مقالات سیاسی / در آستانه چهل و چهارمین دهه فجر انقلاب اسلامی ایران قرار داریم. امام خمینی رضوانالله تعالی علیه رهبر انقلاب اسلامی مردم ایران و بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ، “انقلاب اسلامی ملت ایران” را مسالهای الهی میدانند. امام خمینی با اینکه رهبری انقلاب را برعهده داشتند، ولی در پیروزی آن سهمی برای خود قائل نیستند و برخلاف عدهای که خودخواهانه خویشتن و یا دسته و گروه خود را صاحب انقلاب میپندارند، معتقدند این مردم بخصوص زاغه نشینها بودند که با تحول درونی در خیابانها فریاد کردند و خون دادند و جوان دادند و لذا این پابرهنهها صاحبان اصلی انقلاب هستند. امام خمینی، انقلاب را حاصل ایمان و تحول در ارواح طیبه و نفوس قدسیه میدانند و این تحول را خارج از اراده بشری برمیشمارند. ایمانی که سلاح آن بر همه قدرتهای مادی غلبه دارد. در آستانه چهل و چهارمین سالروز پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و چهل و پنجمین بهار آزادی، گزیدهای از دیدگاه امام خمینی درباره انقلاب اسلامی ایران را تقدیم خوانندگان گرامی روزنامه مینمائیم.
الهی بودن انقلاب اسلامی
من وقتی که مطالعه از وضعیت ایران و گسترش این مسئله واحد، مطلب واحد که یک دولتِ اسلامی حق میخواهیم، وقتی که من از گسترش این در همه بلاد، از تهران تا آخرین مرز، مرزهای ایران در هر طرف، در هر ده، در هر قریه، من مطالعه این را میکردم، امیدوار شدم که مساله یک مسئله الهی است نه یک مسئله بشری. بشر نمیتواند، با هر چه باشد، هر قدرت بیانی داشته باشد، نمیتواند این طور نفوذ بکند که از این بچهای که تازه زبان باز کرده است تا آن پیرمردی که در مریضخانه خوابیده همه یک مطلب بگویند؛ همه فریاد بزنند در خیابانها، شب و روز فریاد بزنند، که ما استقلال و آزادی میخواهیم، رژیم سلطنتی نمیخواهیم و جمهوری اسلامی میخواهیم. من امیدوار شدم از این گسترش که این مساله، مسئله الهی است و خدای تبارک و تعالی در این مساله پشتیبان است و پیروز خواهیم شد. این معنا را من از همان اوایلی که یک قدری انقلاب زیاد شد و مردم هوشیار و بیدار شدند خیلی امیدوار بر آن بودم. و بحمدالله شد. لکن نباید کسی بگوید که من کردم. البته اشعاری که آقا خواندند از نظر شعری بسیار خوب بود، لکن باید عرض بکنم که من کوچکتر از اینم که این طور مطالب گفته بشود. این زاغهنشینها بودند که در خیابانها فریاد کردند و خون دادند و جوان دادند؛ و مادرهایی که چهار تا بچه داشتند سه تا بچههایشان رفته بود، باز میگفتند که این هم اگر برود برای خداست. آن چیزی که برای من خیلی امیدوارکننده است این روح تعاون و روح انسانیت و روح اسلامیت است که در ملت ایران شکوفا شد. این تحولی که در انسانها پیدا شد، از تحولی که در این رژیم پیدا شد بالاتر است. یک روز بود که اگر یک پاسبان میآمد در بازار تهران، که بزرگترین بازار ایران است، و میگفت که «۴ آبان» است و باید بازارها تعطیل بشوند یا بیرق بزنند، احدی به خودش اجازه نمیداد که مخالفت کند. در ذهنش وارد نمیشد که با پاسبان مگر میشود مخالفت کرد! خدای تبارک و تعالی در مدت کمی همچو متحول کرد این ارواح طیبه را، همچو پشت و رو کرد این نفوس قدسیه را، که در خیابانها راه افتادند و فریاد کردند «مرگ بر این سلطنت پهلوی»! جلوی مسلسلها، جلو تانکها میپریدند روی تانکها و همان جا شعار میدادند. این تحول یک معجزه واضحی است که در یک مدت کوتاهی برای یک ملت، در همه اقشار، این تحول پیدا شد.
هر جای این مملکت وقتی که میرفتی مردم مقابل قوای انتظامیهای که مامور بودند بِکُشند مردم را و درو کنند مردم را، ابداً اعتنا نمیکردند و شعارهای خودشان را، شعارهای اسلامی خودشان را میدادند.
غلبه سلاح ایمان بر همه قدرتها
این تحول روحی اعجابآور است. این تحول روحی باعث شد که این پیروزی از برای ملت ما حاصل شد. دعا کنید که خداوند این تحول را در همه ملتهای اسلام و مستضعفین پیش بیاورد، و خدای تبارک و تعالی مقدر فرماید که همه متحول بشویم. این تحول روحی و این انقلاب اسلامی تحفهای است که خدای تبارک و تعالی از عالم بالا برای ملت ما به هدیه فرستاد و ما باید شکر خدای تبارک و تعالی را بکنیم؛ و از عهده شکر برنمیآییم. من باید شکر این نعمت را و شکر این رحمت را و شکر این محنتها را که ملت ایران کشیدند، شکر اینها را بکنم؛ و من از عهده برنمیآیم. آنها بودند که همه کارها را انجام دادند، و خدا بود که اینها را موید کرد. و قدرت خدا و قدرت ایمان ملت که در این اواخر شکوفایی پیدا کرد، این قدرت بود که با دست خدا یک سلطنت ۲۵۰۰ ساله را از ریشه کند؛ در صورتی که پشت سر او آمریکا ایستاده بود، شوروی هم سِرّاً بود، و چین هم بود، انگلستان هم بود؛ تمام ابرقدرتها پشت سر او ایستاده بودند. و آن هم دارای همه سلاحهای مدرن بود و ملت ما دست خالی بود؛ تفنگ هم نداشت، هیچ نداشت! لکن قدرت ایمان بود، قدرت خدا بود. این تعجب ندارد که خدای تبارک و تعالی مقدر بفرماید یک ملتی که هیچ ندارد، هیچ سلاح ندارد، همین سلاح ایمان دارد، بر همه قدرتها غلبه بکند.
نقشه ممانعت از حرکت به سوی ایران
اینها کم کم عقب نشستند. ما در پاریس که بودیم، رفت و آمدهای زیاد، مخفی و بعضی وقتها آشکار بود برای اینکه ما را وادار کنند که دست برداریم. میگفتند هر چه میخواهید میدهیم، هر کاری بخواهید میکنیم. خود شاه- شاه سابق- به وسایل پیغام داد که من مملکت را تسلیم شما میکنم، و من همین شاهی باشم در صورت، و همه کارها در دست شما باشد. و من به او اعتنا نکردم. و این قدرت الهی بود که ما را کمک میکرد. رفت و باز تتمه قدرت باقی مانده بود. اینها باز کوشش کردند حتی به وسیله جمهوری فرانسه- رئیسجمهور فرانسه- به من پیغام دادند که شما حالا زود است بیایید، به طور دلسوزی مثلاً! از طرف آمریکا پیشنهاد کردند که حالا شما چند وقتی بایستی بمانید؛ حالا زودرس است رفتن شما! از طرف ایران باز همین معنا را گفتند؛ بعض افرادی که از همین طوایف بودند باز همین پیشنهاد را میکردند. و همین پیشنهاد اسباب این شد که من قصد کردم بیایم، هر چی میخواهد بشود بشود! من فهمیدم که این مساله یک مطلبی است. آنها میخواهند من را آنجا نگه دارند، و از اینجا توطئهها را تقویت کنند به طوری که دیگر هیچ نتوانیم کاری کنیم. من اعلام کردم که خواهم رفت. آنها بستند فرودگاهها را. همه فرودگاهها را بستند. ما صبر کردیم گفتیم که وقتی فرودگاه باز شد میرویم؛ باز بستند. باز گفتیم وقتی باز شد میرویم. آنها دیدند که خوب، بالاخره نمیشود تا آخر بسته باشد؛ ارعاب کردند. از این کارها. ما آمدیم. و وقتی که وارد شدیم- البته مرهون عواطف ملت ایران هستیم که از همه اطراف و اکناف آمده بودند… اول گفته بود توقیف میکنیم؛ حالا یک خرده عقبتر رفت و گفت تا شوخی است ما حرفی نداریم، لکن اگر جدی بشود چه خواهیم کرد، ما کم کم گفتیم جدی بشود! امر منتهی شد به اینکه آن آدمی که میگفت که توقیف میکنیم و چه خواهیم کرد به واسطه خوی بیابانی که داشت. این خوی بیابانی بود که در شاپور بختیار بود و من هم این خوی بیابانی را میدانستم، که ما با اینها دیری است که سوابق داریم امر منتهی شد به اینکه ایشان جنایاتی کرد، کشتاری کرد. امر به کشتاری کرد به حَسَب اقرار خودش که در روزنامهها منعکس میشد، که با امر من است و ارتش کاری انجام نمیدهد الّا به امر من. بعد او [شاه] فرار کرد و ما اعلام میکنیم که ملت ایران و همه ملتها که در خارج هستند، که این جانی را به ما تحویل بدهند. [هر کس] هر جا پیدا کرد این جانی را به ما تحویل بدهد. و این را اعلام خواهیم کرد. و همین هم اعلام است. و دوستان ما که در خارج ایران هستند، به آنها هم همین سفارش را میکنیم که او را هر جا پیدا کردند بگیرند و به ما اطلاع بدهند؛ تا ما بخواهیم از آن دولتی که آنجاست. و مطلب به آنجا رسید که آن آدمی که آن قدرت عظیم را داشت- ما با دست خالی و آنها با همه چیز، با پشتیبانی دولتهای ابرقدرت، ما با دست خالی لکن پشتیبانی خدای تبارک و تعالی بود- وضع این آدم به آنجا رسید که الآن هیچ یک از ممالک دنیا قبولش نمیکنند! الآن همان جایی که هست، همان رفیق شفیق خودش، که ملک حسن باشد،…
الآن مملکتی که در دست ماست مملکتی است که از هم ریخته است. همه چیزش را اینها خراب کردند و رفتند. این نفت که باید به نفع ملت صرف بشود، این نفت را با اسم اینکه ما اسلحه میدهیم بردند و اسلحهای که دادند اسلحهای بود که برای خود آمریکا و پایگاه درست کردن برای آنها در مملکت ما بود، نه اینکه اسلحه مال ماست. ما نمیتوانیم [استفاده] کنیم این اسلحهها را. این مال خود آمریکاست در اینجا. به عنوان اینکه پول نفت را ما داریم به این اسلحه میدهیم، اینجا پایگاه درست کردند که در مقابل شوروی اگر یکوقت جنگی شد پایگاه داشته باشد. این طور خیانتها اینها کردند. شاید اکثریت ملت این مطلب را نداند، خیال کند که نه اسلحه دادند. منتها اسلحه به درد ما نمیخورد. البته آن هم خیانت بود که نفت را بدهند اسلحه بخرند – اسلحهای که به درد ما نمیخورد… لکن مساله این بود که هم عوض را آنها بردند هم معوض را! هر دو توی جیب آنها بود. آنکه باید در اینجا اگر بخواهد پایگاه درست کند و بر خلاف همه موازین دنیا بخواهد پایگاه درست کند باید میلیونها، بیلیونها دلار به ما بدهد تا اجازه بدهیم که در اینجا یک پایگاه درست کند، او نفت ما را برد و پایگاه درست کرد! خیانتهای اینها این طور بود. ما نمیتوانیم خیانتهای اینها را بشمریم. خدای تبارک و تعالی احاطه دارد. و بعدها هم کم کم اشخاصی که مطلع بر این مسائل هستند، و بر همه مسائل هم مطلع نیستند، بعدها هم کم کم کشف خواهد شد. در هر صورت تا اینجا رسیده است. و الآن پریشانی زیادی در این مملکت به واسطه خیانتهایی که اینها کردند هست. ارتش ما را غیر ملی و متکی بر غیر تربیت کردند. اقتصاد ما را بکلی شکست دادند. و ما الآن در همه چیز محتاج[یم] به اینکه از خارج بیاوریم. در صورتی که مملکت ما اگر یک استانش درست کشت میشد، برای همه ما کفایت میکرد. ما صادرکننده بودیم، و امروز همه چیزها را احتیاج به خارج داریم. دامداری ما را از بین بردند. مراتع ما را، مراتع بسیار غنی ما را – که وقتی آمده بودند از طرف ملکه انگلستان، این طور که نقل کردند، برای مطالعه آن مراتعی که بنا بود به او بدهد، گفته بودند غنیترین مراتع دنیاست برای دامداری – این را دادند به دیگران. مراتع ما را «ملی» کردند یعنی از دست ملت گرفتند و دادند به اجانب! جنگلهای ما را «ملی» کردند و آنها را دادند به اجانب. اگر کسی بخواهد آن جنایات و خیاناتی که این سلسله کردند، و خصوصاً این دومی [محمدرضا شاه]، این جنایات و خیاناتی که این شخص بر ملت ما کرد بخواهد بنویسد و بگوید، طولانی خواهد بود. و من امیدوارم که مطلعین، آنهایی که اطلاع بر این مسائل دارند، و کسی نداریم که به همه مسائل مطلع باشد، آن مقداری که مطلع هستند، امیدوارم که بنویسند و بگویند تا دنیا بداند ما چه ابتلایی داشتیم. و الحمدلله امروز دست آنها و دست اربابهایشان کوتاه شده است، و امیدها[یشان] هم باید بریده شود. نباید خیال کنند که اگر چنانچه یک قدری سستی پیدا شد، ما باز خواهیم آمد. خیر در ایران دیگر سستی پیدا نمیشود. ملت ما بیدار است و هوشیار است، و هوشیار شد. بچههای کوچک ما هم الآن بیدار شدهاند. و یک همچو ملتی را اگر چنانچه اتکا به خدا بکند، کسی نمیتواند شکست بدهد؛ چنانچه نتوانستند.
و من از ملت خودم و از همه شما و از همه ملتهای مُسْلم میخواهم که اتکال به خدا بکنید؛ در همه کارها اتکال به خدا بکنید. قدرتها در مقابل قدرت خدا هیچ است، قوهها در مقابل قوه الهی نابود است. اتکال به خدا بکنید، غلبه به هر چیز میکنید. پیغمبر اسلام با آنکه یک نفر بود در مقابل همه دشمنها، با اتکال به خدا غلبه کرد بر همه. و وقتی وارد مکه شد- مکهای که او را آن قدر زجر داده بودند- وارد مکه شد، پیروزمندانه با فتح، با نصر وارد شد و دنیا را روشن کرد. نهضت رسول اکرم نهضت انسانی بود، نهضت الهی بود؛ مثل قدرتهای دیگر نبود که شیطانی است [و] برای منافع شخصی یا برای دولتداری قیام کردند و آدمکشی میکنند. خیر، یک قدرت الهی دنبال این بود. تعلیمات الهی بود که ملتهایی که به سنگ پرستی و بت پرستی و آتش پرستی و بدتر از اینها مبتلا بودند، اینها را… موحد کرد، و نور توحید و پرچم توحید را بر همه ممالک اسلام سایه افکن کرد. برای اینکه اتکالش به خدا بود، جبرئیل امین پشت سرش بود. شما هم اتکال به خدا کنید تا جبرئیل امین پشت سر شما با شما همراه باشد… (صحیفه امام، ج۶، ص۲۲۸ تا ۲۳۴)
*نباید کسی بگوید که من انقلاب کردم. این زاغهنشینها بودند که در خیابانها فریاد کردند و خون دادند و جوان دادند؛ و مادرهایی که چهار تا بچه داشتند سه تا بچههایشان رفته بود، باز میگفتند که این هم اگر برود برای خداست
*این تحول روحی اعجابآور است. این تحول روحی باعث شد که این پیروزی از برای ملت ما حاصل شد. دعا کنید که خداوند این تحول را در همه ملتهای اسلام و مستضعفین پیش بیاورد
*این تحول روحی و این انقلاب اسلامی تحفهای است که خدای تبارک و تعالی از عالم بالا برای ملت ما به هدیه فرستاد و ما باید شکر خدای تبارک و تعالی را بکنیم؛ و از عهده شکر برنمیآییم
منبع : روزنامه جمهوری اسلامی