مقالات سیاسی / روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود با عنوان «خط قرمز مسئولان کدام است؟» این گونه آورده است:
رئیس جمهور رئیسی در آخرین مصاحبه تلویزیونی که دو هفته قبل برگزار شد در جواب سؤالی که به گرانیها و مشکلات معیشتی مردم مربوط میشد گفت ما هم از این مشکلات رنج میبریم. بعضی از صاحبنظران در انتقاد به این جمله آقای رئیس جمهور گفتند وظیفه شما برطرف ساختن رنج مردم است نه شریک رنج آنان بودن.
انتقاد بجا و درستی است. بدون اینکه نیازی به توضیح و تشریح باشد، همه میفهمند که دولت در هر کشوری برای برطرف کردن آلام و سختیهای مردم باید تلاش کند و اصولاً فلسفه وجودی نظامهای سیاسی و تشکیل دولتها همین است. متأسفانه در کشور ما «وعده درمانی» یکی از راهکارهای دولتها شده که البته اختصاص به دولت کنونی ندارد، ولی برای مردم فرقی نمیکند چه کسانی دست اندرکار امور اجرائی باشند، مهم اینست که مشکلات برطرف شوند و گرفتاریهای معیشتی هر روز مردم را رنج ندهد.
ایران، کشوری پهناور با تنوع آب و هوائی، ثروتهای فراوان زیرزمینی، امکانات طبیعی فوقالعاده و نیروی انسانی با استعداد و کارآمد است. رها شدن این کشور ثروتمند از یوغ استبداد پهلوی و استعمار خارجی که با فداکاری کمنظیر ملت و رهبری امام خمینی محقق شد، زمینه را برای پیشرفت کشور و رفاه ملت در تمام زمینهها فراهم ساخت. با اینکه دو سال شورشهای گروهکی داخلی و ۸ سال جنگ تحمیلی مشکلات زیادی بر سر راه پیشرفت کشور به وجود آوردند، مقاومت مردم و اراده و همت مسئولان نظام جمهوری اسلامی توانست در زمینههای مختلف علمی، عمرانی، پزشکی، صنایع دفاعی و امور آموزشی و پژوهشی موفقیتهائی نصیب کشور نماید. درست است که این پیشرفتها، که علیرغم فشارهای سیاسی خارجی و تحریمها به دست آمدند، را نباید نادیده گرفت، ولی در کنار آن باید به این واقعیت نیز توجه شود که ایران، امروز در زمینههای اقتصادی، عدالت اجتماعی و حقوق شهروندی دچار عقب ماندگی است و کشور ثروتمندی که استعداد تأمین رفاه آحاد مردم خود را در سطح میانگین جهانی دارد متأسفانه گرفتار فقر است. مسئولان، سالهاست که برای ریشهکن ساختن فقر وعده میدهند، ولی آمار فقر همواره در حال افزایش است، ارزش پول ملی دچار سیر نزولی دائمی شده و مردم در مسابقهای که با افزایش روزانه قیمتهای کالاها و خدمات درگیر هستند هرچه میدوند باز هم عقب میمانند. این واقعیت تلخ را دولت هم با تمام وجود لمس کرده و لذا برای جبران کمبودهایش درصدد فروش اموال خود تحت عنوان «مولد سازی» افتاده که با اشکالات قانونی متعدد مواجه است.
تمام این مشکلات از تصلب سیاسی به ویژه سیاست خارجی ناشی شدهاند. این سیاست است که مانع پایان یافتن قصه پرغصه برجام و خارج شدن کشور از گردونه دور و تسلسلهای باطل ماجراهای ناشی از آن شده است. سالهاست که صاحبنظران دلسوز، خدوم، وفادار به انقلاب و نظام و با تجربه راهکار مناسبی برای خروج از بنبست برجام و گشودن راههای تنفسی اقتصاد کشور ارائه میدهند، ولی پذیرفته نمیشود. در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ وعدههای شیرینی برای حل تمام مشکلات اقتصادی بدون گره زدن آنها به برجام و مذاکرات و تحریمها داده شد، ولی اکنون یکسال و نیم از استقرار دولت جدید گذشته و نهتنها مشکلات اقتصادی برطرف نشده بلکه هر روز افزایش مییابند. بسیاری از دولتمردان نیز به این نتیجه رسیدهاند که احیاء برجام و پذیرفتن افایتیاف، راه را برای برطرف شدن موانع موجود بر سر راهحل مشکلات باز میکنند، ولی با اینحال ارادهای برای این دو اقدام نشان نمیدهند. آنها باید بپذیرند که القائاتی از قبیل اینکه پذیرفتن برجام نوعی عقب نشینی است و تجدید نظر در سیاست متصلب خارجی که کشور در چنبره آن گرفتار شده، عبور از خط قرمز است، واقعیت ندارند. خط قرمزی که مسئولان نظام نباید از آن عبور کنند نادیده گرفتن فقر و تنگناهای معیشتی مردم است. این خط قرمز اگر رعایت شود، تمام اصول و آرمانها و ارزشها هم حفظ خواهند شد.