اخبار هنری / ایسنا پلاس: «مافیا» حالا دیگر خیلی وقت است که تبدیل به یک واژه مانوس در فرهنگ تفریح و سرگرمی است. «مافیا»بازها روز به روز تعدادشان بیشتر میشود و در کافههای تهران و یا جمعهای دوستانه و فامیلی یکدیگر را پیدا میکنند. این بازی گروهی و استدلالی به درجهای از محبوبیت رسیده است که برای آن بسته و کارگاه آموزشی هم منتشر شود.
محمدرضا موذن زاده یک نام آشنا در میان «مافیا»بازهاست که مدتهاست به عنوان ایدهپرداز، مربی و گرداننده «مافیا» فعالیت میکند و مبتکر سبک «پدرخوانده» نیز محسوب میشود. اما حالا گروه مافیایی آقای موذن زاده آنقدر بزرگ شده که حکم یک «ان. جی. او» را پیدا کرده است. با او درباره مافیا و مافیابازها گپ زدهایم و هرچیزی که دوست دارید، در این باره بخوانید.
آقای موذنزاده شاید اول بد نباشد، راجع به این صحبت کنیم که مافیا از کجا آمده است؟ این بازی اصلا چقدر مبنای ایرانی دارد؟
«مافیا» ایرانی نیست و خاستگاه این بازی در روسیه است. گفته میشود که شخصی به نام «دیمیتری دیویدف» خالق و سازنده این بازی بوده است. اولین بار «مافیا» در بهار ۱۹۸۶ در بخش روانشناسی دانشگاه دولتی مسکو بازی شدهاست و اهدافش هم شناخت زبان بدن و عکسالعمل مراجعین بود اما سپس در کلاسهای درس، خوابگاهها و اردوگاههای تابستانی دانشگاه مسکو پخش شدهاست. این بازی قدمت چندین ساله دارد و پس از روسیه، شهرت بازی «مافیا» به آمریکا و اروپا رسید و به عنوان یک بازی گروهی جای خودش را باز کرد.
«مافیا» در واقع زیرمجموعه بازیهای نقشمخفی است و چون یک چیزهایی در بازی مخفی است و بازیکن لذت کشف را در «مافیا» تجربه میکند، این بازی جذاب به نظر میرسد. در واقع همین لذت کشفی که در انسان وجود دارد، باعث میشود خیلیها ۲ یا ۳ ساعتی وقت بگذارند تا بتوانند، سره را از ناسره و دروغ را از حقیقت تشخیص دهند.
طی چند سال اخیر «مافیا» خیلی در ایران ترند شده است؛ فکر میکنید، چه شد که مافیا تا این حد در ایران محبوب شد؟
من ورودی سال ۸۱ دانشگاه امیرکبیر هستم و باید بگویم از همان سالهای آخر دبیرستان و اوایل دانشجویی «مافیا» بازی میکردم. بنده از سال ۷۹ با جمع دوستانهای که داشتیم، این بازی را انجام میدادیم. میخواهم بگویم این بازی در ایران هم قدمت خودش را دارد اما درست است، گُل کردن و ترند شدن آن به سالهای اخیر باز میگردد که یکجورهایی تاثیر مستقیم رسانه است. شبکه «سلامت» تلوزیون برای اولین بار برنامه «شهروند و مافیا» را پخش کرد و به هر حال تلویزیون نفوذ خودش را در اقصینقاط کشور دارد و از آن طرف برنامه «شبهای مافیا» که از طریق یکی از پلتفرمها پخش میشد، تاثیر خودش را در معرفی این بازی به مردم داشت.
بعد هم برنامههایی مثل «پدرخوانده» و… سبکهای مختلف آمد و از طرفی برنامهای هم که با حضور چهرههای مطرح و بازیگران ساخته شد، خیلی تاثیر داشت. به هر حال جامعه ما سلبریتی را دوست دارد و آن را دنبال میکند و این خودش یک رغبت اجتماعی نسبت به «مافیا» ایجاد کرد.
البته قبل از اینکه این بازی طی چند سال اخیر تا این حد فراگیر شود، هم در کافهها و هم در گروههای دوستانه میان جوانان رواج داشت. چند سال قبل از پخش تلویزیونی بازی «مافیا» یک جهشی داشتیم و آن هم زمانی بود که «بوردگیم» ها یا همان بازیهای کارتی خیلی در کافهها و گعدههای دوستانه مطرح شدند. در واقع بازی «مافیا» ۳ سال قبل از پخش تلویزیونی زیر پوست شهر رواج داشت.
بازی در کافهها هم همینقدر حرفهای اجرا میشد؟
قبلتر که «مافیا» در کافهها بازی میشد، بازیکنها از سبک کلاسیک این بازی الان به آن کلاسیک محض میگوییم، تبعیت میکردند و این طور بود که یکسوم افراد مافیا و دو سوم شهروند میشدند و دیگر این طور نبود که هر کدام از افراد، توانمندیهای مجزا و نقش خاص خودشان را داشته باشند و روال بازی این طور بود که صرفا آن اقلیت آگاه که مافیا بودند با شهروندان بازی میکردند و شب و روز متوالی را میگذراندند. مافیای کلاسیک خیلی چیز اضافهتری نداشت اما شاید مثلا یک «کارگاه» و «دکتر» در میان بازیکنان میگذاشتند.
این روند نقشدار شدن در «مافیا» کمکم شروع و یکسری نقشها پیدا شد و به مرور به سمت یک مافیای مدرنتری آمدیم؛ تا جایی که یک شرکت، بستهای به عنوان «شب مافیا» به همراه دفترچه راهنما در کافهها عرضه کرد و هرچند وقت یک بار هم این دفترچه را به روز و مثلا یک نقش به آن اضافه میکرد و یکجورهایی بازی را طی ۷ سال گذشته تکمیل کرد.
«شب مافیا» در واقع هسته تشکیل دهنده «شبهای مافیا» که از طریق پلتفرم پخش میشد، بود که در قالب یک بازی ۱۲ نفره اجرا میشد.
سبک «شب مافیا» خیلی به محبوب شدن این بازی کمک کرد و همچنان «مافیا» هایی که در کشور بازی میشود، طرفدار پر و پاقرص این سبک هستند و البته یکسری هم طرفدار مافیای کلاسیک هستند. با این حال مافیای کلاسیک هم تغییراتی پیدا کرده است. از آنجایی که مافیای کلاسیک مرجع رسمی ندارد، گردانندگان این سبک با خلاقیت شخصی بازی را اجرا کردند و باعث شده است، هر گردانندهای با سبک و سیاق شخصی بازی را بگرداند. مافیایی هم که از شبکه «سلامت» پخش میشد و الان هم در شبکه «نسیم» پخش میشود، در واقع پیرو سبک مافیای کلاسیک است. همه این عوامل در کنار هم تاثیر داشت که «مافیا» جای خودش را در گعدههای دوستانه و فامیلی پیدا کند.
با توجه به اینکه الان کارگاههای آموزشی برای بازی «مافیا» برگزار می شود، میشود بگویید حرفهای شدن در این بازی چند درصد به آموزش و چند درصد به تجربه ربط دارد؟
معمولا در همه مقولهها تجربه است که آدم را به سمت حرفهای شدن میبرد؛ حتی در رشته پزشکی هم همین طور است. تجربه، هر روز ما را حرفهایتر میکند و باعث میشود که تصمیمات درستتر و عکسالعملهای درستتری داشته باشیم. بازی «مافیا» چون از جنس بازی تجربه است و خط داستانی مشخصی ندارد که یک بازیساز آن را تعیین کرده باشد، پس به خود آدمها بستگی دارد؛ چه شهروند و چه مافیا به تجربه نیاز دارد اما در این بین هرچیزی در دنیای تخصصیشده امروز میتواند، برایش مقاله چاپ شود و دستاوردهای علمی داشته باشد و قطعا در این باره هم میتواند، فکت و آموزش وجود داشته باشد.
به هر حال بازی، بازی انسانی است بالا و پایین دارد اما قابل طرح و تدوین هست. برای همین میتوان یک بسته آموزشی برای آن متصور شد که سبکهای مختلف و ویژگی نقشها در آموزش داده شود. البته، در میان مافیابازهای حرفهای، رفتهرفته یکسری از اصطلاحات و فرهنگ اصطلاح مافیایی جا افتاده است که عملا آن هم میتواند بخشی از یک برنامه آموزشی باشد تا یک تازهکار در میان مافیابازها احساس غریبی نکند.
برای مافیا میشود محدودیت سنی خاصی قائل شد و یا اینکه این بازی برای هر سنی مناسب است؟
باید قوه استدلال، ادراک و حرف زدن در فرد شکلگرفته باشد تا بتواند وارد بازی شود اما «مافیا» را برای ۱۰ سال به بالا میتوان در نظر گرفت؛ چیزی که مهم است، بهتر است بازیکنها با یکدیگر همسن و سال باشد، این طوری بازی بیشتر برایشان جذاب است؛ چون افراد در این بازی نیاز دارند حرف هم را بفهمند. بنابرین باید اصطلاحات هم را متوجه شوند و اختلاف نسلی مانع از دیالوگ برقرار کردن نشود. فارغ از این موضوع از ۱۷ سال تا ۳۰ سال به راحتی میتوانند کنار هم بازی کنند.
شما بازی گروهی دیگری هم میشناسید که طی سالهای اخیر تا این حد محبوب شده باشد؟
بله؛ «پانتومیم» و «ادابازی» به کمک و مدد برنامه «خندوانه» و رامبد جوان میان مردم جا افتاد و همه اینها را بازی میکنند. الان دیگر مدتی است که بازی کردن بین مردم جا افتاده است. از طرفی طی چند سال اخیر شعب زنجیرهای «کافهبازی «ها مواجه هستیم که صدها «بوردگیم» معروف دنیا را جمع کردهاند و در همین کافهها افرادی مسئول آموزش بازی هستند و وقت میگذارند و به مراجعین بازی یاد میدهند. در میان جمعهای فامیلی هم دیگر بازی کردن جا افتاده و خیلیها نسبت به بازیهای خانوادگی رغبت دارند. حالا بوردگیمها برای جمعهای کوچک تا ۷ نفر مناسب است و جمعهای بزرگتر هم «پانتومیم» و یا «جاسوس» و… بازی میکنند.
اینکه شما خودتان مربی «مافیا» هستید و این بازی را آموزش میدهید، برای مخاطب جالب است، میشود کمی بیشتر در این باره توضیح دهید؟
من برای «مافیا» هم بسته آموزشی داشتم و هم کارگاه داشتم که اتفاقا استقبال هم شد. بعضیها هم هنوز پیام میدهند و درخواست برگزاری کارگاه حضوری میدهند. خب، بعضیها دوست دارند که هرچیز جدیدی را با قاعده و قانون امتحان کنند. ما هم برای علاقمندان یک کارگاره ۷ ساعته یک روزه داشتیم و ایرادهایشان را گرفتیم؛ از سبک ها و فکتهای بازی حرف زدیم و چون رشته تحصیلی خودم آیتی است با استفاده از ابزارهای مدرن و اسلایدهای پیشرفته به علاقمندان آموزش میدهم و فکر میکنم که به بچهها خوش گذشت.
در روال این کارگاه مثلا کارشناسی را آوردیم که فقط از زبان بدن حرف بزند و یا از تلههای ذهنی بگوید که گرفتار آن هستیم و خب این خیلی جالب بود. موضوع دیگر بحث خطاهای ذهنی بود که ذهن ما در بیرون از خودش دنبال موید میگردد. یا مثلا به بچهها میگوییم، در بازی مافیا باید به چه کسی بیشتر از همه شک داشته باشیم؟ جواب درست به این سوال «خودمان» است. تا لحظه آخر نباید راجع به هیچ استنتاجی مطمئن بود.
ما از منظرهای مختلف بازی را آموزش دهیم و از آنجا که خودم «استارتاپ» دارم، برگزاری کارگاه «مافیا» برای مدیران استارتاپی یکی از برنامههایم است. یعنی بازی با پرسنل یک شرکت اجرا میکنیم و در نهایت یک گزارش تحلیلی درباره افراد تحویل مدیر شکر میدهیم که مثلا کدام یک از پرسنلش به درد کار فروش میخورد یا کدام آدم میتواند مغز متفکر سیستم باشم؟
از آنجایی که به «مافیا» علاقه داشتم و تکنیکهایی هم در رشته «آیتی» یاد گرفتم، خودم اپلیکیشنی به بازار عرضه کردم و بعدتر هم به برنامه «شبهای مافیا» ی سعید ابوطالب پیوستم و آنجا هم دستیار کارگردان بودم و هم به بازیگران تکنیکها را آموزش میدادم که بازی با کیفیتی داشته باشند. آنجا بنده با عنوان مربی «مافیا» مطرح شدم و بعد هم ایونتهای شخصی خودم برگزار کردم.
به نظر میرسد، رویدادهایی که برگزار میکنید، خیلی بیشتر از بازی کردن است و به فعالیتهای خیریه هم ختم شده است.
گروهی که با آن بازی میکنیم، قدمت ۶ ساله دارد و هر چهارشنبه در کافه خودم جمع میشدیم و بازی میکردیم و بچهها هم تجربه میکردند. سالها چهارشنبههای مافیا را داشتیم و هنوز هم این جمع سفت و محکم مانده است. البته کافه را در زمان شیوع کرونا جمع کردم اما گروه مافیاییمان هنوز سر جایش مانده اسن. الان یک گروه ۳۰۰ نفره بزرگ داریم که همهشان با هم آشنا شدند و هرکدام بهترین در حرفه خودشان هستند؛ از کارگردان و شاعر و نویسنده بگیر تا روانشناس، مدیرعامل و… یکسری آدم حسابی که من به آنها افتخار میکنم دور هم جمع شدند.
گروه ما یک گروه درست و حسابی از آدمهای با شخصیت است که با هم بازی میکنند. حالا این گروه کمکم دارد، تبدیل به یک «ان. جی. او» میشود که با هم مسافرت میرویم و کارهای گروهی انجام میدهیم. مثلا یکی از اقدامات اخیرمان برای زمینلرزه خوی بود که با همراهی بازیگر عزیزمان آقای «ایمان صفا» یک رویداد خیریه راه انداختیم و با همت جمعی چند سانس بازی مافیا با علاقمندان برگزار کردیم و بعد با هزینههای جمع شده تصمیم به یک کار خیر گرفتیم. از آنجا که این پول از کنار یک بازی جمع شده بود و از طرفی پتو و بخاری به اندازه کافی برای زلزلهزدگان تامین شد و اینوقتها نیازهای عاطفی و روحی کنار میرود، تصمیم گرفتیم برای بچههای خوی اسباب بازی بگیریم و به آنها عیدی دهیم.
خدا را شکر بچهها خوشحال شدند و لبخند به لبشان نشست. شاید در این روند فقط من دیده شدم اما خیلیها پشت پرده کمک کردند و امیدوارم بتوانیم این اتفاقها را تکرار کنیم. گروه ما یکسری ویژگیهای منحصر به فرد نسبت به سایر گروههای مافیایی دارد و آن هم این است که اعضای گروه همه متشخصاند و اخلاقمدار بازی میکنند. میدانند در روند بازی نباید سر هم داد بزنند و یا طرف مقابل را تخریب کند. ما یک مافیای آرام و مستدل در یک فضای نخبگانی داریم و از دل بازیمان کارهای انساندوستانه بیرون میآید.