زمینه‌های حرکت امام حسین علیه‌السلام در نهج‌البلاغه

ویژه محرم / بعثت پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلم در جزیره‌العرب رهاوردهای اعجاب برانگیزی را به همراه داشت چنان که حضرت علی علیه‌السلام در همین زمینه می‌فرمایند: «وه! چه بزرگ است منّتی که خدا با بعثت پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلم بر ما نهاده، و چنین نعمت بزرگی به ما عطا فرموده، رهبر پیشتازی که باید او را پیروی کنیم و پیشوایی که باید راه او را تداوم بخشیم»(نهج‌البلاغه/ خطبه ۱۶۰).
این رویداد مبارک نعمت‌های با ارزشی همچون وحدت،کرامت، رفاه، شادمانی، استواری امور اجتماعی، زمامداری جهان و عزّت را برای مسلمین به ارمغان آورد. اکنون سوال این است که پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلم چگونه و با چه روشی توانست چنین حکمرانی کارآمدی را ایجاد نماید؟
استناد به سخنان گهربار حضرت علی علیه‌السلام، پاسخ را مشخص خواهد نمود. چنان که ایشان روش پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلم را صحیح، سخنانش را روشنگر و حکم او را عادلانه توصیف نموده و می‌فرمایند: «راه و رسم او با اعتدال، و روش زندگی او صحیح و پایدار، و سخنانش روشنگر حقّ و باطل، و حکم او عادلانه است» (نهج‌البلاغه/ خطبه ۹۴).
امیر مومنان علیه‌السلام به رابطه بین حکمرانی عادلانه و دوام نعمت اشاره نموده و در عهدنامه مالک اشتر، ستمکاری حاکم را موجب زوال نعمت و نزول نقمت معرفی نموده و می‌فرمایند: «]‌ای مالک] با خدا و با مردم، و با خویشاوندان نزدیک، و با افرادی از رعیت خود که آنان را دوست داری، انصاف را رعایت کن، که اگر چنین نکنی ستم روا داشتی و کسی که به بندگان خدا ستم روا دارد خدا به جای بندگانش دشمن او خواهد بود و آن را که خدا دشمن شود، دلیل او را نپذیرد که با خدا سر جنگ دارد تا آنگاه که باز گردد یا توبه کند و چیزی چون ستمکاری نعمت خدا را دگرگون نمی‌کند و کیفر او را نزدیک نمی‌سازد، که خدا دعای ستمدیدگان را می‌شنود و در کمین ستمکاران است»(نهج‌البلاغه/ نامه ۵۳).
حضرت علی علیه‌السلام ضمن اشاره به بزرگی منّت خدا در مسئله بعثت، حکمرانی پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلم را عادلانه توصیف نموده و بر لزوم تداوم راه آن پیشوای جهانیان تاکید نموده‌اند. حضرت علی علیه‌السلام به‌ وضعیت غم انگیز مسلمانان پس از رحلت پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلم که موجب بازگشت گروهی به گذشته جاهلی گشته و بنیان اسلامی را دگرگون کرده و آیین فرعونیان را سرمشق خود قرار دادند اشاره نموده و می‌فرمایند: «… تا آنکه خدا، پیامبرش را نزد خود برد، (افسوس) که گروهی به گذشته جاهلی خود بازگشتند، و با پیمودن راه‌های گوناگون به گمراهی رسیدند، و به دوستان منحرف خود پیوستند و از دوستی با مومنان بریدند که به آن امر شده بودند و بنیان اسلامی را تغییر داده در جای دیگری بنا نهادند، آنان کانون هر خطا و گناه، و پناهگاه هر فتنه‌جو شدند که سرانجام در سرگردانی فرو رفته و در غفلت و مستی به روش و آیین فرعونیان در آمدند، یا از همه بریده و دل به دنیا بستند، و یا پیوند خود را با دین گسستند» (نهج‌البلاغه/ خطبه ۱۵۰).
امیر مومنان علیه‌السلام در شناخت مردم و بیان ویژگی‌های آن‌‌ها در روزگاران پس از پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلم، که روزگارِ پُر از ناسپاسی و کفران نعمت‌‌ها بوده است، آن‌‌ها را به جز دسته‌ای اندک که به یاد قیامت بوده و مخلصانه عمل می‌کردند، مردمانی از نظر روحی ناتوان، تباه‌کننده دین خود به جهت رسیدن به دنیا و یا ریاکارانی که منافقانه عمل می‌کردند، توصیف نموده است.
امیر مومنان علیه‌السلام در وصف جامعه مسخ شده مسلمین، که راه و رسم مسلمانی در آن به فراموشی سپرده شده و طمع شیطان در مردم بیشتر گردیده است، آیه استرجاع را تلاوت نموده و می‌فرمایند: « انا لله و انا الیه راجعون. فساد آشکار شد نه کسی باقی مانده که کار زشت را دگرگون کند و نه کسی که از نافرمانی و معصیت باز دارد. شما با چنین وضعی می‌خواهید در خانه قدس الهی و جوار رحمت پروردگاری قرار گیرید؟ و عزیزترین دوستانش باشید؟ هرگز خدا را نسبت به بهشت جاویدانش نمی‌توان فریفت و جز با عبادت رضایت او را نمی‌توان به دست آورد. نفرین بر آنان که امر به معروف می‌کنند و خود ترک می‌نمایند و نهی از منکر دارند و خود مرتکب آن می‌شوند» (نهج‌البلاغه/ خطبه ۱۲۹).
بررسی فرمایشات امیر مومنان علیه‌السلام در نهج‌البلاغه، نشان می‌دهد که تغییر روش حکمرانی پس از رحلت پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلم و زمامداری بی‌خردان و تبهکارانی همچون معاویه بن ابی سفیان برای جامعه نگران‌کننده و خطرناک بوده است. حضرت علی علیه‌السلام نگرانی خودش را نسبت به حاکمیت بی‌خردان و تبهکاران امّت چنین ابراز داشته و می‌فرمایند: «… لکن از این اندوهناکم که بیخردان، و تبهکاران این امّت، حکومت را به دست آورند، آنگاه مال خدا را دست به دست بگردانند، و بندگان او را به بردگی کشند، با نیکوکاران در جنگ، و با فاسقان همراه باشند»(نهج‌البلاغه/ نامه ۶۲).
امیر مومنان علیه‌السلام پیامدهای ناگوار زمامداری بی‌خردان و تبهکاران بر مسلمین را خطرناک توصیف نموده و در افشای سیاست استحماری معاویه می‌فرمایند: «‌ای معاویه! گروهی بسیار از مردم را به هلاکت کشاندی و با گمراهی خود فریبشان دادی و در موج سرکش دریای جهالت خود غرقشان کردی که تاریکی‌‌ها آنان را فرا گرفت و در امواج شبهات غوطه ور گردیدند که از راه حقّ به بیراهه افتادند و به دوران جاهلیت گذشتگانشان روی آوردند و به ویژگی‌های جاهلی خاندانشان نازیدند»(نهج‌البلاغه/ نامه ۳۲).
حرکت امام حسین علیه‌السلام با وجود چنین زمینه‌هایی که با استناد به نهج‌البلاغه بدان‌‌ها اشاره شد، شکل گرفت. یزید بن معاویه بن ابی سفیان از مصادیق بارز زمامداران بی‌خرد و تبهکاری است که بی‌تفاوتی مقابل او جایز نمی‌باشد. چرا که سکوت دانشمندان الهی مسلک و عالمان در چنین مواقعی بسیار زشت شمرده شده است. چنان که خداوند می‌فرمایند: «لو لا ینههم الربانیون و الاحبار عن قولهم الاثم و اکلهم السّحت لبئس ما کانوا یصنعون »(مائده/۶۳)؛ چرا دانشمندان الهی مسلک آنان را از گفتار گناه آلود و حرام خواری باز نمی‌دارند؟ بسیار زشت است سکوتی که همواره پیش می‌گرفتند. نیز سخن گهربار حضرت علی علیه‌السلام که می‌فرمایند: «اگر خداوند از علماء عهد و پیمان نگرفته بود که برابر شکم بارگی ستمگران و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته، رهایش می‌ساختم…»(نهج‌البلاغه/ خطبه‌ ۳).
بنابراین امام حسین علیه‌السلام حرکت کرد و ایستادگی آن حضرت موجب نابودی بنی امیه گشته و بقاء اسلام را تضمین نمود. امام صادق علیه‌السلام در زیارت اربعین این صحنه از حقیقت طلبی را چنین توصیف نموده اند: «و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهاله و حیره الضلاله»(مفاتیح الجنان/ زیارت اربعین)؛ و خون پاکش را در راه تو به خاک ریخت تا بندگانت را از جهالت و حسرت و گمراهی نجات دهد.
سید رضی رحمه‌الله علیه در نهج‌البلاغه پیش‌بینی نابودی بنی امیه را با استناد به فرمایشات ارزشمند امیر مومنان علیه‌السلام این چنین نقل نموده است: «خداوند مسلمانان را به‌زودی برای بدترین روزی که بنی امیه در پیش دارند جمع خواهد کرد آن چنان که قطعات پراکنده ابرها را در فصل پاییز جمع می‌کند… خداوند بنی امیه را مانند آب در درون دره‌ها و رودخانه‌‌ها پراکنده و پنهان می‌کند سپس چون چشمه سارها بر روی زمین جاری می‌سازد، تا حق برخی از مردم را از بعضی دیگر بستاند و گروهی را توانایی بخشیده در خانه‌های دیگران سکونت دهد. به خدا سوگند بنی امیه پس از پیروزی و سلطه گری، همه آنچه را که به دست آوردند از کفشان می‌رود چنانکه چربی بر روی آتش آب شود!» (نهج‌البلاغه/ خطبه ۱۶۶).
قم – سید علیرضا صفوی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *