اهم فعالیتهای علمی مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) در گفتوگو با آیتالله محمدجواد فاضل لنکرانی
*متشکریم که عنایت فرمودید و فرصتی را قرار دادید. در ایام سالگرد رحلت مرحوم آیتالله العظمی فاضل لنکرانی قرار داریم. آن مرحوم ابعاد وجودی بسیاری داشتند و خدمات فراوانی را به حوزههای علمیه، روحانیت و شیعه، ارزانی داشتند. یکی از ابعاد وجودی ایشان تاسیس مرکز فقهی بسیار مهمی است که همچنان در حوزه علمیه قم میدرخشد. عنایت بفرمایید و گزارشی از وضعیت این مرکز علمی، ارائه کنید.
در ابتدا از دوستان بزرگوار و مسئولان محترم روزنامه وزین «جمهوری اسلامی» تشکر و قدردانی میکنم و از برادر عزیز و انقلابیمان، جناب حجتالاسلام والمسلمین «مهاجری» و همچنین از جنابعالی و سایر دوستان سپاسگزاری میکنم.
بیست و ششم خرداد از نظر تاریخ شمسی، پانزدهمین سال ارتحال مرحوم والد ما، حضرت آیتالله العظمی فاضل لنکرانی(رض) است. در پاسخ به سوال جنابعالی در مورد این یادگار بسیار مهمی که از ایشان باقی مانده؛ یعنی «مرکز فقهی ائمه اطهار(ع)» اولاً باید دانست که یک ابتکار بسیار بدیع و خلاقیت بسیار مهمی از ایشان بود که در سال ۱۳۷۶، برای استمرار هویت واقعی حوزهها و هویت اصیل روحانیت، حوزهای را در درون این حوزه باعظمت، ایجاد کردند و امروز ۲۵ سال از تاسیس این مجموعه بسیار باعظمت میگذرد.
اهداف مرکز
ایشان از تاسیس این مرکز، دو هدف مهم را دنبال میکردند.
۱) بقای خود حوزه علمیه با احیاء روش علمی رایج در میان اساطین حوزه و گذشتگان در بحث و درسهای عمیق و عمق بخشیدن به بحثها؛
۲) تربیت و حضور روحانیانی که برای انقلاب، مفید و پاسخگو به نیازهای نظام اسلامی باشند. منظور از نیازهای نظام هم نیازهای فقهی و دینی است که باید افرادی توانمند از نظر اجتهادی و فقهی در این مجموعه، تربیت بشوند تا در مشکلاتی که نظام اسلامی در حرکت خود، با آن برخورد میکند، بتوانند پاسخگو باشند.
امروز بحمدالله میبینیم که اهداف مورد نظر ایشان با گذشت نزدیک به ربع قرن از تاسیس این مجموعه، محقق گردیده و فضلای خوبی که واقعاً مسائل جدیدی در نظام اسلامی را مورد پژوهش و اجتهاد قرار دادهاند، در این مجموعه، تربیت یافتهاند.
نگاه به مسائل جدید
امروز، یک بخش به نام «فقه پزشکی» را در این مجموعه داریم که در زمان مرحوم والد، راهاندازی نشده بود اما اکنون چهار دوره آموزشی آن، انجام گردیده و امسال، چهارمین دورهای است که برای این زمینه، طلبه میپذیریم و تعداد آنها نیز محدود است؛ یعنی در تمام این مدت، چهل تن را در این رشته پذیرفتهایم.
این واقعاً یک تحول بسیار بزرگ در اجتهاد و فقاهت در خود حوزه علمیه به شمار میرود که ما طلابی که از جهت پزشکی، موضوعشناسی را در حد لازم نه تخصصی میدانند، تربیت میکنیم. مثلاً وقتی قرار باشد که درباره مساله «سقط جنین» بحث بشود، کارشناسان خبره فن پزشکی و متخصصان در اینجا حضور مییابند و تمام دوران جنین را از حین انعقاد نطفه تا زمان ولادت، تبیین میکنند و سپس در پرتو تشخیص موضوع به اجتهاد میپردازند.
در فقه پزشکی، یک دانشنامه بسیار خوب پزشکی را در سه جلد، تولید کردیم؛ چون موضوعات مهم پزشکی مثل «تغییر جنسیت» یا «فقه درمان» که خود، مباحث بسیار مهمی در خود دارد، مورد نیاز است و در دوران کرونا یکی از مراکزی که در میدان فقهی، حضوری جدی داشت، این مرکز بود؛ یعنی ما فقه کرونا را مطرح کردیم، مبانی فقهی تزریق واکسن را کاملاً به بحث نشستیم و به مردم، طلاب و جامعه پزشکی، عرضه کردیم و موفقیتهای بسیاری خوبی در این زمینه به شمار میرفت.
در فقه سیاسی نیز همین گونه وارد میدان شدیم و کارهای پژوهشی و تحقیقاتی بسیار خوبی در ذیل این فقههای مضاف، انجام شد و اینها از اموری است که در زمان مرحوم والد هم از اهداف اولیه ایشان به شمار میرفت. یکی از فعالیتهای ما در حوزه فقه سیاسی، استخراج مبانی و مستندات مبنای بسیار مهم و اصیل امام بود که در تعبیر «الاسلام هو الحکومه» تبلور یافته است. امام در کتاب البیع خود فرمودهاند: «الاسلام هو الحکومه» اما چه مستنداتی برای این فرمایش امام، وجود دارد؟ آیا این یک اجتهاد از ایشان بوده که اسلام را حکومت دانستهاند یا بالاتر از اجتهاد، یک امر بین در دین به شمار میرود. البته تلقّی خود من این است که امام در این بیان، نه به عنون یک اجتهاد و استنباط –که دیگران توان ابطال آن را داشته باشند- بلکه به عنوان امری واضح و بّینی که تاکنون مورد توجه واقع نشده بوده و شاید خود من حدود ۱۶ جلسه، فقط درباره این موضوع، بحث کردم و آیاتی متعدد از قرآن کریم را به عنوان مستند این فرمایش امام، ذکر کردم و البته هنوز هم استمرار دارد؛ یعنی ما آیاتی دیگر هم داریم و خود طلاب مجموعه ما از این وجود این دست آیاتی که میتواند مستند این فرمایش امام قرار بگیرد، به شگفت آمده بودند. در فقه سیاسی، برای اولین بار در حوزه و این مرکز فقهی، «فقه انتخابات» را مطرح ساختیم؛ به این معنا که مبانی فقهی انتخابات را مشخص کردیم و روشن گردانیدیم که اگر الآن قصد برگزاری یک انتخابات، وجود دارد، آیا شرکت افراد در آن، وجوب شرعی دارد یا مخیرند؟ دلیل هر یک کدام است؟ در این زمینهها هم بحثهابی بسیار خوبی تحت عنوان «فقه انتخابات» صورت گرفته و در اینجا نیز به تحکیم نظریه امام(رض) در فقه انتخابات داشتند، پرداختیم.
حتی بحث بسیار مهم «فقه نظام» که متاسفانه عدهای از فکر اصلی امام، فاصله گرفته و عدهای را وادار ساخته که گمان کنند امام معتقد بود یک فقه دیگر، ورای فقه موجود میتواند نظامهای اسلام را برای ما تبیین بکند اما ما در بخش فقه سیاسی، نظریه امام را کاملاً تحکیم کردیم و توضیح دادیم که امام همین فقه موجود را نظامساز میداند؛ منتها با توجه به اموری که باید در کنار این باشد؛ یعنی مثلاً در باب قضاوت، همین فقه موجود با توجه به اموری که امروز از جهت علمی، برای جرمشناسی، جرمزدائی و مقابله با جرم، پیشنهاد شده و برخی از آنها در دین، یافت میشود اما ممکن است برخی از آنها هم ذکر نشده باشد. در اقتصاد نیز همین ضوابطی که داریم، در کنار علم اقتصاد باید قرار بگیرد و به ضمیمه آن، نظامی ورای زمان موجود، طراحی کنیم؛ یعنی ممکن است پنجاه سال دیگر، لازم باشد که با توجه به همین قواعد دینی و با علم اقتصاد و شرائط زمانی آن دوره، نظامی دیگر ارائه بدهیم. به طور کلی، درباره فقه نظام، بحثهایی بسیار عمیق مطرح شده است.
در حوزه «فقه قضائی» هم مبانی استفتائات فقهی مرحوم والد را استخراج کردیم که در دو جلد، منتشر گردیده است؛ چون خود مرحوم والد ما بعد از انقلاب، کتاب الحدود و کتاب القصاص را چون مورد نیاز جامعه و قضات بود، تدریس کردند.
در زمینه «فقه اجتماعی» نیز بحثهایی بسیار قوی برای اثبات وجود ابعاد اجتماعی در دین کردیم و آیاتی را که در قرآن میتوان اجتماعی بودن دین را از آنها استفاده کرد، مطرح ساختیم و ابعاد اجتماعی دین را هم بر شمردیم. اثبات اینکه این دین، یک دین حداقلی و فردی نیست بلکه یک دین اجتماعی به شمار میرود، از اموری است که در این مجموعه، انجام شده و مبین و شارح بسیاری از نظریات امام(رض) در باب دین است.
در «فقه هنر و رسانه» هم شاید اولین مرکزی که در قم، موضوعات مسائل رسانه را که از نظر فقهی باید پاسخ داده بشود را در دو جلد، ارائه کرد، این مرکز بود و گروهی که در فقه رسانه، فعالیت میکنند، مشغول بررسی و تحقیق این موضوعات هستند.
حوزه آموزش
مرادم این است که وقتی مرحوم والد ما(رض) این مرکز را احداث کردند، هم در بُعد آموزش و هم در بُعد پژوهش توسعه پیدا کردیم؛ یعنی ابتدا برای چند سال، فقط بحث خارج، دایر میشد و سپس بحث سطح به آن ضمیمه گردید و آنگاه از دائزه فقه، پا را فراتر نهادیم و مباحث اعتقادی و کلامی، و مباحث تفسیری را پیگیری و راهاندازی کردیم. در زمانی که مرحوم والد ما به رحمت خدا رفتند، مرکز فقهی، بیش از حدود صد طلبه نداشت، اما هماکنون فقط بیش از ششصد طلبه در قم و بیش از دویست طلبه در دو مرکز فقهی و کلامی مشهد، مشغول تحقیقات هستند و مرکز کلامی مشهد به اعتراف مسئولان حوزه مقدسه مشهد و شورای مدیریت و بزرگان این شهر مقدس، یکی از مراکز بسیار موفق و مفید است و مسئول محترم همان مرکز کلام، نقل میکردند که در سفری که به نجف و خدمت آیتالله العظمی سیستانی، مشرف شده بودم، گزارش آن مرکز را در حدود نیم ساعت، خدمت ایشان دادم و ایشان بسیار خوشحال شد و فرمود: «باید این مرکز به قوت خود، ادامه بدهد» و برای توفیقاتشان دعا کردند. در مرکز کلامی مشهد، برنامه شناخت همه مذاهب مهم دوران معاصر را اجرا میکنیم؛ یعنی اگر از یک طلبه در آنجا درخواست بشود که تاریخ، ارکان و عقائد «دیوبندی»ها را ارائه کند، تماماً مسلّطند و الآن هم درحال توسعه، و مرکزی بسیار مفید است.
البته برخی از این فعالیتها در مشهد، در زمان حیات مرحوم والد، نبود و پس از ایشان انجام شده. در «مرکز فقهی کابل» در افغانستان، حدود ۱۰۰ طلبه داریم که از زمان خود حضرت والد در سال ۱۳۸۳ یا ۱۳۸۴، آغاز گردید و ایشان اهتمام زیادی به آن داشتند. تاکنون نیز ۷۰ طلبه از آن مرکز، فارغ التحصیل شدهاند؛ به نجف رفته در آنجا ثبتنام کردهاند و همه نیز پذیرفته شدهاند.
ما در امر آموزش، در هر سال، سعی کردیم با یک برنامه آموزشی قویتر به میدان بیاییم تا بتوانیم طلاب را از جهت آموزشی، با برنامهها و اساتید بسیار قویتر، پرورش بدهیم؛ لذا در این زمینه، بسیار موفق بودهایم. چند تن از ممتحنان حوزه قم برای بنده گفتهاند که وقتی طلبه مرکز فقهی برای امتحان میآید، پیداست که قوت علمی بیشتری نسبت به دیگران دارد.
حوزه پژوهش
در بُعد پژوهش نیز به موضوعاتی بسیار فراوان و متنوع پرداختهایم و آثاری که به چاپ رسیده، بیش از ۳۵۰ عنوان را به خود، اختصاص داده که با توجه به وسعت این مجموعه، آمار بسیار بالایی به شمار میرود. گروههای پژوهشی ما نیز از کیفیت بسیار خوبی برخوردارند و الآن هم مشغول به فعالیت هستند.
خدا را شاکریم که با اینکه این مجموعه از نظر مالی، نه به دولت و نه به هیچ یک از مراجع، وابستگی دارد، بلکه عدهای که از زمان والد ما به همراه عده دیگری که بعداً افزوده شدند، آن را به وسیله وجوهات شرعیه، اداره میکنند و ما نیز به طلاب فعال در این مرکز، کمکهزینه میپردازیم و مخارج ماهانه بسیار سنگینی داریم، اما همه بر دوش مردم است و با وجوهات آنان اداره میگردد. خدا را سپاسگزاریم که تحت نام مبارک ائمه اطهار(ع) توانستهایم گامی بر داریم و همان هدفی که مرحوم والد ما(رض) داشت و فرمودند: «من به دنبال این هستم که با این مرکز فقهی، گوشهای از حقوقی را که ائمه معصومین(ع) به ما دارند، ادا بکنیم و فقه، تفسیر و اعتقادیات آنان را به دنیا ارائه بدهیم». بحمدالله میتوان گفت که با عنایت خداوند تبارک و تعالی نیز موفقیتهای خوبی به دست آوردهایم.
*فرمودید عمده تحقیقات این مرکز، معطوف به معضلات نظام و حکومت اسلامی است. مسالهیابی در خود مرکز صورت میگیرد یا به صورت سفارش از بیرون از مجموعه، انجام میشود؟
غالباً مساله را خود ما پیدا میکنیم؛ یعنی گرچه ما تفاهمنامههایی با برخی از دانشگاهها یا مراکز داریم، اما آنها تاکنون هیچ نتیجهای نداشته است. مثلاً با وزارت دفاع، تفاهمنامهای بر سر یک پژوهش در مورد یک مساله امنیتی داشتیم، ولی ما کار خود را ادامه دادیم و آنان هم با آنکه از اول، بنا بر کمک مالی نداشتند، عقب نشستند. ما هم خدا را سپاسگزار بودیم. این نکته خوبی بود که فرمودید. ما خودمان مسالهیابی میکنیم و مسائل مورد نیاز جامعه بشری یا نظام اسلامی را شناسایی میکنیم و در دستورکار خود، قرار میدهیم و دنبال میکنیم.
*آیا چنین مرکزی با این ابعادی که در مسائل نو، کار میکنند، یک مرکز منحصربهفرد است یا مراکز دیگری هم در این زمینه، فعالند؟ اگر پاسخ، مثبت است، نحوه تعامل شما با آنان چگونه است تا کارهای تکراری در این زمیننها صورت نگیرد؟
این مرکز با توسعهای که دارد، منحصر است و لذا الآن خود مسئولان حوزه و مدیریت محترم، برادر بزرگوارمان آیتالله «اعرافی» گفتهاند که ما عنوانی در مجموعه تشکیلاتی خودمان به نام «مجتمع» داریم که به معنای جایی است که چند موسسه، تحت نظر آن باشد و این بزرگترین عنوانی است که از جهت علمی، برای مراکز علمی دارند. با بررسیهای انجامشده، این مرکز شرائط یک مجتمع را دارد و جای دیگری نیز چنین مرکزی نداریم که هم به فقه بپردازد؛ هم به تفسیر، هم به کلام، هم به آموزش و هم به پژوهش. ما یک مدرسه سطح یک (شامل پایههای اول تا ششم) را نیز اداره میکنیم که پس از آن هم «رسائل» را تا خارج، ادامه میدهیم و درس خارج نیز تا هفت سال، انجام میشود، آنگاه فقههای مضاف و تخصصی را ارائه میکنیم. بنده جایی را به این وسعت، سراغ ندارم.
*ارتباط این مرکز با مرکز مدیریت حوزه چگونه است؟
ما تعامل خوبی با مرکز مدیریت داریم و با آنکه از جهت اداری، زیرمجموعه آنان نیستیم و مستقلیم، اما در سطوح دوم و سوم و نیز ارائه پایاننامه، برنامههای مصوب مرکز مدیریت را پیاده میکنیم؛ لذا مجوّز سطح یک تا پنج را مرکز داریم و تعامل بسیار خوبی هم در میان ما جریان دارد. بهتازگی، طرحی جدید ارائه کردهاند و ما با آن، موافق نیستیم، اما عملاً چون طلاب باید در همان محدودههای مشخصشده ازسوی مرکز، امتحان بدهند، باید برنامه خود را با آنان تنظیم کنیم. در عین تعامل، از جهت مالی و اداری، هیچ گونه وابستگیای به آنان نداریم.
*آنچه میفرمایید نیز در حوزه آموزش است نه در حوزه پژوهش؟
بله، در حوزه پژوهش اصلاً به آنان وابستگی نداریم، بلکه موضوعات پژوهشی و قراردادها و هزینههایش به عهده خود ماست و در امر آموزش نیز مبالغی که به اساتید و طلاب پرداخت میشود، از طرف خود ما صورت میگیرد اما چون طلبه قصد دارد در نظام اصلی حوزه، مراتب را طی بکند، تعامل و همکاریای با مرکز داریم تا امری مخالف آنجا انجام نشود؛ لذا قاعدتاً مطابق با برنامههای مرکز و حتی قویتر از آن، فعالیتها میشود.
*زمانی، رایج بود که در حوزه قم، نمیشد سخنی جدید گفت. اما الآن شاهدیم که هر موضوع جدیدی که در سطح جامعه اتفاق میافتد، مرکز فقهی «ائمه اطهار(ع)» پیشتاز است و با نشستهای علمی و اظهارنظرهای علمی خود، مورد اعتنای نخبگان جامعه، واقع میگردد. بدنه سنتی حوزه و مراجع تقلید در برابر این دست فعالیتها چگونه مینگرند؟
مطلب بسیار خوبی را مطرح فرمودید. اکنون در همین مرکز، چهار نشست در چهار موضوع مهم را با مجموعه تحقیقات سازمان حج و زیارت -که زیر نظر بعثه مقام معظم رهبری است- برگزار کردیم و برخی از آنها نیز به صورت کلیپ، در فضای مجازی، انتشار یافته است که از جمله آنها میتوان به بحثهای مربوط به رویت هلال (مانند کفایت رِویت با تلسکوپ و لزوم رویت یا ولادت ماه) اشاره کرد. چون بحثهایی که در اینجا مطرح میشود، بحثهای شعاری نیست، بلکه همه مستند است، حوزه نیز از آنها استقبال میکند. در همین بحثهایی که با سازمان حج داشتیم، یکی به تخییر در اعمال منا مربوط است که یکی از مشکلات و معضلات حج به شمار میرود و بزرگان ما در اعمال منا، به احتیاط وجوبی، ترتیب را لازم میدانند (یعنی ابتدا رمی جمره، آنگاه قربانی و سپس حلق) و این ترتیب، معضلات و مشکلات بسیاری پدید میآورد و بحث مفصلی در اینجا داشتیم که جزوه آن را خود سازمان حج و زیارت به چاپ رسانید. تغییر مقام ابراهیم، رویت هلال و محدوده مطاف از جمله موضوعاتی هستند که بحثهای مفصلی پیرامونشان انجام گرفت. بحثهای مهم دیگری هم شکل گرفته که جناب آقای «استاد میرزا» با همکاری بخش پژوهش، آنها را از مباحث و سخنرانیها استخراج و منتشر کردهاند. برای نمونه میتوان به موضوع «عدالت جنسیتی» اشاره کرد که در مجموعه مرکز فقهی، نظریهای در مورد آن، وجود دارد که تمام شبهات مربوط به اختلاف زن و مرد در احکام فقهی را پاسخ میدهد. البته یکی از انتقادهای ما این است که نظرات حوزه، چندان به بیرون از حوزه نمیرسد و این ضعفی است که هم باید خود ما و هم دوستان عزیز ما در مدیریت حوزه، در رفع آن بکوشند تا تحقیقات و حرفهای جدید را در سطح جامعه، مطرح سازند.
موضوع دیگر، «حجیت خبر واحد در تفسیر قرآن» است که اهمیتی بسیار دارد و مبنای مرحوم علامه طباطبائی(رض) عدم اعتبار خبر واحد در تفسیر قرآن است. ما در اینجا بحثها و جلساتی پیرامون این موضوع برگزار کردیم که چاپ و منتشر گردید. بحثهایی که در این چند سال اخیر، درباره عدم اعتبار قرآن موجود، مطرح کردهاند نیز از موضوعاتی است که مرکز به آن پرداخته و پاسخ آنان را به صورت علمی و محکم داده است. به طور کلی میتوان گفت یکی از مراکزی که در یکی دو دهه اخیر در مقابل بدعتها و شبههای ویرانگر و بسیار خطرناک ایستاده، مرکز فقهی «ائمه اطهار(ع)» بوده است.
در چند سال اخیر، برخی مدعی شدند که قرائت موجود در قرآن، اعتبار ندارد و قرآن موجود، قرآنی که بر پیامبر(ص) نازل شده، نیست. این شبهه تزلزل بسیاری در ذهن طلاب و مردم ما ایجاد کرده بود اما این مرکز به آنها پاسخی درخور داد.
برخی نیز بر این نظر بودند که مساله ایمان و کفر را نباید در «حقوق شهروندی» دخیل بدانیم و این، مستلزم این میشد که بسیاری از احکام فقهی را تغییر بدهیم و یک حقوق شهروندی براساس منشور حقوق بشر، نوشته بشود نه بر پایه قرآن و مبانی فقهی. ما پاسخی محکم به این نظر دادیم و از صاحب نظریه هم دعوت به مناظره کردیم و نپذیرفت، ولی ما به وظیفه شرعیمان عمل کردیم. خدا نکند که دنبال این باشیم که با کسی برخورد وجاهتی بکنیم و او را از چشم جامعه بیندازیم. گرچه کسی که در مسیری غیر از مسیر واقعی دین برود، از چشم جامعه میافتد اما هدف ما این بوده که به مناظره بنشینیم و مسائل را به بحث بگذاریم.
در بخش پژوهش، آخرین شبهاتی که وهابیان یا برخی از اهل سنت، پیرامون «غدیر» مطرح کردهاند نیز پاسخ داده شده است و نام بردن از همه آنها به صورت تکتک، زمان را به درازا میکشد، اما به طور کلی، یکی از کارهایی که امروزه، مرکز فقهی انجام میدهد، پاسخ به شبهات بسیار خطرناک است. ما موسوعه بسیار مهمی در باب «اعتکاف» داریم که به هفت جلد میرسد و تمام مباحث مربوط به اعتکاف را از جهت تاریخی، اعتقادی، فقهی و دینی، مورد بحث و بررسی قرار داده و الحمدلله در دسترس، واقع شده است.
پاسخگویی به شبهات مربوط به زنان نیز از فعالیتهای این مرکز است که در دو جلد به نام «موسوعه رد الشبهات الفقهیه المعاصره: المراه» ارائه گردیده است. موسوعه دیگری هم «موسوعه رد الشبهات الفقهیه المعاصره: الحدود» در مسائل قضائی، از نتایج فعالیتهای این مرکز است که در سه جلد به شبهات پیرامون مساله قضا، از جمله در بحث ارتداد، پاسخ داده است.
گاهی در مقابل حکم امام در باب ارتداد نیز موضعگیریهایی صورت میگیرد. یکی از آقایان درباره فتوایی که مرحوم والد ما در مورد مرتد آذربایجانی داده بود، نامهای نوشت و بهشدت اعتراض کرد که این مجازات ارتداد، ریشه قرآنی ندارد و فقط یک خبر واحد بر آن، دلالت دارد که نمیتوان به آن نیز استدلال کرد. بنده یک پاسخ علمی به این نامه نوشتم و ظاهراً برای نخستین بار، اثبات کردم که برخی از آیات قرآن دلالت بر این دارد که حکم مرتد، قتل است؛ مثلاً بعد از اینکه قوم موسی(ع) گوسالهپرست شدند، از حضرت پرسیدند: ما چهکار بکنیم؟ حضرت نیز در پاسخ فرمود: «فَتُوبُوا اِلى بارِئِکُمْ فَاقْتُلُوا اَنْفُسَکُمْ» که به نظر ۹۹ درصد از مفسران، عبارت «فَاقْتُلُوا اَنْفُسَکُمْ» حکم مرتد در زمان حضرت موسی(ع) بوده است. ما نیز با استناد به استصحاب شرائع سابقه (که یک بحث اصولی است) و مهیمن بودن قرآن بر شرائع گذشته (از دو راه) ثابت کردیم که آن حکم در شریعت ما نیز باید باشد.
غرض، این است که بهلطف خدا، دعای ائمه معصومین(ع) و تحت عنایات حضرت معصومه(س) که واقعاً پیداست که این توفیقات از عنایت این بیبی هم هست، این مرکز فقهی به نظرم پیشتاز است و البته مراکز دیگری هم به این امر میپردازند اما در پاسخگویی به شبهات بسیار مهم و امروزینی که میتواند مسیر فکری جامعه و افراد را تغییر بدهد، توفیقات بسیاری داشتیم و از خداوند میخواهیم که این توفیقات را افزایش بدهد.
بخش پژوهشی ما در طرح مسائل بسیار مهمی مانند کنترل جمعیت -که رهبری معظم هم در چندین سال قبل، آن را یکی از اشتباهات مسئولان نظام شمردهاند- سالها پیش از آن، بحث کردیم و به مجلس فرستادیم اما مجلس آن را نپذیرفت تا آنکه بحمدالله نظر رهبری عوض شد و فرمودند که این رویه باید تغییر پیدا بکند.
در بحث فقه هستهای نیز در چند سال پایانی، بنیانگذار فقه هستهای بود ولو میوهاش را مراکزی دیگر چیدند، و الا ما دو سال در خفا جلسات بسیاری خوبی، هم در موضوعشناسی و هم در مباحث فقهی آن، برگزار کردیم و مبانی فقهی نظریهای را که رهبر معظم انقلاب داشت، با حدود ۸ مقاله به صور مستدل نوشتیم. حوزه باید بداند که چقدر میتواند کارآیی داشته باشد.
یکی از رسالههایی که در فقه هستهای بود، مربوط به خود من بود و خودم نیز نوشته بودم، به انگلیسی، ترجمه کردیم منتها چاپ نشده بود اما چند نسخه از ترجمه آن در دسترس ما بود. یکی از کاردینالهای موجود در آمریکا، به مناسبتی دعوت شده بود که در تهران، جلسه داشته باشد، تماس گرفت و درخواست ملاقات با نویسنده این رساله را کرد. به قم آمد و گفت: برای ما بسیار عجیب است که اسلام برای موضوعی در این زمان (مساله بمب هستهای) حرف دارد و شما با آیات قرآن و روایات و مبانی اجتهادی، آن را مطرح ساختهاید. من علاقه داشتم نویسنده این رساله را بببینم.
میخواهم عرض کنم که دوستانی که این مصاحبه را میخوانند، باید بدانند که حوزه میتواند کارآیی بسیاری داشته باشد و امروز، به دنبال این است که نظر حوزه را بداند.
در اینجا به عنوان جمله معترضه، باید دانست که مسئولان نظام از ابتدای انقلاب تاکنون از ظرفیتهای حوزه، بهره نبردهاند و این باید روشن باشد. یعنی از آغاز انقلاب تا امروز، از حوزه، مطالبه کردهاند اما از ظرفیتهای حوزه و افکار و انظار موجود در آن، استفاده نبردهاند. در سال ۱۳۹۸ در یک بحث آزاد در تلویزیون گفتم که پرداخت یارانه با دین، موافقت ندارد و اگر طراحان این موضوع، کارشناسی دینی بکنند، مخلّ به اقتصاد کشور است و برای همین مردمی که آن را دریافت میکنند، زیانبار است، اما کسی توجه نکرد و حتی با مجری آن برنامه تلویزیونی هم برخورد شد.
به یاد دارم که زمانی در تلویزیون، مسائلی را پیرامون ربا مطرح کردم و در همان ایام، در حرم حضرت رضا (علیهالسلام) مشغول نماز بودم که متوجه شدم آقایی مطلبی دارد و منتظر است تا نماز من به پایان برسد و آن را مطرح کند. بعد از آنکه نمازم تمام شد، کلیپ سخنان بنده را در گوشی خود به من نشان داد و گفت: من این سخنان را بیش از صد بار شنیدهام و این، زندگی مرا متحول کرده است. چرا این مطالب را تاکنون برای ما نگفتهاید؟ به نظر من نه رسانه و نه مسئولان نظام، از ظرفیتهای حوزه برای مسائل نظام یا اصلاً استفاده نمیکنند و یا بهدرستی، بهره نمیگیرند. اما حوزه باید وظیفه خود را انجام بدهد و به کار فکری و مسئولیت دینی خویش بپردازد، به طوری که در هیچ مسالهای، خلا فقهی وجود نداشته باشد. شما امروز، یک مساله پزشکی را پیدا نمیکنید که خلا فقهی در آن دیده بشود و مدعی عجر فقه از پاسخگویی در آن باشیم. در سایر مسائل نیز همین وضعیت حاکم است و البته مدعی نیستیم که همه مسائل هم جواب داده شده، بلکه جواب همه وجود دارد و باید استخراج، استنباط و برای جامعه، تبیین بشود.
*از عنایت شما متشکریم.
*امروز بحمدالله میبینیم که اهداف مورد نظر موسس مرکز فقهی ائمه اطهار با گذشت نزدیک به ربع قرن از تاسیس این مجموعه، محقق گردیده و فضلای خوبی که واقعاً مسائل جدیدی در نظام اسلامی را مورد پژوهش و اجتهاد قرار دادهاند، در این مجموعه، تربیت یافتهاند
*به نظر من نه رسانه و نه مسئولان نظام، از ظرفیتهای حوزه برای مسائل نظام یا اصلاً استفاده نمیکنند و یا بهدرستی، بهره نمیگیرند. اما حوزه باید وظیفه خود را انجام بدهد و به کار فکری و مسئولیت دینی خویش بپردازد
*هماکنون بیش از ششصد طلبه در قم و بیش از دویست طلبه در دو مرکز فقهی و کلامی مشهد، مشغول تحقیقات هستند
*در بُعد پژوهش نیز به موضوعاتی بسیار فراوان و متنوع پرداختهایم و آثاری که به چاپ رسیده، بیش از ۳۵۰ عنوان را به خود، اختصاص داده که با توجه به وسعت این مجموعه، آمار بسیار بالایی به شمار میرود