اخبار اجتماعی / آفتاب یزد نوشت: دکتر علی شریعتی میگوید: «چه بسیارند کسانی که همیشه حرف میزنند بیآنکه چیزی بگویند».
امروز برخی مهمانان و کارشناسان ناپختۀ صدا و سیمای ما مصداق این فرمایش حکیمانۀ دکتر شریعتی هستند چرا که این جماعت خود حق پندار به اصطلاح کارشناس، با سخنان ناسنجیده و نارسایی که بر لب میآورند؛ باعث پیدایش و افزایش خشم و نفرت در جامعه میشوند و با سخنان لبریز طعنه، تهدید و تحقیر، سوهان روح این ملت صبور هستند.
به راستی فلسفۀ وجودی برخی برنامههای کارشناس محور چیست؟ معیار انتخاب و حضور برخی مهمانان یا کارشناسان در صدا و سیما چیست؟ این افراد در چه حوزهای صاحب نظرند و تخصص دارند؟ حضورشان تا چه حد اثرگذار و گره گشای درد و آلام مردم است؟ ادب و ادبیات این کارشناسان تا چه حد به فرهنگ ایرانی – اسلامی نزدیک بوده، اقناع افکار عمومی و امیدبخشی به جامعه و مردم به ویژه جوانان را در پی داشته است؟
سوگمندانه باید گفت مدت مدیدی است صدا و سیمای ما که با نگاه بستۀ جناحی، تک صدایی، یکسویه نگری مدیریت میشود؛ در چند ماه گذشته که کشور با تنشها و ناآرامیهای گستردهای روبرو بوده است؛این رسانه به جای بسترسازی برای گفتگو و شنیدن صدای مردم،با سوء تدبیر و دعوت چند باره از برخی افراد که فاقد پایگاه و جایگاه در بین مردم هستند؛ باعث بیاعتمادی وسیع مردم به این رسانه و عملا دچار عقب گردهای بزرگی شده است.
صدا و سیما سالیان مدیدی است که با میدان دادن به برخی عناصر خاص و فاصلهگیری از مردم و گاه تقابل آشکار با افکار عمومی، با بیتوجهی به دغدغه دلسوزان این سرزمین و صاحب نظران،در بر خویش بسته است و با خودبرتربینی، خیره سری،حق ناشنوی و پندناپذیری، باعث رویگردانی انبوه مردم از این رسانه و سوق دادن آنها به سمت رسانههای برون مرزی شده است.
بیشک این بحران مرجعیت رسانه ای، زنگ خطر بزرگی برای این مجموعه عظیم است که استمرار برخی برنامهها با حضور چند بارۀ برخی مهمانان و کارشناسان محبوب کار به دستان این مجموعه، بیانگر این است که متاسفانه ارادهای برای تغییر رویکردهای مدیریتی در صدا و سیما وجود ندارد. به راستی این چه رویۀ مدیریتی است که برخی افراد که قول و عملشان هیچ سنخیتی با فکر و فرهنگ این سرزمین کهنسال و خردورز ندارد؛ میدان دار این رسانۀ فرهنگی میشوند که هنر کارشناسانشان اهانت به تودههای مردم و نیروهای محبوب و مورد وثوق مردم است؟ این افراد به چه حقی خود را فراتر و برتر از دیگران میدانند و با ادبیاتی لبریز از کینه و کدورت، برخی افراد و چهرههای نامآور این سرزمین، را مورد هجمه قرار میدهند؟
اگر امروز رسانهای چون صدا و سیما با این حجم بودجه و انبوه کارکنانش، در برابر چند شبکه تلویزیونی برون مرزی، گردن کج و با بحران مرجعیت رسانهای روبرو شده است؛ ریشه در تک صدایی حاکم بر این مجموعه و اعمال سلایق خاص دارد و حَرَجی بر مردم گریزان و نالان از صدا و سیما نیست چرا که این مجموعه، به پایگاه بیان آمال اقلیتی محدود، تبدیل شده است.
در شرایطی که جامعه به شدت نیازمند مهر، مدارا، آرامش، منطق، گفتگو، پرهیز از خشم و خشونت است؛ حضور بیثمر برخی افراد که «عقیدۀشان اسیر عقدههای شان» شده است آسیب بزرگی برای این رسانه است که انتظار میرود ضمن پرهیز از تک روی و تک صدایی، زمینۀ حضور صاحبنظران، اندیشمندان، فرهیختگان، نخبگان و چهرههای توانمند علمی در صدا و سیما فراهم شود.