مقالات مذهبی / حضرت امام حسین(ع) یکی از اهداف بزرگ و محوری قیام خویش را مبارزه با «فساد» در همه ابعاد و فداکاری و جانفشانی برای جلوگیری از ریشه دوانیدن و رشد و گسترش آن در امت اسلامی معرفی میکند. از جمله موضوعاتی که در حماسه حسینی کمتر به آن پرداخته و تحلیل و بررسی شده است، این هدف در میان اهداف انقلاب کربلا میباشد و به همین دلیل برخی از زوایای آن را در دو قسمت میکاویم.
«فساد» در ابعاد و جنبهها و جلوههای گوناگون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، اخلاقی، مانع بزرگ رشد و کمال، و عامل همه رکودها و سکونها و گمراهیهاست. «فساد» در نقطه مقابل «صلاح» قرار دارد و همچنان که صلاح به مفهوم نیکی، شایستگی، خیر و خوبی، نیکوکاری، و شامل همه امور سالم و بینقص و سازنده میباشد، فساد به مفهوم تباهی،خرابی، پوسیدگی، اضمحلال، شرارت و آلودگی، به تمام عملکردهای زیانمند از جمله ظلم و جور، بلوا و آشوب، خیانت، جنایت، انحطاط، انحراف و خلافکاری اطلاق میشود. با این وصف، فساد هرگز به فساد به معنای فحشا و بیبند و باری محدود نمیشود، بلکه علاوه بر آن و مهمتر از آن فساد در ابعاد سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و حکومتی میباشد و به همین دلیل است که تعبیر «مفسد فیالارض» در نظام قضایی اسلام درباره کسی به کار میرود که به ظلم و قتل و خیانت و جنایت اشتغال دارد و با ارعاب و تهدید، امنیت مردم را به خطر میافکند.
در تعالیم و معارف قرآنی، «فساد» از آفات و خطرات بزرگ و از عوامل خسران و گمراهی و ضلالت و هلاکت انسانها معرفی شده است. قرآن کریم سرنوشت شوم فرعون و فرعونیان را که در دریای قهر الهی غرق گشتند و به هلاکت رسیدند، اثر طبیعی فساد و طغیانی میداند که در زمین برانگیختند(۱)، و نه تنها فرعون و فرعونیان، که هر گروه از مردمی که به کیفر الهی دچار میشوند ثمره تلخ عملکردهای خود را مشاهده مینمایند.(۲) قرآن کریم مسلمین را به این واقعیت توجه میدهد که چنانچه قوانین و تعالیم و دستورات الهی را اطاعت نکنید، این امتناع و خودداری موجب ایجاد فساد بزرگ در زمین میشود(۳) همچنین به صراحت تمام کسانی را که عهد خدا را میشکنند و از آنچه موظف به پیوند با آن هستند میگسلند، عامل فساد در روی زمین و مستوجب عذاب الهی معرفی میکند.(۴) قرآن کریم سرای آخرت و بهشت جاودان و نعمتهای الوان را به کسانی اختصاص میدهد که در کره ارض به برتری جویی و فساد و طغیان نمیپردازند(۵) و نیز با این خطاب که «بنگرید عاقبت حال مفسدان را که به کجا انجامید(۶)»، همه انسانها درتمام اعصار و زمانها را به درسآموزی و عبرتگیری از فرجام عملکردهای فسادآمیز که به هلاکت و نابودی ختم میشود، فرا میخواند.
جامعهای که حضرت امام حسین(ع) در آن میزیست به دلیل حاکمیت سیاسی بنیامیه، به هر نوع فسادی آلوده بود و در سراشیبی سقوط کامل قرار داشت و اسلام در حال تحریف و تهی شدن از حقایق و واژگونه گردیدن بوده و این نوع دیانت در اختیار مطامع و نفسانیتهای طبقه حاکم قرار میگرفت. چنین جامعهای با همان شتاب که به سوی انواع فسادها در حرکت بود، از هر نوع صلاح و سلامت و خیر و نیکی فاصله میگرفت و هر چه میگذشت این کنارهگیری از پاکی و شرف و عزت و آزادگیها شدت مییافت وتعفن فساد و تباهی و گرایش به باطل و ظلم و گمراهی همه جا را فرا میگرفت. ریشه و سرچشمه اصلی این مفاسد و تباهیها، حکومت بنیامیه بود و«یزید» جانشین معاویه و تداومگر حاکمیت مرگبار اموی، فساد و خلافکاری را به اوج خود رسانده بود و تفرعن و ستم و تعدی و سلطهگری و ایجاد خفقان و فشار علیه اهل حق یعنی حضرت امام حسین(ع) و شیعیان و اصحاب پاک او را شدت میبخشید.
اگر فساد بنیامیه در محدوده کاخهای سلطنتی و زندگی اشرافی و آلوده آنان باقی میماند و به جامعه اسلامی سرایت نمیکرد و روسای قبایل و عوامل آنها و قشرهای مختلف مردم را منحرف نمیساخت، جامعه اسلامی به سرعت وشتاب در باطل و تباهی فرو نمیرفت و به مرور از تعالیم مقدس اسلام فاصله نمیگرفت، لکن درد و رنج طاقتفرسا، رخنه و گسترش فساد بنیامیه در سرتاسر جامعه و آلوده شدن مردم به ویروس خطرناک و مهلک «فساد» در ابعاد وجلوههای گوناگون بود، و این آلودگی تا آنجا گسترش یافت که مردم مسلمان جامعه آن روز، «دین» به «دنیا» فروختند و سر در آخور فساد بنیامیه و کارگزاران این سلسله باطل فرو بردند و از علفهای هرز ظلم و جور و فجور بلعیدند و به کام جان و روح خویش ریختند و به همین دلیل حضرت امام حسین(ع) آنان را نه «بندگان خدا»، که «بندگان دنیا» نامید.(۷)
در خطبهها و سخنان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) خطر بزرگ آلوده شدن جامعه اسلامی به فساد و تباهیهای سرچشمه یافته از حاکمیت سیاسی بنیامیه و ضرورت مبارزه با آن به صورت یک مسئولیت بزرگ اجتماعی مورد توجه کامل ودقیق قرار گرفته است. به دو نمونه از خطبهها و سخنان امام(ع) در این موضوع استناد میکنیم.
۱- امام حسین(ع) قیام در برابر حاکمان ستمگر و مبارزه مستمر با ظلم و جور را از مصادیق قطعی و عینی مخالفت و مقابله با «فساد» میداند. امام(ع) در مسیر کوفه و در پاسخ به دعوت مردم برای پذیرش تشکیل حکومت و رسیدگی به اوضاع نابسامان جامعه اسلامی، با «حر» که ماموریت داشت امام(ع) را از ادامه حرکت باز دارد، مواجه میشود. امام حسین(ع) پس از خواندن نماز ظهر و عصر بدون اعتنا به ممانعت حر و لشگریانش به راه خود ادامه میدهد تا به یکی از منزلگاههای بین راه میرسد. در آنجا در جمع یاران خود و لشگر حر به ایراد خطبه میپردازد و این گونه به خطرناکترین مصداق و جلوه فساد یعنی ظلم موجود در جامعه و وظیفه و مسئولیت خویش برای مقابله با آن اشاره میکند: «ای مردم، همانا رسول خدا(ص) فرمود: کسی که حاکم ستمگری را بنگرد که ستم میکند و حرام خدا را حلال میشمارد، و عهد و پیمان خدا را میشکند، و با سنت رسول خدا مخالفت میکند، و در میان بندگان خدا با معصیت و عداوت رفتار مینماید، اگر با سخن و عمل بر ضد حاکم ظالم قیام نکند، سزاوار است بر خداوند که او را با آن سلطان ستمکار محشور نماید. آگاه باشید که این مردم و بنیامیه، اطاعت شیطان را به جان خریدند، و اطاعت خدا را رها کردند، و تباهکاری را آشکار، و حدود الهی را ترک، و بیتالمال را غارت، و حرام خدا را حلال، و حلال خدا را حرام شمردند.ای مردم، میدانید من از دیگران به زعامت و حکومت شایستهتر و سزاوارترم. نامههای شما به من رسید، و پیکهای شما آمدند و اعلام کردند کوفیان با من بیعت کردند که مرا تسلیم دشمن نکنند، و مرا خوار نسازند. پس اگر بر بیعت خود استوارید، به سعادت و کمال میرسید. من حسین فرزند علی و فاطمه دختر رسول خدا(ص) میباشم. جان من با جان شما و خانوادهام با خانواده شماست، و شما از رفتار من میتوانید سرمشق بگیرید. و اگر به عهد و پیمان خود عمل نکنید و آن را بشکنید، و پیمان بیعت مرا از گردن باز دارید… در بهره اشتباه کردید و حق خود را نابود ساختید، زیرا هر کس که پیمان بشکند، ضرر و زیان این کار به خودش باز میگردد…»(۸) دراین خطبه، حضرت امام حسین(ع) به ابعاد و جنبههای فساد سیاسی و اجتماعی اشاره مینماید و کوفیان حاضر در لشگر حر را نسبت به آنچه در جامعه اسلامی میگذرد و حاکمان بنیامیه عامل اصلی این اوضاع نابسامان و رنجآور میباشند، آگاهی میدهد تا بلکه به خود آیند و از بیراههای که در آن گام مینهند باز گردند. از دیدگاه حضرت امام حسین(ع) ظلم و ستم، حرام خدا را حلال کردن، حلال خدا را حرام نمودن،شکستن عهد و پیمان خدا، مخالفت با سنت رسول اکرم(ص)، با معصیت و عداوت مواجه شدن با مردم، اطاعت شیطان را به جان خریدن، رها کردن اطاعت خدا، ظاهر کردن تباهیها، ترک حدود الهی، و غارت کردن بیتالمال مسلمین، از مصادیق و ابعاد و جلوههای فساد سیاسی و اجتماعی محسوب میشود.
حضرت امام حسین(ع) خویشتن را شایسته و سزاوار برای به دست گرفتن زمام امور جامعه و رفع موانع سعادت و رستگاری مردم و مبارزه با فساد معرفی میکند و به لشگریان حر اعلام میدارد که حرکت من برای اصلاح امور و رفع ظلم و ستم و فساد و اجرای احکام و قوانین الهی و بازگرداندن حلال و حرام خدا به جایگاههای اصلی آنها میباشد، و چنین کسی سزاوار اطاعت و فرمانبرداری میباشد، نه مخالفت و عناد و عصیان و ستم! حضرت اباعبداللهالحسین(ع) خطاب به کوفیان، نامهها و بیعتهای آنان را یادآور میشود که چگونه او را به کوفه دعوت کردند تا حکومت و زمامداری مسلمین را در دست گیرد و اوضاع نابسامان جامعه را به نظم و صلاح آورد و اینک همان دعوتکنندگان، در لشگر حر گرد آمده و راه را بر پیشوای حق بستهاند و به عداوت با او مصمم گشتهاند!
ـــــــــــــــــ
۱- سوره فجر، آیات ۱۰ -۱۴.
۲- سوره روم، آیات ۴۱ و ۴۲.
۳- سوره انفال، آیه ۷۳ و ۷۴.
۴- سوره رعد، آیه ۲۵.
۵- سوره قصص، آیات ۸۳ و ۸۴.
۶- سوره اعراف، آیه ۸۶.
۷- حضرت امام حسین(ع) دینداری مردم جامعه ساخته و پرداخته شده توسط بنیامیه را اینگونه توصیف میکند: «همانا مردم بندگان دنیایند و دینداریشان فقط زبانی است و تا آنجا با دین همراه میباشند و برگرد آن میچرخند که زندگی مادی آنها را تامین کند و وقتی گرفتار آزمایش شوند معلوم میشود که دیندار واقعی اندک است.»
۸- فرهنگ سخنان امام حسین(ع)، ص ۴۴۲ و ۴۴۳.
*فساد هرگز به فساد به معنای فحشا و بیبند و باری محدود نمیشود، بلکه علاوه بر آن و مهمتر از آن فساد در ابعاد سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و حکومتی میباشد
*جامعهای که حضرت امام حسین(ع) در آن میزیست به دلیل حاکمیت سیاسی بنیامیه، به هر نوع فسادی آلوده بود و در سراشیبی سقوط کامل قرار داشت و اسلام در حال تحریف و تهی شدن از حقایق و واژگونه گردیدن بود
*در خطبهها و سخنان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) خطر بزرگ آلوده شدن جامعه اسلامی به فساد و تباهیهای سرچشمه یافته از حاکمیت سیاسی بنیامیه و ضرورت مبارزه با آن به صورت یک مسئولیت بزرگ اجتماعی مورد توجه کامل و دقیق قرار گرفته است
*از دیدگاه حضرت امام حسین(ع) ظلم و ستم، حرام خدا را حلال کردن، حلال خدا را حرام نمودن، شکستن عهد و پیمان خدا، مخالفت با سنت رسول اکرم(ص)، با معصیت و عداوت مواجه شدن با مردم، اطاعت شیطان را به جان خریدن، رها کردن اطاعت خدا، ظاهر کردن تباهیها، ترک حدود الهی، و غارت کردن بیتالمال مسلمین، از مصادیق و ابعاد و جلوههای فساد سیاسی و اجتماعی محسوب میشوند