متن اشعار و مداحی حرکت کاروان کربلا

نوحه شهادت امام حسین علیه السلام
نوحه شهادت حضرت اباعبدالله الحسین

پس از به هلاکت رسیدن معاویه، یزید خواست از مردم مدینه به خصوص از امام حسین علیه‌ السّلام بیعت بگیرد که این کار باعث شد امام مدینه را ترک کند. ولید بن عتبه والی مدینه به‌ حکم یزید بن معاویه در شبِ شنبه، سه روزْ باقى‌ مانده از ماه رجب اقدام به گرفتن بیعت از امام حسین علیه‌ السلام و عبدالله بن زبیر کرد. امام حسین(ع) از بیعت خودداری کردند. امام حسین(ع) با توجه به نامناسب بودن شرایط مدینه برای اظهار مخالفت علنی و قیام و نیز در خطر بودن جان خود در این شهر بدون امکان حرکتی مؤثر، تصمیم به ترک آن گرفت و راهی مکه گردید

کاروان دل

در شب مبعث به دلم ولوله شد
دیدم انگار که در ارض و سما زلزله شد

هاتفی ضجه زنان ناله بر آورد که وای
راهی کرب و بلا زینب و یک قافله شد

0 slim 02

خداحافظ مدینه پیغمبر

گل باغ جنان بودیم و رفتیم
پیمبر را نشان بودیم و رفتیم

مدینه ای تمام خاطراتم!
(اگر بار گران بودیم و رفتیم)

وداعی تلخ کردم با پیمبر
نهادم صورتم بر قبر مادر

دلم تنگ حسن شد ای خدایا
بقیع رفتم برای بار آخر

نوایی می زند آتش به سینه
رود همراه بابایش سکینه

رسد روزی که بی بابا بیاید!
خداحافظ خداحافظ مدینه

0 slim 02

دل بی تاب را تابی بیاور
شبم تاریکه، مهتابی بیاور

شده اُم البَنین وقت جدایی
برای بدرقه آبی بیاور

0 slim 02

ببین زینب که جانی در تنم نیست
دگر چاره به غیر از رفتنم نیست

چنان در این سفر غارت شوم من
که حتی بنگری پیراهنم نیست

0 slim 02

بود تا همره من أشجع النّاس
کجا و کی کنم من درد، احساس؟!

ز چشم بَد نگهدارش خدایا
که گردد خیمه غارت بعد عباس

0 slim 02

سفر غریبانه

مدینه حسینت کجا می رود؟
اگر می رود شب چرا می رود؟

غریب وطن نیمه شب از وطن
غریبانه پیش خدا می رود

دلِ شب خدا را صدا می زند
چرا ساکت و بی صدا می رود؟

اجل پیش رو، مادرش فاطمه
به دنبال او از قفا می رود

به تعجیل رو در کجا می برد؟
مگر سر برای خدا می برد؟

0 slim 02

مدینه دعا کن به این قافله

شما هم چو مرغ شب ای ناقه ها
بنالید با زینب ای ناقه ها

شب است و بیابان پر از ولوله
مدینه دعا کن به این قافله

همانا به شوق وصال خدا
گرفتند از دیگران فاصله

خدا رحم آرد به حال رباب
که بر کف گرفته کمان حرمله

پدر را ببرّند لب تشنه سر
پسر را ببندند در سلسله

شرار جگر شمع محمل شده
نوای جرس آتش دل شده

0 slim 02

بدرقه کاروان

مدینه دعا کن که این انجمن
بیایند بار دگر در وطن

از آن بیم دارم که دخت علی
ز شش یوسف آرد یکی پیرهن

از آن بیم دارم که رأس حسین
لب تشنه گردد جدا از بدن

از آن بیم دارم که پرپر شود
چو گل پیکر قاسم بن حسن

الهی به دنبال این کاروان
بوَد روز و شب اشک «میثم» روان

حاج غلامرضا سازگار

0 slim 02

نباشد این وداع آخر من!
بگفتا رازهایی مادر من

شود گودال جمع پنج تن جمع
نَهَد بر دامنش مادر، سر من

0 slim 02

خدایا هم علیمی هم خبیری
پذیرفتم هر آن چه می پذیری

برای ما شهادت بوده عادت
ولی ای وای از داغ اسیری

0 slim 02

دل ارباب از هجران کباب است
رقیه در بَرَش طفل رباب است

پدر گفتا: که خوش باشی عزیزم
بدان روزی رسد جایت خرابه است

0 slim 02

ای ساربان آهسته ران

ای ساربان آهسته ران، کز دیده دریا می رود
از شهر زهرا نیمه شب، فرزند زهرا می رود

منزل به منزل کاروان، گردیده در صحرا روان
با ناله و آه و فغان، تنهای تنها می رود

ریحانۀ «خیر البشر»، کرده سوی جانان سفر
یا آن که موسایی دگر، در طور سینا می رود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *