همین ۴۲ سال پیش بود، در نیمههای خرداد ۱۳۵۹. دانشگاهها در پی دورهای از تنش در آستانه قفل و بست انقلاب فرهنگی بودند و موج عظیمی از نیروهای دانشجویی در تلاطم اینکه کجا بروند تا کار زمینماندهای را به دست بگیرند. خبری رسید که آری سیدمحمود دعایی از عراق آمده و سرپرست روزنامه اطلاعات شده، باید به دادش رسید، چون با محیط ایران ناآشناست و کسی را ندارد.
همین ۴۲ سال پیش بود، در نیمههای خرداد ۱۳۵۹. دانشگاهها در پی دورهای از تنش در آستانه قفل و بست انقلاب فرهنگی بودند و موج عظیمی از نیروهای دانشجویی در تلاطم اینکه کجا بروند تا کار زمینماندهای را به دست بگیرند. خبری رسید که آری سیدمحمود دعایی از عراق آمده و سرپرست روزنامه اطلاعات شده، باید به دادش رسید، چون با محیط ایران ناآشناست و کسی را ندارد. همینطور هم بود. با خود از عراق ایل و طایفهای نیاورده بود. برای ما بچههای انقلاب سیدمحمود دعایی صدایی رسا و محکم بود که یکتنه «رادیوی صدای روحانیت مبارز ایران» را در حوالی سالهای ۵۰ و قبل از پیروزی انقلاب اداره میکرد. بهشدت مورد اعتماد رهبر فقید انقلاب، امام خمینی(ره)، فرزندش احمد خمینی و خاندان ایشان بود. هفتهای نبود که به بیت امام(ره) رفتوآمد نکند. دعایی در سال ۱۳۵۹ گمانم دهه چهارم زندگیاش را تجربه میکرد و بسی جوان بود. مجموعه نیروهایی که برای مدیریت مؤسسه عظیم اطلاعات به کار گرفت، همگی از او هم جوانتر بودند و به جز تکوتوکی در دهه سوم زندگی به سر میبردند. مؤسسه اطلاعات فقط تحریریه یک روزنامه نبود و اکنون هم نیست. چندین مجله و نشریه نیز زیرمجموعه آن هستند و بخشهای گسترده فنی و امکانات چاپی آن را به ملغمهای از بخشهای کارگری، خدماتی و فرهنگی تبدیل کردهاند که مدیریت آن را بهمراتب پیچیدهتر میکند. ما که آمدیم طیفی ۴۰، ۵۰ نفره از نیروهای دانشجویی یا تازهفارغالتحصیل بودیم که یا فکر میکردیم دستی بر قلم داریم یا توانی در مدیریت و اجرا.
روزنامه اطلاعات پیش از ما، یعنی در سالهای ۵۷ و ۵۸ دچار تحولات و دگرگونیهای گستردهای شده بود و دوران پرتنشی را پشت سر گذاشته بود، درست مثل کل جامعه ایران. کسانی رفته بودند و کسانی مانده بودند. روزنامه اطلاعات در ماههای قبل از انقلاب و سالهای اول انقلاب به خودی خود از روزنامهای حکومتی و بسیار محافظهکار به روزنامهای همراه با انقلاب تبدیل شده بود که میراث تاریخی درشتترین تیترهای روزنامهای، «شاه رفت» و «امام آمد»، از آن دوره به جا مانده است.آقای دعایی در کنار اتکا به بچههای انقلابی که دور او را گرفته بودند، رابطهای صمیمانه و سازنده با نیروهای حرفهای روزنامهنگار که پیش از ورود ایشان در روزنامه حضور داشتند برقرار کرد که از آن جمله مرحوم احمدرضا دریایی، روزنامهنگار و شاعر برجسته آن زمان بود. هماهنگی مجموعهای از نیروهای انقلابی با گرایشهای نهچندان همگرا و نیروهای قبلی روزنامه که در بین آنها نیز طیف گستردهای از گرایشهای فکری وجود داشت، کار سترگی بود.
مرحوم دعایی را نمیتوانم یک مدیر حرفهای و کارکشته بنامم که با طمأنینه و سیاستورزی حرفهای و بازیهای پیچیده این مجموعه ناهماهنگ را هدایت کرد؛ آنچه به واقع مرحوم حاجآقا دعایی را در این امر سترگ یاریرسان بود، صفا و اخلاق او بود و صمیمیت و رفاقتی که با تکتک نیروهای مجموعه زیر نظر خویش برقرار میکرد. گاه آنچنان با افراد بهاصطلاح قاتی میشد و با آنها به شوخی و مزاح میپرداخت که به آن هیبت و ابهت روحانی او نمیخورد؛ اما بهتدریج و طی سالیان متمادی پرسنل روزنامه اطلاعات نانوشته به این توافق رسیدند که هویت و شخصیت روزنامه اطلاعات با سیدمحمود دعایی گره خورده است.
نیاز به واگویی بحرانهای عظیمی نیست که در دوران اول انقلاب، سالهای جنگ، سالهای اصلاحات و دورانهای پس از اصلاحات گریبانگیر جامعه مطبوعاتی شد. دورانهایی که هیچ رسانه و روزنامهای به فردای خود امید نداشت. هدایت مؤسسهای فرهنگی به بزرگی مؤسسه اطلاعات در میانه چنین گردابهایی مدیون تلاشهای مجدانه سیدمحمود دعایی در کنار ارتباط مؤثر و سازنده او با نهادهای قدرتمند جامعه بود. روزنامه اطلاعات هیچ گناهی هم که نداشت، بهدلیل بزرگی و قدمت فرهنگی خود لقمهای بلعیدنی بود که حتما کسان زیادی خود را مهیا و محق در تصاحب آن میدیدند. امری که هماکنون هم دور از ذهن نیست. در چنین شرایطی این هنر منحصربهفرد دعایی بود که تلاش کرد مشی مستقل و به دور از تندرویهای راست و چپ روزنامه را حفظ کند و بهانهای به دست بلعندگان ندهد.
دعایی در شش دوره متوالی نماینده مجلس شورای اسلامی بود، بدون آنکه برای رأیگرفتن این در و آن در بزند و عکس و پوستر خویش را آویزه درختان کند. در مجلس البته چهره چندان پرتلاشی به نظر نمیرسید؛ نه نطقها و سخنرانیهای چندانی داشت و نه یک لابیگر حرفهای پارلمانی بود. عمده تلاش مرحوم دعایی در دوران حضورش در مجلس معطوف به برقراری ارتباطهای مؤثر در مسیر فرهنگی و مشی اعتدالگرایانه سیاسی او بود.
دعایی خواسته یا ناخواسته چهره روحانی حامی و مدافع روشنفکران و هنرمندان کشور بود. نمازگزاری او بر پیکر بسیاری از نویسندگان و هنرمندان فقید ایران، خاطرهای ماندگار است. کم نبودند چهرههایی که با پیگیری و همت او از کنج عزلت خارج شدند و جامعه پیش از فقدان آنها توانست تا حدی قدر و منزلت آنها را بازیابد.
خداوند روح لطیف و مهربان مرحوم سیدمحمود دعایی را قرین رحمت کند و میراث گرانقدر او، مؤسسه اطلاعات را از گزند حوادث مصون دارد. آمین.