر دستم و بابا بگو نگاهم کن
علی که رفت به جای خودش عصایت کرد
دم از تو هست ولی باز دم ممکن نیست
که تاخت لشگری غرق رد پایت کرد
همین که خواستی از سینه ات نفس بکشی
شکست دنده سختی و بی صدایت کرد
دوباره آمدی آرام تر نفس بزنی
که باز ضربه یک نعل جابه جایت کرد
تلاش می کنی اما نفس نمی گذرد
به سینه حق بده این سنگ آسیایت کرد
تو را به سینه اش عباس می کشد بد جور
مفاصلی که جدا مانده نخ نمایت کرد
به مشت قاتل تو گیسوی تو را چرخاند
بلند از سر مو از زمین جدایت کرد
چه خوب شدکه رسیدم تبر زمین انداخت
رسیدم و نوک سرنیزه اش رهایت کرد
حسن لطفی