مداحی پهلوانِ حسن در سوگ شهادت حضرت قاسم

حضرت قاسم بن الحسن
متن اشعار ، نوحه و مداحی شهادت حضرت قاسم

قاسم ابن الحسن از نوادگان امام علی علیه السلام و فرزند امام مجتبی علیه السلام است که در واقعۀ کربلا حضور داشت. حضرت قاسم علیه السلام در پاسخ عموی بزرگوار خود امام حسین علیه السلام که نظر او را در مورد مرگ پرسید با شجاعت کامل و اعتقاد و باور حقیقی، مرگ را شیرین ‌تر از عسل دانست و در روز عاشورا شربت شیرین شهادت را چشید و به فوز عظیم شهادت نائل آمد.

پهلوانِ حسن

حسن جوان شده یا اینکه مرتضی آمد؟
و یا که ماه، به صحرای نینوا آمد؟

تو قاسم بن حسن یا که نه یَلِ جَمَلی؟
که از وقار قَدَت بوی مجتبی آمد

زره نیاز نداری، تو بچه حسنی
که هیبت تو به چشمانم آشنا آمد

و ان یکاد بخوانید و بر فراز کنید
که پهلوان حسن شیر کربلا آمد

نگو که یک نفر آمد به رزمگاه حسین
برای یاری من لشکر خدا آمد

مریض هجر حسن بوده ام خدا را شکر
تو آمدی و به همراه تو شفا آمد

به قامت تو بگویم هزارها تکبیر
کمی درنگ بکن تا ببینمت دلِ سیر

رجز بخوان که رجزهایت افتخار من است
بگو که اِبن حسن بودنم شعار من است

برادرم حسن انگار، در کنارم هست
و با غرور، بگوید که یادگار من است!

از آن طرف پدرم آمده به بدرقه ات
و داد می زند این تیغ ذوالفقار من است

صدای مادرم آمد ادب کنید، همه
به ناله گفت که این مرد، از تبار من است

تمام اهل حرم آمدند، پشت سرت
صدای عمه ات آمد که این قرار من است

ولی نگاه تو می گفت، می روم میدان
که جام سرخ شهادت در انتظار من است

تو رفتی و همه دلخوشی ما هم رفت
تمام دار و ندارم به رزمگاهم رفت

کمی گذشت و شنیدم صدای حنجر تو
و مثل باز رسیدم کنار پیکر تو

میان دشت، صدای شکستنت پیچید
میان خیمه زنها شکست مادر تو

تمام لشکر دشمن به کشتنت مشغول
میان دست کسی بود، کاکُل سر تو

تو دانه دانه شدی و به دشت، پخش شدی
و خاک، ساخته تسبیحی از سراسر تو

همینکه حُرمتِ محرابِ ابروی تو شکست
نشست یک نفر اینجا به روی منبر تو

تو دست و پا زدی و دست و پام لرزیدند
عموی پیر، زمینگیر شد برابر تو

کنار پهلوی تو کوچه غمم پیداست
چقدر روضه تو مثل مادرم زهراست

رضا قاسمی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *