مقالات فرهنگی / امام خمینی، نه تنها صادق بود که صداقت را به عنوان یک بایستگی، شایسته همه انسانها میدانست. همه تلاشش این بود که ما را به صداقت چنان غنی سازی کند که فقر تحقیرکننده دروغ نتواند ما را به سوی زندگی جهنمی در این دنیا و جهنم در آن دنیا ببرد. همین گوهر صداقت در رفتار و گفتار امام بود که ملتی را شیدای او کرد. صداقت دیدیم که با همه صداقت به میدان آمدیم. نه ما که در جبهه، جانِ امام برای مان در ترازِ قسمِ جلاله “واجبالاتیان” بود که حتی مردم سرزمینهای دور در دورترین روستاها هم به صداقت خمینی چنان باور داشتند که حرفش را به عنوان امام برای خود لازمالاجرا میدانستند. این هم به یاکباره به وجود نیامده بود بلکه بنای رفیع در ذهن ما، چون سازهای مهندسی، خشت به خشت روی هم چیده شده بود تا در دهه شصت، بلندترین برجی بود که به چشم میآمد. امام از همان اول با مردم صادق بود. سیاست را هم بر مدار صداقت، پی میگرفت. این تعریفِ حضرت اوست از سیاست که “سیاست خدعه نیست، سیاست یک حقیقت است، سیاست یک چیزی است که مملکت را اداره میکند؛ خدعه و فریب نیست؛ اینها همهاش خطاست. اسلام، اسلام سیاست است، حقیقتِ سیاست است، خدعه و فریب نیست.” امام نگاهش را به کلمه تبدیل میکرد. درس میشد، قلم، ثبت آن را به عهده میگرفت. از قم تا نجف تا پاریس تا تهران، روح جاری در نگاه حکومتی امام یکی است. کلمات متفاوت هم همان معنا را به دوش میکشند. درسهای ولایت فقیه و حکوکت اسلامی که سالها پیش از پیروزی انقلاب در حوزه درسی ایشان به عنوان ابوابی از فقه مطرح شد، صداقت امام را میرساند. زیرساخت معرفتی نهضت هم همان بود که امام به عنوان درس-گفتار تبیین میکردند. بر همین شجره طیبه، سرشاخههایی روئیده است که از همان جنس است لذا در آخرین سالهای حیات ایشان هم میبینیم که میگویند: اسلام و حکومت اسلامی پدیده الهی است که با به کار بستن آنسعادت فرزندان خود را در دنیا و آخرت به بالاترین وجه تامینمی کند و قدرت آن را دارد که قلم سرخ بر ستمگریها و چپاولگریها و فسادها و تجاوزها بکشد و انسانها را به کمال مطلوبخود برساند…” این، یعنی خمینی در گذر زمان جز بر مدار صداقت نظری و عملی، قدمی برنداشته است. حتی وعدههای او که – به دهها دلیل و وجود صدها مانع- محقق نشد هم هرگز با فقر صداقت رو به رو نیست که عاملش فقر امکانات بود. بیشک اگر بلاهایی چون کودتا و قائلههای تجزیه طلبانه و جنگ و تحریم و…. اتفاق نمیافتاد، هم دنیای آبادی داشتیم و هم آخرت مان آباد میشد. آب و برق مجانی که عددی به حساب نمیآمد. باری، امام، صادق بود. مردم هم به او باوری مومنانه داشتند. امضای این سند اعتقاد دوسویه، تشییع جنازهای بود که پرجمعیتترین تجمع بشری را به نسبت جمعیت کشور، به گواه گینس، رقم زد. ایمان مردم به امام همچنان برقرار و پشتوانه ایران عزیز است. ذخیرهای راهبردی که در فرداها هم میتواند، نقشی سازنده به عهده داشته باشد…
جمهوری اسلامی / غلامرضا بنی اسدی