میدل ایست آی: چرا توافق ایران-سعودی مهم است؟ / خاورمیانه از دست آمریکا رفت؟

اخبار سیاسی / Marco Carnelos سفیر اسبق ایتالیا در سازمان ملل در وبسایت «میدل ایست آی» نوشت: یک سال پیش، من فکر می‌کردم که آیا جنگ در اوکراین خروج ایالات متحده از خاورمیانه را تسریع می‌کند یا نه؟ در حالی که هنوز پاسخ روشنی وجود ندارد، من به درستی ارزیابی کردم که برخی از بازیگران منطقه‌ای که «پیش‌بینی خروج آمریکا» را دارند، بر این اساس عمل خواهند کرد.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: چین برای پر کردن خلأ سیاسی تصور شده به سرعت عمل کرده است. رئیس جمهور شی جین پینگ دسامبر گذشته از عربستان سعودی بازدید کرد و با همه اعضای شورای همکاری خلیج فارس (GCC) دیدار کرد. در ماه فوریه، ابراهیم رئیسی رئیس جمهور ایران نیز از پکن بازدید کرد.

سپس، در ۱۰ مارس، بیانیه سه جانبه عربستان سعودی، ایران و چین برای از سرگیری روابط دیپلماتیک اعلام شد. هر دو کشور بر احترام خود به حاکمیت دولت و عدم مداخله در امور داخلی دیگر کشور‌ها تاکید کردند.

در حالی که جنگ اوکراین همچنان توجه اصلی واشنگتن و متحدانش را به خود جلب کرده، تحرکات در خاورمیانه بار دیگر در حال افزایش است. همانطور که شعار قدیمی می‌گوید «شما می‌توانید خاورمیانه را نادیده بگیرید، اما مطمئن باشید که خاورمیانه شما را نادیده نخواهد گرفت.»

توافق با میانجیگری چین حداقلی از روابط بین ایران و عربستان را احیا می‌کند. در حالت ایده‌آل، این توافق یک «نقطه عطفی در یک رابطه پرآشوب» است.

عربستان سعودی و ایران با تسهیل عراق و عمان، از اوایل سال ۲۰۲۱ در مذاکرات دوجانبه شرکت داشتند. بخش‌های زیادی از توافق آن‌ها قبلاً مورد تفاهم قرار گرفته بود، اما چین هوشمندانه از فرصت برای نهایی کردن آن استفاده کرد.

این یک موفقیت آشکار برای پکن است و می‌تواند توسط دیگران دنبال شود. چین حتی در حال برنامه ریزی یک نشست بی سابقه در سطح عالی بین پادشاهان عرب و مقامات ایرانی در پکن در اواخر سال جاری است. تصور سیلی بزرگتر از این به صورت دیپلماسی خاورمیانه‌ای آمریکا دشوار است.

“تک قطبی دیگر وجود ندارد”

گلوبال تایمز، سخنگوی غیررسمی انگلیسی زبان حزب کمونیست چین، این توافق را به عنوان «مدرک دیگری مبنی بر اینکه دیگر تک قطبی وجود ندارد و ما در حال حاضر در یک نظم جهانی چندقطبی عملاً قرار داریم» را توصیف کرد و افزود: «خاورمیانه و جهان نه تنها در نظم پس از آمریکا، بلکه در نظم پساغربی هستند.»

دکترین کارتر در سال ۱۹۸۰ که خلیج فارس را منحصراً حوزه نفوذ ایالات متحده می‌دانست، پایان یافته است.

این قرارداد جایگاه جهانی چین را افزایش می‌دهد، اما برای امنیت انرژی آن نیز مهم است. خلیج‌فارس یک تامین‌کننده کلیدی نفت برای چین است، بنابراین رهبری آن منافع قابل درکی در ایجاد ثبات در منطقه دارد. اساساً، چین قدرت نرمی را جایگزین کرده است که اتحادیه اروپا برای چندین دهه تلاش کرد در این منطقه به نمایش بگذارد. این امر به حاشیه راندن جهانی مداوم اروپا را تأیید می‌کند.

واکنش رسمی ایالات متحده با استقبال جان کربی، سخنگوی شورای امنیت ملی، از تلاش‌های چین برای کاهش تنش‌های منطقه ای، بهترین استفاده را از یک وضعیت بد کرد. تا حدی، چنین تنش زدایی با منافع ایالات متحده مطابقت دارد. در اصل، آخرین چیزی که واشنگتن اکنون باید بخواهد، مشکلات بیشتر در خاورمیانه است، در حالی که در حال بسیج علیه روسیه در اوکراین و تشدید تنش با چین بر سر تایوان است.
توافق ایران و عربستان به کشور‌های شورای همکاری خلیج فارس و در نتیجه «سایر جهان» نشان می‌دهد که دنیای دیگری با گزینه‌های مختلف وجود دارد. چین خود را به عنوان یک قدرت بزرگ نشان داده است که رفتاری متفاوت از ایالات متحده دارد و گزینه‌های جایگزین در ژئوپلیتیک ارائه می‌دهد. این یک موضوع پیش پا افتاده در جهانی که قرار است بر اساس قوانینی که توسط ایالات متحده طراحی و اجرا می‌شود مدیریت شود.

«سایر جهان» بهتر است مدل جدید دیپلماسی چین را مورد توجه قرار دهد: عبور از کوری ایدئولوژیک، بدون تحریم اقتصادی، بدون سلاح‌های ارزی، بدون تهدید نظامی. در مقابل، گفتگوی صبورانه و منطقی بر اساس واقعیت‌های روی زمین و همدلی شناختی جایگزین می‌شود.

پکن نیز هوشمندانه از اشتباهات واشنگتن بهره برداری کرده است. انفعال ایالات متحده پس از حمله به تاسیسات نفتی عربستان در سال ۲۰۱۹، و تنش‌ها در مورد سطح تولید نفت در پاییز گذشته، سیگنال جالبی در مورد تغییر اولویت‌های سعودی ارائه کرد، فرصتی که چین بلافاصله با ارائه بستری برای پرداخت پول نفت از طریق یوآن، از آن استفاده کرد.

اگر گزارش‌ها مبنی بر کاهش تولید عربستان سعودی و توقف فروش نفت به هر کشوری که محدودیت قیمتی بر عرضه خود اعمال می‌کند تایید شود، این می‌تواند پیامد‌های سیاسی قابل توجهی بر روابط این کشور با ایالات متحده و بازار‌های انرژی داشته باشد.

نه تنها صلح شرق آسیایی می‌تواند جایگزین صلح آمریکایی در منطقه شود، بلکه یوآن ممکن است جایگزین دلار در خرید و فروش نفت شود.

پیمان ابراهیم

ناگزیر، توافق سعودی و ایران با میانجی‌گری چین با توافق‌نامه آبراهام در سال ۲۰۲۰ نیز مقایسه می‌شود. در اینجا، مجدداً، شیوه‌های متفاوت عملکرد دو قدرت بزرگ نباید از دید جهانیان بی‌توجه بماند.

برخلاف دیپلماسی معمول آمریکا در منطقه، چین یک واسطه صادق بین ایران و عربستان بود. در عوض، اغلب واشنگتن به عنوان وکیل مدافع اسرائیل عمل می‌کند. دولت ترامپ راه را برای عادی سازی روابط بین اسرائیل از یک سو و بحرین، مراکش، امارات و سودان از سوی دیگر هموار کرد -، اما این کار را با نادیده گرفتن فلسطینی‌ها انجام داد.

دولت بایدن فرصت‌هایی برای تعدیل سیاست‌های خود داشته است، اما از انجام این کار خودداری کرده است. این کشور نسبت به تعهد خود برای احیای توافق هسته‌ای با ایران غیرمنطقی عمل کرد و موضع تحریک‌آمیز ترامپ در مورد بیت‌المقدس و همچنین سکوت کرکننده‌ای را در میان فعالیت‌های بی‌امان شهرک‌سازی اسرائیل حفظ کرد.

تنها زمانی که دولت راست افراطی اسرائیل به پاکسازی قومی اشاره کرد، دولت کنونی ایالات متحده ناگزیر شد که نارضایتی خود را بیان کند. خیلی کم، خیلی دیر، احتمالاً؛ به هر حال، زمانی که شما برای چندین دهه ساخت فکری بخش بزرگی از سیاست خاورمیانه‌ای خود را به اسرائیل برون سپاری می‌کنید، دیر یا زود، باید انتظار ضربه را داشته باشید.

آزمون مهم برای توافق عربستان و ایران این خواهد بود که آیا بر روی روابط پرتنش بین آمریکا و اسرائیل از یک طرف و ایران از سوی دیگر به دلیل پرونده هسته‌ای تأثیر می‌گذارد یا خیر. در هفته‌های اخیر، ایران به غنی‌سازی هسته‌ای با درجه تسلیحات نزدیک‌تر به نظر می‌رسد.

در حالی که اسرائیل به طور فزاینده‌ای در مورد این موضوع نگران است، واشنگتن و تل آویو همیشه در بحث ایران نظر مشترکی نداشته اند. با این حال، با توجه به توافق، آیا انتظار اینکه عربستان سعودی حمله اسرائیل به تاسیسات هسته‌ای ایران را تسهیل کند، واقع بینانه است؟
اتفاق مهمتر درمورد توافق ابراهیم، پیوستن عربستان سعودی به آن خواهد بود، اما بعید است که این کار را انجام دهد، آن هم در حالی که دولت افراطی اسرائیل عمدا در حال نابودی راه حل «دو کشور فلسطین و اسرائیل» است و درگیر الحاق خزنده کرانه باختری است. حتی امارات متحده عربی نیز در مورد این توافق نامه دچار تردید شده است، در حالی که دچار تنش با ایالات متحده بر سر تحریم‌های روسیه است.

نزدیکی عربستان و ایران می‌تواند انتظارات برای کاهش تنش منطقه‌ای گسترده تر، از جمله پایان دادن به جنگ یمن را تقویت کند. همچنین می‌توان امیدوار بود که تأثیر مثبتی بر جنگ سوریه و بن‌بست سیاسی و فروپاشی اقتصادی لبنان داشته باشد.

تغییر نظم جهانی با این واقعیت نشان داده می‌شود که خاورمیانه در حال تبدیل شدن به آزمون دیگری برای سیاست‌های خارجی مربوطه ایالات متحده و چین است. در همین حال انتظار می‌رود شی هفته آینده در مسکو حضور داشته باشد. آیا غافلگیری دیپلماتیک دیگری از چین در راه است؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *