عدالت؛ گمشده شیعه / ویژه شهادت آیت‌الله صدوقی

آیت‌الله صدوقی


شهدای محراب، که آیت‌الله شهید حاج ‌شیخ ‌محمد صدوقی یکی از آنان است، از پیشگامان نهضت امام خمینی بودند که برای اقامه عدل مورد نظر مولایشان امیرالمومنین علیه‌السلام به صف مبارزات ضداستعماری و ضداستبدادی پیوستند و جان خود را در این راه فدا کردند. سازمان تروریستی منافقین که رهبران آن از مهره‌های آمریکا بودند برای محروم ساختن مردم از رهبران نهضت اسلامی اقدام به ترور این بزرگان نموده و دست خود را به خون هزاران انسان بی‌گناه آلوده کردند.
آیت‌الله صدوقی، پس از اقامه نماز جمعه ۱۱ تیرماه ۱۳۶۱ مصادف با دهم ماه مبارک رمضان، به جرم تبلیغ دین مبین اسلام و یاری امام خمینی و انقلاب اسلامی و آرمان‌های آن به دست منافقین ترور شد و با شهادت خود، صداقت در رفتار و عدالت در کردار را معنایی تازه بخشید و چهره منفور نفاق و گروه تروریستی منافقین را بیش از گذشته آشکار ساخت.
در آستانه چهلمین سالروز شهادت آیت‌الله صدوقی، مقاله حاضر را که بمناسبت بیستمین سالگرد شهادت این عالم آگاه به رشته تحریر درآمده و در ویژه‌نامه‌ای به همین مناسبت در روزنامه جمهوری اسلامی چاپ شد، بازخوانی می‌نماییم.


بسم‌الله الرحمن الرحیم
عالم صاحب درد و صاحب ذوق شیعی صاحب بن عباد طالقانی (متولد ۳۸۵ هـ.ق) در اوائل قرن پنجم هجری قمری در ضمن دو بیت شعر پیام تشیع را چنین سرود:
لَو شُقَّ عَن قَلبی یَرى وَسطَه
سَطران قَد خُطّا بِلا کاتِبِ
العَدلُ وَالتَوحیدُ فی جانِبٍ
وَحبُّ اَهلِ البَیتِ فی جانِب(۱)
اگر قلب من شکافته شود، نوشته‌ای به چشم خواهد آمد که بدون آنکه دست نویسنده‌ای در کار باشد در وسط آن حک شده است. این خط، دو طرف دارد. در یک طرف نوشته شده است «توحید و عدل» و در طرف دیگر نوشته شده است «حب اهل ‌البیت».
بدون آنکه نیازی به توجیه و تاویل و تحلیل باشد کاملا روشن است که این عالم ادیب و عمیق میخواهد بر این نکته تاکید کند که ادعای دوستی با اهل‌البیت اگر با اعتقاد به توحید و تلاش برای اقامه عدل همراه نباشد ادعای گزافی است. همواره دست رد به سینه چنین مدعیانی باید زد و فقط کسانی را باید شیعه واقعی علی و حسین و محب راستین اهل‌البیت دانست که زیر بار بندگی غیرخدا نمی‌روند «لَا تَکُنْ عَبْدَ غَیْرِکَ وَ قَدْ جَعَلَکَ اللّهُ حُرّاً»(۲) و ذائقه آنها هیچ چیز را بر طعم گوارای عدالت ترجیح نمی‌دهد.
توحید، خدا را خالق و رب و معبود دانستن است و در نظر و عمل همه چیز را برای کسب رضای او بکار گرفتن و از هرچه در جهتی غیر از جهت اوست پرهیز کردن.
و عدالت، قانع بودن انسان به حق خود و تلاش برای تامین حقوق دیگران و جلوگیری از تجاوز به حقوق سایر انسانهاست.
با همین تفسیر روشن که از توحید و عدل دردست داریم بدون اندکی تردید باید گفت پیامبران برای تحقق عدالت از طریق ترویج توحید مبعوث شدند «لَقَد اَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّناتِ وَاَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتابَ وَالمیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ»(۳) مجاهدات پیشوایان معصوم نیز با این هدف بود که مردم در سایه توحید از زلال عدالت بنوشند و سیراب شوند و جنبش‌های اصیل شیعی که سرتاسر دوران حکومت مالامال از ظلم و بی‌عدالتی بنی امیه و بنی عباس را پوشاند نیز هدفی جز استقرار عدالت نداشت.
اگر کسی شک دارد که نهضت عاشورا با هدف خشکاندن ریشه ظلم و رویاندن دوباره نهال عدالت در شوره زار تبعیض و تزویر و خودکامگی فراهم آمده از حاکمیت معاویه و یزید صورت گرفت، به این فراز از خطبه پرشور امام حسین خطاب به مردمی که گرفتار حکومت جور یزید بودند و همه مردمانی که به امثال یزید مبتلا می‌شوند بنگرد که فرمود:
«ا لاَ تَرَونَ انَّ الحَقَّ لا یُعمَلُ بهِ و انَّ الباطِلَ لا یُتَناهى عَنهُ لِیَرغَبِ المُومنُ فی لِقاءِ اللّه ِ مُحِقّا فانّی لا ارَى المَوتَ الاّ سَعادَهً و لا الحَیاهَ مَعَ الظّالِمینَ الاّ بَرَما»(۴)
قیام توابین و علویان و فاطمیان وموسویان و ده‌ها نهضت و جنبش حق طلبانه‌ای که در طول قرون دربارهای فاسد و ظالم امویان و عباسیان را به لرزه درآوردند و نهضت ملت ایران به رهبری امام خمینی بر ضد استبداد پهلوی و استعمار آمریکا و انگلیس و شوروی که سرانجام منجر به سقوط رژیم ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی در ایران و قطع نفوذ بیگانگان شد همگی با هدف استقرار عدالت برمبنای توحید صورت گرفتند. بدین ترتیب اگر یکطرف سکه بخت شیعه حب اهل‌البیت است، طرف دیگر آن توحید و عدالت است. به عبارت روشن‌تر، حب اهل‌البیت و اصولا شیعه علوی و مسلمان محمدی بودن بدون اعتقاد قلبی به توحید وتلاش عملی برای استقرار عدالت در میان مردم امکان‌پذیر نیست.
عدالت با ظهور وجود مقدس پیامبر خاتم صلی‌الله‌ علیه ‌وآله وسلم متولد شد، با حکومت ۴ سال و ۹ماهه علی علیه‌السلام تجدید حیات کرد، با سیاه‌کاری‌های معاویه مُرد، با خون امام حسین و سایر شهدای کربلا زنده شد و در طول تاریخ ۱۴ قرنه اسلام بسیاری جانهای پاک برای زنده نگهداشتن آن قربانی شد و این مجاهدت‌ها تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران که پرتوی از انقلاب بزرگ عاشورای حسینی است ادامه یافت تا عدالت جای ظلم و ستم و تبعیض را بگیرد.
امام خمینی دین‌شناس بزرگ زمان ما به درستی دریافته بود که موضوع دین، «مردم» هستند و مردم را فقط عدالت است که به صراط مستقیم رهنمون می‌شود. توصیه همیشگی امام خمینی به مسئولان نظام جمهوری اسلامی درباره رسیدگی به محرومان و پرهیز از فرو غلطیدن در منجلاب تشریفات و تجمل‌گرایی حکایت از نگرانی شدید آن پیر فرزانه نسبت به خطری داشت که همواره در کمین حاکمان است و جامعه اسلامی را تهدید می‌کند، همان خطری که خلافت اسلامی را به امپراطوری موروثی اموی و عباسی تبدیل کرد و راه را آنچنان برای دنیاپرستی حاکمان هموار ساخت که با پشت کردن به محفل بی‌ریای صُفه مسجد مدینه و دکه القضاء بی‌آلایش مسجد کوفه سر از کاخ‌های بزرگ و پرتجمل حمرا و بیضا در آوردند. شرافتی که امام خمینی برای کوخ‌نشینان و پابرهنگان بر همه کاخ‌ها و کاخ نشینان قائل شد، تازیانه‌ای بود که بر پیکر اشراف و تجمل‌گرایی و اشرافی‌گری و ثروت‌اندوزی و ثروت‌اندوزان فرود آورد و راه اسلام ناب محمدی(ص) را از اسلام بنی امیه و بنی عباس جدا کرد: «ما مجددا می‌گوییم که یک موی سر این کوخ نشینان و شهید دادگان به همه کاخ و کاخ نشینان جهان شرف و برتری دارد.»(۵)
«من، شما طبقه گودنشینان را از آن کاخ نشینان بالاتر میدانم اگر آنها لایق این باشند که باشما مقایسه بشوند… یک موی شما بر همه آن کاخ نشین‌ها و آنهایی که در این انقلاب هیچ فعالیتی نداشتند بلکه کارشکنی هم تا آن اندازه که می‌توانستند می‌کردند و الان هم هر مقدار که بتوانند می‌کنند یک موی شما بر همه آنها ترجیح دارد.»(۶)
صد افسوس که انقلابی با این عظمت و این رسالت مهم و این خط روشن امروز بشدت از ناحیه کاخ نشین‌ها و خوی کاخ‌نشینی تهدید می‌شود. شگفتا که مردم ایران با تکیه بر نهج‌البلاغه علی علیه‌السلام انقلاب کردند و اکنون عده‌ای می‌خواهند نظام برآمده از این انقلاب را با سلائق شخصی و اشتهای سیری‌ناپذیر و با پشت کردن به نهج‌البلاغه اداره کنند! نتیجه این می‌شود که در جامعه ما امروز بخش قابل توجهی از ثروت کشور صرف خوش گذرانی حدود یک درصد از افراد کشور می‌گردد در حالی که بسیاری از مردم همین جامعه دچار سوءتغذیه، فقر، فقدان مسکن، عدم دسترسی به آموزش و محرومیت از کار هستند. رنج‌آورتر آنکه این فاصله طبقاتی همچنان درحال افزایش است و هر روز عده قلیلی ثروتمندتر و عده زیادی از مردم، فقیرتر می‌شوند. ادامه بیماری اقتصاد بی‌مهار کشور فرصت طلبان را به چپاول بیشتر ترغیب می‌کند و عامه مردم را از بهره‌مندی قانونی و اخلاقی از این اقتصاد محروم می‌نماید. در این میان سوءاستفاده گرانی هم هستند که دست‌های نامحرمشان به اموال عمومی رحم نمی‌کند و به تعبیر مولای محرومان علی علیه‌السلام «یَخْضَمُونَ مَالَ اللهِ خِضْمَهَ الاِْبِلِ نِبْتَهَ الرَّبِیعِ»(۷) بیت‌المال را همچون علف‌های تازه روییده و خوش‌گوار بهاری لف لف می‌بلعند!
بی‌تردید جامعه‌ای که انقلاب اسلامی درصدد برپا کردن آن بود چنین جامعه‌ای نبود. جامعه‌ای که تبعیض در آن بیداد می‌کند، پول حرف اول را می‌زند و حتی نماز جمعه‌هایش شاهد مانور شرم‌آور اتومبیل‌های گرانقیمت مسئولان در برابر چشمان حیرت زده پابرهنه‌هاست قطعا جامعه طراز نظام جمهوری اسلامی نیست. پاسخ این سوال نیز روشن نیست که چرا در برابر این همه تبعیض ناروا و این همه انحراف، همه سکوت کرده‌اند و صاحبان قلم چرا بر نمی‌آشوبند و سخنوران چرا فریاد برنمی‌آورند؟ آیا همه در برابر صاحبان ثروت تسلیم شده‌اند؟
آیا فراموش کرده‌ایم که امام خمینی(ره) همواره ما را به کمر بستن برای خدمت به محرومان فرا می‌خواند و از حشر و نشر با ثروت اندوزان برحذر می‌داشت؟
راستی ما را چه شده است که می‌بینیم فساد اخلاقی زاییده از ثروتهای حرام و تهیدستی‌های مدام جامعه را تهدید می‌کند و باز هم بی‌تفاوت سرگرم روزمرگی‌های خود هستیم؟ ما را چه شده است که از فساد شکم‌های سیر و خطر شکم‌های گرسنه غافل شده‌ایم؟ آیا باز هم در انتظاریم تا پول برای ما سرنوشت انتخابات را رقم بزند؟ آیا فراموش کرده‌ایم که مولای متقیان فرموده است: «… فَمَا جَاعَ فَقِیرٌ اِلَّا بِمَا مُتِّعَ بِهِ غَنِیٌّ، وَ اللَّهُ تَعَالَى سَائِلُهُمْ عَنْ ذَلِکَ»(۸) هیچ فقیری دچار گرسنگی نمی‌شود مگر به دلیل سودجویی زراندوزان و البته خدای متعال به حساب آنان خواهد رسید آیا زراندوزان فاسدی که با تزریق اموال حرام به افراد موجه درصدد آلوده کردن آنان برآمدند برای عبرت گرفتن کافی نیستند؟! تا چه وقت می‌توان سیر شدن از این پستانهای پرشیر اما حرام را توجیه کرد؟ اگر کسی فکر می‌کند با شعار و تعارف می‌توان جلوی سیل بنیان‌کن تبعیض را گرفت باید بداند که سخت در اشتباه است.
ثروت‌اندوزان فاسد و مفسد و رانت خواران اقتصادی و سیاسی که اکنون همچون خوره به جان مردم و نظام جمهوری اسلامی افتاده‌اند را فقط با تازیانه علی(ع) می‌توان از پستان‌های پرشیر ثروت‌های عمومی و بیت‌المال جدا کرد.
می‌بیند که «عدالت» اکنون نیز مثل همیشه «گمشده شیعه» است. شیعه در طول تاریخ به عنوان یک جریان عدالتخواه همواره خروشید و همچون صاعقه بر سر ظلم‌ها و بی‌عدالتی‌ها و تبعیض‌ها و فسادهای حاکمان و ظالمان فرود آمد و هرگز از حرکت باز نایستاد. انقلاب اسلامی ایران اوج این خروش مقدس در عصر ما بود. آنهمه جان‌های پاک که فدا شد تا این انقلاب به ثمر برسد و آنهمه قلب‌های مادران و کودکان و زنان جوان که داغ فرزند و پدر و همسر دیدند تا این انقلاب و نظام اسلامیِ فراهم آمده از آن باقی بماند، همه و همه با امید به اینکه مردم ایران میوه شیرین عدالت را بچشند و به دیگران بچشانند چنان کریمانه رفتند و چنین صبورانه ماندند.
کیست که نداند شهیدان انقلاب و دفاع مقدس در آتش کینه مستکبران که دشمنان اصلی «عدالت» هستند سوختند و این سوختن را به عشق اینکه از وجود خود مشعلی فرا راه استقرار عدالت در سرزمین ارادتمندان اهل‌البیت برافروزند پذیرا شدند.
… و اینک این ماییم و این رسالت سنگینی که خون پاک شهدا و ایثار بازماندگان آنها و صبوری مقدس جانبازان بردوش ما نهاده است. رسالت ما اینست که اجازه ندهیم «عدالت» بیش از این به حاشیه رانده شود. در نظام جمهوری اسلامی نیز اگر «عدالت» همچنان «گمشده شیعه» باشد و دست نیافتنی باقی بماند این نظام فلسفه وجودی خود را از دست خواهد داد.
اینکه بعد از قرنها شیعه توانسته است با فداکاریهای زیاد و عبور از خون و شهادت و ایثار سرانجام نظام حکومتی مبتنی بر معارف اسلامی و مکتب اهل‌البیت را که آرزوی دیرینه‌اش بود تشکیل دهد و آنرا وسیله‌ای برای تحقق عدالت مورد نظر پیامبر و علی و همه امامان و همه صالحان و ابرار قرار دهد، این واقعه عظیم را نباید کوچک شمرد و این نعمت بزرگ را نباید از کف داد.
شهادت علی علیه‌السلام در محراب عبادت کوفه، در خون غلطیدن حسین علیه‌السلام و یاران باوفایش در کربلا، اسارت امام سجاد و زینب و زنان و کودکان اهل‌البیت، مسموم و مقتول شدن همه امامان معصوم، قیام‌های غیرتمندانه توابین و علویان و دیگر خونخواهان شهدای کربلا، شهادت مظلومانه شهید اول و شهید دوم، سر به ‌دار شدن آیت‌الله شیخ فضل‌الله نوری شهید مشروطه مشروعه، در غربت و با زبان روزه به استقبال شهادت رفتن آیت‌الله سید حسن مدرس در دل استبداد سیاه رضاخانی، به زندان رفتن و شکنجه شدن و به شهادت رسیدن هزاران کارگر و کارمند و طلبه و دانشجو در جریان مبارزات ضداستبدادی دوران اختناق محمدرضا خانی، به خون غلطیدن ده‌ها هزار جوان و نوجوان و پیرمرد در جریان جنگ تحمیلی ۸ساله و دفاع مقدس ملت ایران در برابر تهاجم نظامی قدرتهای شیطانی زمان علیه نظام جمهوری اسلامی، بوسه زدن به محراب‌های خونین توسط علمای مجاهدی همچون قاضی تبریزی، مدنی، دستغیب، اشرفی اصفهانی و صدوقی، به خاک و خون افتادن سرداران اندیشه و تعهد و غیرت دینی، مطهری و بهشتی و باهنر و چمران و رجایی و مفتح و هاشمی‌نژاد و سرانجام سرکشیدن جام زهر توسط امام، جام زهری که فرآورده مشترک شرکت سهامی قدرتهای شیطانی و همدستان توطئه‌گر داخلی آنها اصحاب نفاق و جهل و تحجر و ناکثین و قاسطین و مارقین زمان بود، همه و همه برای استقرار نظام حکومتی عادلانه‌ای بود که سکه رایج آن در یکطرف خود، محبت اهل‌البیت و در طرف دیگر، توحید و عدل را داشته باشد و درخشندگی آن زندگی مردم را روشنی ببخشد.
هیچیک از ما نمی‌توانیم انکار کنیم که تا رسیدن به این نقطه درخشان فاصله زیادی داریم و این فاصله بجای آنکه کم شود درحال بیشتر شدن است و این خطری است که نظام جمهوری اسلامی و اسلام تشیع را تهدید می‌کند.
اگر تلاش‌هایی که برای برگزاری مراسم بیستمین سالگرد عالم عامل، روحانی مردمی، یاور محرومان، عاشق دلسوخته اهل‌البیت و شهید عدالت، آیت‌الله صدوقی که بزرگترین سرمایه‌اش صداقت بود صورت می‌گیرد هشداری برای درک صحیح این خطر و گامی برای مقابله موثر با آن باشد، شهید صدوقی در مهمانی خدا برای توفیق همه ما از سراخلاص سوره اخلاص خواهد خواند و چنین باد.
ـــــــــــــــــ
۱- دیوان اشعار صاحب بن عباد – الکنی و الالقاب محدث قمی ۲/۳۶۵
۲- نهج‌البلاغه – نامه ۳۱
۳- قرآن کریم سوره حدید آیه ۲۵
۴- تحف‌العقول چاپ موسسه اعلمی بیروت صفحه ۱۷۶
۵- صحیفه امام جلد ۲۰ صفحه ۳۴۲
۶- صحیفه امام جلد ۱۴ صفحه ۲۶۱
۷- نهج‌البلاغه خطبه ۳ (شقشقیه)
۸- نهج‌البلاغه حکمت ۳۲۸

*امام خمینی دین‌شناس بزرگ زمان ما به درستی دریافته بود که موضوع دین، «مردم» هستند و مردم را فقط عدالت است که به صراط مستقیم رهنمون می‌شود
*جامعه‌ای که انقلاب اسلامی درصدد برپا کردن آن بود چنین جامعه‌ای نبود. جامعه‌ای که تبعیض در آن بیداد می‌کند، پول حرف اول را می‌زند و حتی نماز جمعه‌هایش شاهد مانور شرم‌آور اتومبیل‌های گرانقیمت مسئولان در برابر چشمان حیرت زده پابرهنه‌هاست
*کیست که نداند شهیدان انقلاب و دفاع مقدس در آتش کینه مستکبران که دشمنان اصلی «عدالت» هستند سوختند و این سوختن را به عشق اینکه از وجود خود مشعلی فرا راه استقرار عدالت در سرزمین ارادتمندان اهل‌البیت برافروزند پذیرا شدند
*بوسه زدن به محراب‌های خونین توسط علمای مجاهدی همچون قاضی تبریزی، مدنی، دستغیب، اشرفی اصفهانی و صدوقی، برای استقرار نظام حکومتی عادلانه‌ای بود که سکه رایج آن در یکطرف خود، محبت اهل‌البیت و در طرف دیگر، توحید و عدل را داشته باشد و درخشندگی آن زندگی مردم را روشنی ببخشد

روزنامه جمهوری اسلامی / مسیح مهاجری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *