روزنامه جمهوری اسلامی نوشت : سرگرم شدن کم سابقه مسئولان کشورمان به مسائل مربوط به ناآرامیهای این روزها، ممکن است آنها را از بعضی وقایع مهم پیرامونی غافل کرده باشد. به نظر میرسد میان حوادث داخلی و آنچه در مرزها و کشورهای همسایهمان رخ میدهد ارتباط معناداری وجود دارد.
رسانههای رژیم صهیونیستی از استقرار حداقل ۲ سیستم پدافند هوائی از نوع «باراک» ساخت اسرائیل در امارات خبر میدهند. براساس گزارش وبسایت «تاکتیکال ریپورت» باطریها و یک رادار Elta EL/M-2084 سامانه باراک، نزدیک پایگاه هوائی الظفره در نزدیکی ابوظبی مستقر شده است. درباره اهداف استقرار این سامانه گفته شده مقابله با تهدیدات احتمالی ایران یکی از اهداف است کما اینکه خنثی کردن حملات موشکی و پهپادی احتمالی انصارالله یمن، هدف دیگری است که امارات از استقرار این سامانه دنبال میکند.
هرچند رسانههای رژیم صهیونیستی درباره آنچه این رژیم از فروش سامانه پدافند هوائی به امارات دنبال میکند چیزی ننوشته و نگفتهاند ولی کاملاً روشن است که صهیونیستها درصدد هستند با این اقدام اولاً نفوذ اطلاعاتی خود را در منطقه گسترش دهند و ثانیاً امارات را هرچه بیشتر به خود وابسته کنند. شیوخ امارات، ذاتاً به صهیونیستها وابسته هستند و از سالها قبل با رژیم صهیونیستی روابط پنهان داشتند آنچه در ۲۵ شهریور ۱۳۹۹ تحت عنوان عادی سازی روابط در چارچوب پیمان ابراهیم با دلالی دونالد ترامپ رئیس جمهور وقت آمریکا میان امارات و رژیم صهیونیستی رخ داد، در واقع آشکارسازی روابط شیوخ امارات با این رژیم بود. از شهریور ۱۳۹۹ تاکنون، نفوذ آشکار رژیم صهیونیستی در زمینههای مختلف نظامی، اطلاعاتی، امنیتی، بازرگانی و گردشگری در امارات بشدت و با سرعت زیاد گسترش یافته که تازهترین آن، استقرار سیستم پدافند هوائی در این شیخ نشین است.
در مرز شمال غربی کشورمان نیز رژیم صهیونیستی سالهاست که در حال گسترش نفوذ خود در جمهوری آذربایجان است. ماجراهای جنگ قرهباغ و تلاش برای قطع کردن راه زمینی ایران با ارمنستان با ایجاد تغییرات مرزی، از عوارض نفوذ صهیونیستها در جمهوری آذربایجان است.
در مرزهای شرقی ما نیز هفته گذشته خبر برقراری روابط میان گروه تروریستی طالبان و رژیم صهیونیستی منتشر شد که نشان دهنده وجود حلقه دیگری از محاصره کشورمان توسط رژیم صهیونیستی است. افزایش حلقههای محاصره در مرزها و حضور صهیونیستها در مرزهای ایران را نمیتوان امری عادی و تصادفی دانست. این، یک زنجیره است که از یکطرف امنیت ملی ما را تهدید میکند و از طرف دیگر نوعی برنامه ریزی برای تضمین بقاء رژیم صهیونیستی است. نمیتوان تردید کرد که اجرای ترورها و توطئههای رژیم صهیونیستی در داخل کشورمان در سالهای اخیر، یکی از نتایج وجود همین زنجیره است.
شیوه مقابله با این تهدید، گسترش و تعمیق دیپلماسی با کشورهای منطقه است. ما باید بپذیریم که در دهههای اخیر برای تضمین همزیستی مسالمتآمیز با همسایگان و سایر کشورهای منطقه، از دیپلماسی موفقی برخوردار نبودهایم و اکنون نیز نیستیم. اینکه همواره سیاستهایمان در زمینه روابط با همسایگان را بعد از وقوع حوادث و جهتگیریهائی که ناخوشایند هستند اعلام میکنیم و حتی در همین اقدام نیز زبان حماسی را بر زبان دیپلماسی ترجیح میدهیم، به جای اینکه همگرائی را تضمین کند به واگرائی منجر میشود. ما باید از وقوع حوادث جلوتر باشیم و سیاست پیشگیرانه ما بر سیاست واکنشی غلبه داشته باشد.
در مسائل داخلی نیز مرتکب همین اشتباه میشویم. ما که میدانیم برای مقابله با اصل موجودیت نظام جمهوری اسلامی توطئههای رنگارنگی وجود دارد، چرا سیاست داخلی خود در زمینههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را طوری تنظیم نمیکنیم که طراحان خارجی آن توطئهها زمینهای برای اجرا پیدا نکنند؟ چرا دافعهمان هزار برابر جاذبهمان است؟ چرا پرخاشگران را به میدان داری و صحنه گردانی میگماریم؟ چرا تصور میکنیم اگر حاکمیت در انحصار یک جمع محدود و یک سلیقه و یک تفکر باشد بهتر است؟ چرا از افکار متنوع صاحبان اندیشه و نظر و تجربه برای مدیریت کشور استفاده نمیکنیم؟ چرا رسانه ملی را به عرصه تجلی افکار تمام صاحبنظران وفادار به کشور و نظام قرار نمیدهیم؟ با چنین سیاستی که اکنون اِعمال میکنیم، هرگز نمیتوانیم پشتوانه اصلی نظام و اقتدار کشور را که مردم هستند، حفظ کنیم. فقط با تغییر این سیاست انقباضی و روی آوردن به سیاست همگرائی در داخل، در منطقه و در سطح جهان است که میتوانیم تمام تهدیدها را خنثی کنیم و روز به روز اقتدار کشور و نظام را افزایش دهیم. قدرت دفاعی برای کشور یک ضرورت اجتناب ناپذیر است ولی حرف اول را همیشه باید دیپلماسی هوشمند و برنامه ریزی شده بزند. با این دیپلماسی است که میتوانیم تهدیدها را خنثی کنیم.