سید حسن خمینی و تبیین چرایی مظلومیت امام خمینی(ه)


اخبار سیاسی / حجت‌الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی در مراسم سی و پنجمین سالگرد تأسیس مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، گفت: به نظرم امام جزء مظلوم‌ترین شخصیت‌هایی است که امروز در جامعه ما حضور دارد. تعبیر «حضور دارد» برای این است که اگر امام زنده نبود این مقدار مورد عشق مردم نبود و همچنین این مقدار مورد هجمه دشمنانش واقع نمی‌شد. امام به مرحوم آقای صانعی گفته بودند که «آدم زنده فحش می‌خورد»؛ به خاطر اینکه به هر حال جای یک عده را تنگ می‌کند. اگر فحش می‌خورید دلیل بر این است که زنده هستید و کسانی از وجود شما در رنج هستند.

به گزارش ایلنا، بخش هایی از اظهارات سید حسن خمینی را در ادامه می خوانید:

امام زنده است، این امام امروز مظلوم است. به نظر من چرایی مظلومیت ایشان را در چند عامل باید دید. یک اینکه بخش زیادی از مردم او را نمی‌شناسند. شرایط او را درک نکرده‌اند و در پرتو اشراق او نبوده‌اند. در دوره‌های گذشته شاگردان امام بودند که امام را می‌شناختند و بیان می‌کردند.
امروز کسانی که امام را با چشم سر دیده باشند بالای ۵۰ سال هستند و اگر علاوه بر مشاهده، درک کرده باشند، بالای ۷۰ سال دارند. جامعه‌ای که امام به آن آمد، دیوانه نبودند که ۹۸ درصد از آنها با او همراه شدند! بلکه حسی از او داشتند. قاطبه مسلمانان جهان، شیعیان و حتی مستضعفان عالم این فرد را در اعماق جان‌شان پذیرفتند و با او ارتباط قلبی ایجاد کردند.
شاید از حلقه شاگردان امام و کسانی که درس علمی امام را درک کرده‌اند، معدودی باقی مانده باشند؛ ان شاء الله خدا همه آنها را به سلامت بدارد، ولی بالأخره این تقدیر است که تعداد آنها کمتر شود. پس مظلومیت اول این امام است که ناشناخته است و یاران ایشان نتوانستند بخش بزرگی از این معلومات را به بعدی‌ها منتقل کنند.
اگر هم علم را بتوان منتقل کرد، حس را نمی‌شود. سال گذشته چندی قبل از سخنرانی مشهور ۱۴ خرداد مقام معظم رهبری در حرم امام که تعابیر بلندی را در خصوص امام به کار بردند، خدمت ایشان بودم. ایشان گفتند، «من مانده‌ام چگونه و چه چیزی را به نسل جدیدی بگوییم که بفهمند امام چیست؟!» اما واقعیت این است که بخشی از آن منتقل شدنی نیست؛ به خاطر اینکه شما در یک حسی بوده‌اید که نمی‌توانید آن را منتقل کنید.
دومین بُعد مظلومیت که اتفاقا از اولی مهمتر است، این است که امام مسئول اموری شناخته می‌شود که ربطی به او ندارد. از بعد فوت امام تا کنون پنج دولت گذشته و باز هر آنچه امروز واقع شود به امام منسوب می‌شود.
انسان مسئول اعمال خودش است، نه مسئول اعمالی که ۳۰ سال بعد از او واقع شده است! خوب یا بد، مسئولیت آن اعمال به امام ربطی ندارد. مگر مسئولیت هر آنچه بعد از پیامبر(ص) اتفاق افتاد با پیامبر(ص) بود؟! انقلاب یک کار بسیار بزرگی بود و نتیجه‌ای هم داشت. اما اینکه شما هر چیزی را به پایه‌گذار یک مجموعه نسبت بدهید مبنای عقلی، شرعی، اخلاقی و عرفی ندارد.
نمی توان مسئولیت تمام وضعیت موجود را به سبد امام گذاشت، امروز مشکلاتی چون تورم و گرانی‌ بسیار سنگین است. اما آدرس غلط دادن نسبت به ریشه ها، مصداق همان مظلومیتی است که اشاره کردم. در مقابل برخی که می گویند سرمنشاء همه مشکلات انقلاب ۵۷ است، باید پاسخ داد که اصلا چرا می‌گویید انقلاب ۵۷؟ بگویید انقلاب مشروطه! چرا هرکسی دلش می‌گیرد، بازه زمانی آن را به ۴۴ سال می‌برد؟
اتفاقاتی در هر بازه زمانی افتاده که مسئولیتش با متصدیان آن دوره است. اما بعد از آن دوره به قدری فراز و فرود بوده که مثلا مگر می‌توانید تمام جزئیات وضع موجود را به سه دولت قبل وصل کنید؟! در حالی که در خصوص کلیت انقلاب همه سختی ها را به ۱۰ دولت قبل وصل می‌کنید! معرفی اصل انقلاب و اندیشه امام به عنوان علت العلل مشکلات کنونی در صورتی صحیح است که بتوان با استدلال به اثبات رساند وضع موجود نتیجه ی منطقی، قطعی و ناگزیر آن مسیر است، ولی اگر معتقد باشیم وضع موجود حاصل اتفاقا انحراف از آن مبانی است، دیگر نمی توان تمام گذشته را تخطئه کرد و زیر سوال برد.
کسی فحش‌ها به سمتش می‌رود که از سوی دیگر عشق‌ها متوجه او باشد. سومین عامل مظلومیت هم بحث این است که اتفاقا برخی مدافعان امام مدافع خودشان هستند؛ از امام دفاع نمی‌کنند که از امام دفاع کرده باشند، امام را سند اعمال خودشان می‌کنند.
امامی هم که دائما ترویج و دفاع می‌شود در مقام دفاع از امام نیست، بلکه در مقام دفاع از من گوینده است. این گروه به امام کد نمی‌دهند که امام را زنده نگه دارند، بلکه از ایشان کد می‌آورند که خود را از انتقادات مبرا کنند؛ لذا اگر انتقاداتی به آنها وارد باشد، به امام هم وارد می‌شود. به همین جهت مسئولیت مؤسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینی(س) سنگین است؛ و البته به اندازه توانش.
ما مجموعه کوچکی هستیم، ولی خداوند عنایتی کرده و سرمایه‌هایی داریم که باید آنها را برای رفع این مظلومیت به کار بگیریم. یک ویژگی‌های درونی باید در خودمان ایجاد کنیم و اول از همه این است که واقعا دوستان همت و عزم‌شان را بالا ببرند و جوّزده نشوند.
عوام‌زدگی امروز گریبان همه روشن‌فکران ما را گرفته و آنها گرفتار کامنت و لایک شده‌اند؛ اگر حرفی بزنند که احیانا کامنت و لایکشان کم شود، می‌ترسند و نمی‌گویند. البته به محض اینکه یک جایی از آنها را می‌بندند تعداد لایک و کامنت ها در شبکه های اجتماعی تغییر می‌کند! اتفاقی که در مورد کمپ منافقین در آلبانی رخ داد. گرچه از قبل هم معلوم بود اینها به صورت گروهی کار می‌کنند و موج می‌سازند.
برای فضاسازی در شبکه های اجتماعی عده ای پول می‌گیرند و گروهی هم از روی اعتقاد کار می کنند، اما ما نباید در اعتقاد خودمان جا بزنیم، انسان باید عقیده‌اش را بگوید و در راه خود ثابت قدم باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *