حضرت عباس علیه السلام در اثر فداکاری ها، اخلاص و خصال والای انسانی در پیشگاه خداوند دارای مقام بسیار ارجمند و آبروی مخصوص گردید و خداوند مقام و لقب «باب الحوائج» را به حضرتش عطا فرمود و وجود عظیم او را شایسته این لقب دانست. توسّل به ذیل عنایت او نیز موجب روا شدن حاجات است. او کریمی است از دودمان کریمان و وسیله ای برای تقرّب به درگاه الهی که سالیان بسیار، مسلمان و غیر مسلمان دست دعا و چشم امید به سوی او داشته، از کرامات شیرین و زلال معرفت او ناگفته های گفتنی فراوانی دارند
عرض نیاز
پرداخت جوهر قلم عاشقان به تو
وابسته است طبع همه شاعران به تو
عرض نیاز می کند ای ماه شب به شب
دست توسل همه آسمان به تو
خورشید عاشقت شده، از شوق هر غروب
وقت وصال می دهد ای ماه، جان به تو
روزی سه بار ای پسر سوم علی
باید سلام داد دم هر اذان به تو
هم افتخار می کند ام البنین به تو
هم افتخار کرده امام زمان به تو
حالا که روزگار به ناسازگاری است
افتاده است شکر خدا کارمان به تو
حاجت زیاد و درد زیاد است و غم زیاد
چشم امید بسته ام عباس جان به تو
لاجرعه مست ها همگی یک دلند و بس
مدیون چشم های ابوفاضلند و بس
آماده ام دوباره مسلمان کنی مرا
با یک نظر ابوذر و سلمان کنی مرا
از جلوه های ذاتی چشمت بعید نیست
یعقوب و خضر و نوح و سلیمان کنی مرا
کشکول خالی ام دو برابر گدا شده
وقتش شده عطای دو چندان کنی مرا
خرده مگیر پشت حرم زوزه می کشم
قلاده بسته ام سگ دربان کنی مرا
باب الحسین می شوی و بنده میخری
آماده ام که کلب نگهبان کنی مرا
دست مرا ز دست جدایت جدا نکن
هرگز مباد بی سر و سامان کنی مرا
وقت ورود دسته به هیات خدا کند
پای علم بگیری و قربان کنی مرا
آنانکه از سرای تو پا پس کشیده اند
واللهِ ارمنی علم کش ندیده اند
تو آمدی که پای برادر بایستی
تحت لوای پرچم حیدر بایستی
در طول عمر تو به خدا هیچ کس ندید
یک بار از حسین جلوتر بایستی
بر بام کعبه می روی و خطبه می کنی
وقتی بناست بر روی منبر بایستی
حق است غبطه شهدا بر مقام تو
حق است که فقط تو فراتر بایستی
زهرا به دست های تو سوگند می دهد
وقت شفاعت از صف محشر، بایستی
در بین معرکه غضب چشم تو بس است
تا یک تنه مقابل لشگر بایستی
ام البنین چقدر سفارش نموده است
دائم کنار محمل خواهر بایستی
هستی امامزاده مأنوس اهل بیت
محرم ترین محافظ ناموس اهل بیت
تا بود پرچم تو حرم ماتمی نداشت
تا بود شانه تو رقیه غمی نداشت
تا بود قامت تو امان بود خیمه را
خاتون آل فاطمه قد خمی نداشت
رفتی و بعد رفتن تو هیچ دختری
در خیمه گاه روسری محکمی نداشت
بیخود نبود سنگ به پای سکینه خورد
بعد از تو خیمه ها دژ مستحکمی نداشت
زینب پس از تو ناقه عریان سوار شد
زینب به شام رفت ولی محرمی نداشت
ارباب ما بدون علمدار مانده بود
حق می دهیم پیرهن و خاتمی نداشت
از بوریا بپرس چه آمد سر حسین
زخم مرمل بالدما مرهمی نداشت
تو آمدی دل همه را ترجمه کنی
سقا و آب و علقمه را ترجمه کنی.
محمد جواد پرچمی