مقالات سیاسی / روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: حالا که همه فهمیدهاند سیاست تعامل با طالبان و تطهیر این گروه تروریستی شکست خورده است، وقت آنست که بانیان این سیاست، علاوه بر طرف مقابل، خود را نیز سرزنش کنند و به محاسبه بکشند.
فقط در یک فقره از تخلفات طالبان که امتناع از دادن حقابه ایران از هیرمند است، چند صد هزار نفر از هموطنانمان در استان سیستان و بلوچستان از هستی ساقط میشوند و اگر این مشکلشان حل نشود برای زنده ماندن مجبور به ترک سرزمین آباء و اجدادی خود خواهند شد.
تخلفات دیگر گروه خودسر طالبان که فهرست بلندبالائی را تشکیل میدهند موجب خسرانهای فراوان مادی و معنوی به ملت افغانستان و ملتهای همسایه این کشور از جمله ایران شدهاند.
به هیچ وجه توسل به ابزار نظامی برای وادار ساختن طالبان به تمکین در برابر قانون و تعهداتی که خودشان نیز قبول دارند را جایز نمیدانیم و قویاً معتقدیم باید از طریق دیپلماسی منطقهای و جهانی و دست کشیدن از سیاست مدارا با این گروه، درصدد حل مشکل برآمد. با اینکه نزدیک دو سال از شروع سلطه طالبان بر افغانستان گذشته، هنوز هیچ کشوری حاکمیت این گروه بر این کشور را به رسمیت نشناخته است.
طالبان هرچند با تغییر دادن ظاهری چهره خود توانسته سران بعضی کشورها را فریب بدهد و تعاملات محدودی با آنها برقرار کند، ولی همچنان برای به رسمیت شناخته شدن، اینجا و آنجا گدائی میکند و در زمینه اداره کشور دچار افلاس شده بطوری که سازمانها و مجامع بینالمللی اعلام میکنند مردم افغانستان برای زنده ماندن مجبورند فرزندان خود را بفروشند!
در زمستان گذشته، عدهای از کودکان و پیران در اثر سرما در افغانستان جان دادند و مهاجرت از این کشور با شتاب روزافزونی ادامه دارد. برخورد متحجرانه طالبان با زنان و دختران و ممانعت از کار و تحصیل آنان نیز، مورد دیگری است که دولتها و مجامع بینالمللی را به این نتیجه رسانده که این گروه به هیچ وجه شایستگی حاکمیت بر یک ملت را ندارد و باید از قدرت کنار برود.
برخورد دیپلماسی با چنین گروهی آسان است و میتوان بدون توسل به برخورد نظامی آنها را وادار به تمکین در برابر قانون و تعهدات نمود و در نهایت نیز این مردم افغانستان هستند که با آراء خود، حاکمان را تعیین خواهند کرد.
جمهوری اسلامی ایران، سابقه استفاده از ابزار دیپلماسی برای وارد آوردن فشار بر طالبان را در دهه ۷۰ هنگامی که این گروه دور اول حاکمیت بر افغانستان را تجربه میکرد دارد. در آن زمان، حتی با آمریکا برای دور ساختن طالبان از قدرت همکاری کردیم و عجیب است که حالا با همین گروه تروریست رفیق شدهایم و با اینکه میدانیم و میبینیم آنان در حال اجرای نقشههای شوم آمریکا در منطقه هستند، تطهیرشان میکنیم، سفارت به آنها تحویل میدهیم، در مراسم رسمی عید فطر دعوتشان میکنیم، به کسانی که دشمنان اصلی کتاب هستند در نمایشگاه بینالمللی کتاب خوشآمد میگوئیم و معاون امور زنان رئیس جمهورمان را در برابر ضدزنترین عناصر تاریخ مینشانیم!
طالبان، وارثان محمود افغان هستند که در اصفهان مرتکب آنهمه جنایت شد و حالا همان قومپرستان پشتون طبق آنچه ملاعمر اولین خلیفهشان گفته بود و اخیراً نیز یکی از شبکههای تلویزیونشان مطرح کرده هوس ادغام کردن ایران در باصطلاح امارت اسلامیشان را دارند.
با مروری اجمالی بر کارنامه نزدیک دو سال حاکمیت طالبان بر افغانستان و ۵ سال حکومت دوره اولشان بر این کشور با توجه به جنایاتی که حتی علیه دیپلماتهای ایرانی در مزارشریف و به شهادت رساندن حجتالاسلام عبدالعلی مزاری و قوم مظلوم هزاره مرتکب شدهاند، کمترین تردیدی باقی نمیماند که مسئولین جمهوری اسلامی ایران باید در سیاست خود به این گروه تجدید نظر اساسی کنند و بیش از این فریب لبخندهایشان را نخورند.
راه درست، حمایت همهجانبه از مردم افغانستان و خودداری از کمک به طالبان در تمام زمینههاست، جمهوری اسلامی ایران از این طریق میتواند خطای محاسباتی خود در تعامل با طالبان را تصحیح کند. اجرائی کردن این سیاست در شرایط کنونی که جمهوری اسلامی ایران با دولتهای عربی به تفاهم رسیده و پاکستان و هند و کشورهای آسیای میانه هم با طالبان مشکل دارند، کار مشکلی نیست. فریب تقسیم طالبان به طالبان خوب و طالبان بد را هم نخورید. اینها سر و ته یک کرباسند و این تقسیمبندیها فقط تقسیم کار برای پیشبرد اهداف شومشان است.