اخبار فرهنگی / حیاء مانند هیبت دو معنای باارزش و ضد ارزش دارد؛ حیای ارزشمند آن است که انسان از هر کار زشت، گناه و آنچه مخالف عقل و شرع است بپرهیزد و حیای ضد ارزش آن است که انسان از فراگرفتن علوم، دانشها و یا سوال کردن از چیزهایی که نمیداند یا احقاق حق در نزد قاضی و جز او اجتناب کند، همان چیزی که در عرف، از آن به کم روییِ ناشی از ضعف نفس تعبیر میشود.
امام علی (ع) در حکمت ۲۱ نهجالبلاغه میفرماید: «قُرِنَتِ الْهَیْبَهُ بِالْخَیْبَهِ، وَ الْحَیَاءُ بِالْحِرْمَانِ؛ وَ الْفُرْصَهُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ، فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَیْرِ؛ ترس (نابجا) با ناامیدی مقرون است، کم رویی با محرومیت همراه است و فرصتها همچون ابر در گذرند، ازاین رو فرصتهای نیک را غنیمت بشمارید (و پیش از آن که از دست برود از آنها استفاده کنید.»
حجتالاسلام شکیبایی در گفتوگو با ایسنا به تشریح حکمت ۲۱ نهجالبلاغه امیرالمومنین (ع) پرداخته که شرح آن زیر آمده است:
بدون شک ترس از عوامل و اشیای خطرناک، حالتی است که خداوند در انسان برای حفظ او آفریده است. هنگامی که حادثه خطرناکی رخ میدهد یا موجود خطرناکی به انسان حمله میکند و خود را قادر بر دفاع نمیبیند ترس بر او غالب میشود و خود را به سرعت از صحنه دور میسازد.
این گونه ترس منطقی و موهبت الهی برای حفظ انسان از خطرات است. هرگاه سیلاب عظیمی حرکت کند و انسان خود را در مسیر آن ببیند و بترسد و با سرعت خود را کنار بکشد چه کسی میگوید این صفت مذموم است؟ ترس بجا سپری در برابر این گونه حوادث است.
ولی ترس نابجا که ناشی از توهم یا ضعف نفس یا عدم مقاومت در مقابل مشکلات باشد به یقین مذموم و نکوهیده است و این گونه ترسها است که انسان را از رسیدن به مقاصد عالیه باز میدارد. به همین دلیل از قدیم گفتهاند: شجاعاناند که به موفقیتهای بزرگ دست مییابند.
شاعر میگوید:
مَنْ راقَبَ النّاسَ ماتَ هَمّاً *** وَنالَ بِاللَّذهِ الْجَسُورُ
«کسی که ملاحظه سخنان این و آن کند (و از آن بترسد) از غصه میمیرد؛ ولی افراد جسور و شجاع به لذات و کامیابیها میرسند».
واژه «هیبه» گاه به معنای شکوه و جلال آمده که موجب خوف دیگران میشود و گاه به معنای ترس است و در جمله بالا معنای دوم اراده شده است آن هم ترس بیجا، و واژه «خیبه» به معنای خسران، شکست، ناکامی و محرومیت است و این دو همواره با هم قریناند و به این ترتیب امام میخواهد پیروان خود را به شجاعت در تمام امور دعوت کند.
حیایی که مذمت شده است
حیاء مانند هیبت دو معنای باارزش و ضد ارزش دارد؛ حیای ارزشمند آن است که انسان از هر کار زشت، گناه و آنچه مخالف عقل و شرع است بپرهیزد و حیای ضد ارزش آن است که انسان از فراگرفتن علوم، دانشها و یا سوال کردن از چیزهایی که نمیداند یا احقاق حق در نزد قاضی و جز او اجتناب کند، همان چیزی که در عرف، از آن به کم روییِ ناشی از ضعف نفس تعبیر میشود.
منظور امام علی (ع) در گفتار بالا همان معنای دوم است که انسان را گرفتار محرومیتها میسازد.
در حدیثی از رسول خدا (ص) میخوانیم: «الْحَیَاءُ حَیَاءَانِ حَیَاءُ عَقْل وَحَیَاءُ حُمْق فَحَیَاءُ الْعَقْلِ هُوَ الْعِلْمُ وَحَیَاءُ الْحُمْقِ هُوَ الْجَهْلُ؛ شرم و حیا دو گونه است؛ حیای عاقلانه و حیای احمقانه، حیای عاقلانه از علم و حیای احمقانه از جهل سرچشمه میگیرد».
در حدیثی نیز از امام صادق (ع) آمده است: «الْحَیَاءُ عَلَی وَجْهَیْنِ فَمِنْهُ ضَعْفٌ وَمِنْهُ قُوَّهٌ وَإِسْلاَمٌ وَإِیمَانٌ؛ حیا بر دو گونه است قسمی از آن ضعف و ناتوانی و قسمی دیگر، قوت و اسلام و ایمان است».
در حدیث دیگری در غررالحکم از علی (ع) آمده است: «مَنِ اسْتَحیی مِنْ قَوْلِ الْحَقِّ فَهُوَ أَحْمَقٌ؛ کسی از گفتن حق شرم کند احمق است».
بعضی از علما در تعریف حیا چنین گفتهاند: «حیا ملکهای نفسانی است که سبب انقباض و خودداری نفس از انجام کارهای قبیح و انزجار از اعمال خلاف آداب به سبب ترس از ملامت میشود». البته این همان حیای ممدوح و باارزش است.
در تفسیر حیای مذموم گفتهاند: «همان انقباض نفس و خودداری از انجام کارهایی است که قبیح نیست، بلکه لازم است انسان بر اثر کم رویی آن را ترک میکند».
در حدیثی از امام صادق (ع) در این باره میخوانیم: «مَنْ رَقَّ وَجْهُهُ رَقَّ عِلْمُهُ؛ افراد کم رو کم دانشاند».
فرصتها ابرهایی گذرا هستند
امام علی (ع) در سومین جمله حکمت آمیز به اهمیت استفاده از فرصتها پرداخته است.
منظور از فرصت، آماده شدن کامل اسباب کار خوب است مثل این که تمام مقدمات جهت تحصیل علم برای کسی فراهم گردد؛ هم تن سالم دارد، هم هوش و استعداد، هم استاد لایقی آماده تدریس او و هم فضای آموزشی خوبی در اختیار اوست که در عرف نام آن را فرصت میگذارند و از آنجایی که فرصتها ترکیبی از عوامل متعددی است و هر کدام از این عوامل ممکن است بر اثر تغییراتی زایل شود از این رو فرصتها زودگذرند.
لذا در حدیث دیگری از امام علی (ع) میخوانیم: «الْفُرْصَهُ سَرِیعَهُ الْفَوْتِ بَطِیئَهُ الْعَوْدِ; فرصت با سرعت از دست میرود و به زحمت به دست میآید».
به همین دلیل روایات فراوانی در باب «اغتنام فرصت» آمده است و به ما دستور داده اند فرصتها را غنیمت بشمریم، چرا که ترک آن اندوه بار است.
امام علی (ع) در نامه ۳۱ نهج البلاغه در ضمن وصایایی که به فرزند دلبندش امام مجتبی (ع) میکند، میفرماید: «بَادِرِ الْفُرْصَهَ قَبْلَ أَنْ تَکُونَ غُصَّهً؛ به سراغ استفاده از فرصت برو (پیش از آنکه از دست برود و) مایه اندوه گردد».
به هر حال تمام مواهب الهی که در دنیا نصیب انسان میشود فرصتهای زودگذرند. جوانی، تندرستی، امنیت، آمادگی روح و فکر، بلکه عمر و حیات انسان همگی فرصتهای زودگذری هستند که اگر آنها را غنیمت نشمریم و بهره کافی نگیریم نتیجهای اندوهبار خواهد داشت.