متن نوحه مگر محشر آمده در سوگ شهادت حضرت امام حسین (ع)

عاشورا مهم‌ ترین روز عزاداری در فرهنگ شیعیان سرتاسر عالم است. در روز عاشورا سپاه یزید در برابر تعداد اندک یاران به صف شدند تا بزرگترین جنایت تاریخ را رقم بزنند. عاشورا حرکتی آگاهانه در راه رهایی است. کربلا، آزمون دادخواهی و عدالت گستری است و این حسین است که در برابر دنیای همه یزیدها ایستاده است.

مگر محشر آمده

باز این چه شورش است، مگر محشر آمده
خورشید سر برهنه به صحرا در آمده

آتش به کام و زلفْ پریشان و سرخْ روی
این آفتاب از افقی دیگر آمده

چون روز روشن است که قصدش مصاف نیست
این شاه کم ‌سپاه که بی ‌لشکر آمده

بانگ «فَیا سُیُوفُ خُذینی»‌ست بر لبش
خنجر فرو گذاشته با حنجر آمده

آورده با خودش همه از کوچک و بزرگ
اصغر بغل گرفته و با اکبر آمده

ای تشنگانِ سوخته ‌لب! تشنگی بس است
سر برکنید ساقی آب‌ آور آمده

این ساقیِ علم به کفِ بی‌ بدیل کیست؟
عطشان در آب رفته و عطشان ‌تر آمده

آتش به خیمه ‌های دل عاشقان زده
این آتشی که رفته و خاکستر آمده

آبی نمانده، روزه بگیرید نخل ‌ها
نخل امید رفته ولی بی ‌سر آمده

جای شریف بوسهٔ پیغمبر خداست
این نیزه ‌ای که از همه بالاتر آمده

آن سر که تا همیشه سر از آفتاب بود
امشب به خون نشسته، به طشت زر آمده

بوی بهشت دارد و همواره زنده است
این باغ گل به چشمت اگر پرپر آمده

بگذار تا دمی به جمالت نظر کنم
هفتاد و دومین گُلِ از خون برآمده!

لب واکن از هم، ای تن بی‌سر، حسین من!
حرفی به لب بیار و ببین خواهر آمده

بیابانکی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *