غفوری‌فرد؛ مردی که می‌خواست منصف باشد

مقالات سیاسی / معتمد چهار رئیس‌جمهوری در پنج هیئت دولت بود، با شش ائتلاف انتخاباتی همکاری کرد و به عضویت هفت حزب سیاسی درآمد. از هاشمی‌رفسنجانی دهۀ هفتاد حرف‌شنوی داشت اما با خاتمی همان سال‌ها هم خوب تا می‌کرد. از کابینۀ میرحسین موسوی کنار کشیده بود ولی ۲۰ سال بعد رأیش را به نام او به صندوق انداخت، خود را منتقد احمدی‌نژاد و دولتش می‌دانست اما دربرابر رخدادهای بعد از انتخابات ۸۸ هم ساکت نماند.

به گزارش ایسنا، شخصیت سیاسی حسن غفوری‌فرد که هر گوشۀ کارنامۀ فعالیت‌هایش یک حکم می‌کند و به راحتی می‌توان هر برشی از آن را منتسب به دیگری دانست و برای بخش‌های دیگرش نیز صاحبان تازه‌ای پیدا کرد، محصول دیدی به سیاست‌ورزی‌ است که نه برای جناح‌بندی‌های معمول اعتباری قائل می‌شود، نه دیروز یک سیاستمدار را گره‌خورده به فردایش می‌داند و البته نه حاضر است راهی تازه بگشاید هرچند میلی به دنباله‌روی و نگاه از روی دست دیگران هم ندارد.

غفوری‌فرد با همین دیدگاه بود که اگر با حکم محمد خاتمی در جایگاه مشاور علوم و فنون رئیس‌جمهوری قرار می‌گرفت اما در انتخابات چندماه بعدش خود را کاندیدای مقابل او تعریف می‌کرد و از همین منظر ممکن بود تشخیص دهد هرچند از ریاست چهارساله بر سازمان تربیت بدنی در دولتی کنار می‌کشد اما همزمان حکم مشاور امور تحقیقاتی را از دست رئیس همان دولت هم بپذیرد.

تصویر حسن غفوری‌فرد

سیاست‌ورزی خاص غفوری‌فرد او را مختار می‌دانست در سومین انتخابات ریاست‌جمهوری اعلام کاندیداتوری کند اما مهلت نیم‌ساعته‌اش برای تبلیغات در رادیوتلویزیون را به حمایت از کاندیدای اصلی اختصاص دهد و با شیوه‌ای که راه را بر هر برداشت دیگری ببندد مستقیم و بی‌تعارف اعلام کند قرار نیست رأیی به نام خودش به صندوق بیندازد.

شاید تنها نقطه‌ در مسیر صاف و هموار فعالیت سیاسی او که همچون علاقۀ دیگرش ورزش، به کمی پافشاری یا همان استقامت نیاز داشت، مقطعی در نیمۀ دهه ۶۰ بود که چپ‌گرایان حزب جمهوری و جامعه روحانیت مبارز در کنار کادر اصلی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی تصمیم گرفتند، اختلافاتشان با بازاری‌های مؤتلفه‌ای سر حساب‌وکتاب‌های اقتصادی و همراهی فقهی-اصولی روحانیون سنتی با آنان را که در جلسات سازمان مجاهدین انقلاب به جاهای باریکتری رسیده بود و پای شیوۀ مدیریت جنگ‌وجبهه را وسط کشیده بود، پایان دهند و دست‌شان را از دولت میرحسین موسوی کوتاه کنند. نتیجه برای غفوری‌فرد وداع با وزارت نیرو و کناره‌گیری از مسئولیت‌های دولتی تا آغاز ریاست‌جمهوری هاشمی‌رفسنجانی بود.

او از سال ۶۸ با حکم رئیس‌جمهوری به ریاست سازمان تربیت‌بدنی رسید و تا واپسین روزهای دولت سازندگی در قوه مجریه ماند و با کاندیداتوری در انتخابات مجلس پنجم به راهی بازگشت که پانزده سال پیش، نرفته از آن روی برگردانده بود. برنامه حضورش در سیاست را با گرمابخشی به انتخابات ریاست‌جمهوری ۹ به یک سال ۸۰ پیش برد و رأیی که به دست آورد چارچوب تازه‌ای برای فعالیت‌های آتی‌ او آماده کرد تا میدان عملش را از پاستور به اطراف بهارستان محدود کند.

در میان‌دوره‌ای مجلس هفتم و تمام دوره هشتم نماینده بود اما دو انتخابات بعدی به نفعش تمام نشد و تصمیم گرفت بدون سروصدا قید مجلس و وکالت مردم را بزند. در این بین انتخابات ۸۸ هم چاشنی تصمیمش شد. او روی تازه‌ای از سلوک سیاسی‌اش را نشان داد و تک‌نقطۀ حفظ فاصله‌ و مرزبندی‌اش در سیاست‌ورزی‌ را زیر پا گذاشت و آشکارا از میرحسین موسوی حمایت کرد. حوادث ماه‌های پس از انتخابات این حمایت را به انتقاد و گلایه بدل ساخت اما در مجموع برای صاحبش گران تمام شد و به قول خودش «چوبش را خورد» و کم‌کم به فراموشی ثبت نامش در فهرست‌های اصلی انتخاباتی و سمت‌های جدی امور ائتلافی انجامید.

غفوری‌فرد در دوران ریاست‌جمهوری حسن روحانی و ابراهیم رئیسی هم مواضع کژدار و مریزی داشت، اگر به برجام یا تصمیمات سیاست خارجی دولت انتقاد می‌کرد ترجیح می‌داد به قول خودش «داد و بیداد نکند» و جایی که لازم است بحث علمی و فنی را در این زمینه پیش بکشد. یا اگر حمایت اصولگرایان از رئیسی را در سال ۹۶ اشتباه می‌دانست در ۱۴۰۰ کابینه او را «کاری و جدی و آچار به‌دست» توصیف می‌کرد و از «پشت‌میزنشینی» به‌دور می‌دید، در حالی که دولت دوم حسن روحانی را بدشناس می‌دانست لزومی به استفاده از اعضای کابینه وی در دولت رئیسی نمی‌دید.

غفوری‌فرد هم به فراجناحی بودن معتقد بود و هم تأکید می‌کرد که نمی‌توان منافع و مصالح مملکت را فدای این کلمه کرد. او در یکی از واپسین گفت‌وگوهایش از کابینه دولت سیزدهم حمایتی همه‌جانبه کرد اما در بحبوحه حوادث یک‌سال اخیر چندان به مصاحبه و اظهار نظر تمایل نشان نداد. شاید مترصد فرصتی بود تا راهی میانه برای طرح دیدگاههایش بیابد و بتواند خوب و بد را کنار هم بگذارد و حرف بزند ولی این‌بار یا او زیادی تعلل کرد یا مرگ تعجیل داشت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *