ویژه فاطمیه / حضرت زهرا(س) یکی از بانوان نمونه و دختر پیامبر گرامی اسلام(ص) است. آن بانو بعد از رحلت جانگداز پدر در غربت و مظلومیت بود. رحلت پدر، مظلوم شدن شوهر، از دست رفتن حق فدک و بالاتر از همه دگرگونى هائى که پس از رسول خدا به فاصله اى اندک رخ داد و روح و روان و جسم دختر پیغمبر را سخت آزرده ساخت به گونه ای که در بستر بیماری افتاد و سپس به شهادت رسید.
در آستانه سالروز شهادت این بانوی شهیده سرافراز اشعار منتخب تقدیم رهروان راه نورانی دختر مظلوم پیامبر گرامی اسلام در این مصیبت عظمی می شود:
شمع انجمن
گذشته نیمه ای از شب، دریغا
رسیده جانِ شب بر لب، دریغا
چراغ خانه مولاست، خاموش
که شمع انجمن آراست خاموش
فغان تا عالم لاهوت می رفت
به روی شانه ها، تابوت می رفت
علی زین غم چنان مات ست و مبهوت
که دستش را گرفته دست تابوت!
شگفتا! از علی، با آن دلیری
کند تابوت زهرا، دستگیری!
به مژگان ترش یاقوت می سُفت
سرشک از دیده می بارید و می گفت
که: ای گل نیستی تابوت بویم
مگر بوی تو از تابوت بویم
جدا از تو دل، آرامی ندارد
علی بی تو دلارامی ندارد
چنان در ماتمش از خویش می رفت
که خون از چشم غیر و خویش می رفت
که دیده در دل شب، بلبلی را
که زیرِ گل نهان سازد گلی را
ز بیتابی، گریبان چاک می کرد
جهانی را به زیر خاک می کرد
علی با دست خود، خشت لحد چید
بساط ماتم خود تا ابد چید
دل خود را به غم دمساز می کرد
کفن از روی زهرا باز می کرد
تو گویی ز آن رخ گردیده نیلی
به رخسار علی می خورد سیلی!
از آن دامان خود پر لاله می کرد
که چون نی، بندبندش ناله می کرد
علی، در خاک زهرا را نهان کرد
نهان در قطره، بحر بی کران کرد
گُل خود را به زیر گِل نهان دید
بهار زندگانی را، خزان دید
شد از سوز درون، شمع مزارش
علی با آب و آتش بود کارش!
چنان از سوز دل، بیتاب می شد
که شمع هستی او، آب می شد
غم پروانه اش، بیتاب می کرد
علی را قطره قطره آب می کرد
چو بر خاک مزارش دیده می دوخت
سراپا در میان شعله می سوخت
مگر او گیرد از دست خدا، دست
که دشمن بعد او، دست علی بست
محمدعلی مجاهدی (پروانه)