دولت رئیسی هم راه را اشتباه می رود هم مشکلات را نمی‌شناسد

مقالات سیاسی / روزنامه هم میهن نوشت: به دنبال تضعیف این دولت نیستیم. از شکست این دولت هیچ‌کس منتفع نمی‌شود. خیر همه ما در این است که دولت آقای رئیسی موفق شود.

هدف ما تضعیف دولت رئیسی نیست اما هم راه را اشتباه می رود هم مشکلات را نمی‌شناسد
به گزارش شبکه شرق، این روزنامه در ادامه نوشت: بازی ما با این دولت یا هر دولت دیگری بازی صفر و یک نیست که یک طرف ببازد و طرف دیگر برنده شود. وضعیت ما مثل هواپیما یا کشتی است که همه سوار آن هستیم. مسافران هم به اندازه خلبان یا سکاندار کشتی از رسیدن به مقصد بهره‌مند و از ساقط یا غرق شدن متضرر می‌شوند.

پس چرا گزارش انتقادی می‌نویسیم؟ برای این‌که راه را اشتباه می‌روند. نه در شناخت مشکلات و بیماری تبحر دارند و نه در تجویز دارو برای درمان آن و از همه بدتر اینکه متولیان امور آن نیز فاقد توانایی کافی برای برداشتن این بار هستند و جالب بلکه تاسف‌بار این‌که همچنان دنبال مقایسه خود با دولت گذشته و انداختن ناکامی‌های خود به عهده آن دولت هستند. گویی که اگر موفق شده بودند، آن را نیز باید به حساب عملکرد دولت قبل دانست.

بنابراین، هدف ، تغییر ریل دولت با همین آقای رئیسی است، چون ایشان فراتر از هرچه که درباره انتخابات ۱۴۰۰ فکر کنیم یا رای داده باشیم یا نداده باشیم، فعلا سکاندار دولت هستند و باید کمک شود تا حرکت دولت در جهت رفاه مردم و گشودن روزنه‌های امید باشد. ما نیز تنها کاری که می‌توانیم بکنیم، نقد مشکلات و ارائه راه‌حل‌هایی در حد کلیات است.

به نظر می‌رسد که در میان مجموعه مسائل و کاستی‌های این دولت بتوان بر سه موضوع کلان تاکید کرد که باید حل شود.

اولین مسئله، فقدان امید است. این دولت نتوانسته است هیچ‌گونه امیدبخشی را نسبت به آینده ایجاد کند. نه با عملکرد خود، نه با حرف‌هایی که می‌زنند، و نه با افرادی که مصدر امور قرار گرفته‌اند. اینکه یک نفر تا دیروز جذب سرمایه‌گذاری خارجی را توهم می‌دانسته و دشمن مناطق آزاد بوده، اکنون متولی این دو وظیفه کنیم و در هر دو نیز سخنانی نامتعارف بزند، سرمایه‌گذاران داخلی را نیز فراری می‌دهد، چه رسد به جذب سرمایه‌گذاران خارجی. ایجاد امید شرط اول بهبود امور است. با «امید امید کردن»، امید ایجاد نمی‌شود. متاسفانه از همان ابتدا که درباره مذاکرات برجام چنان برخوردهایی شد، و درباره اقتصاد نیز چشم‌انداز و رویکردی ارائه نشد، در عمل امیدآفرینی به حاشیه رفت.

مسئله دوم، داشتن برنامه است. منظور از برنامه، نوشتن جزئیات بی‌ربط با کلیات یا تعیین اهداف کلی نیست. منظور ارائه یک چارچوب دقیق و البته صادقانه از رویکرد دولت به امور اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است. اگر این رویکرد در یکی دو صفحه ارائه شود، آنگاه می‌توان آن را نقد یا از آن دفاع کرد. شواهد در اثبات نداشتن برنامه کم نیست. دولتی که برنامه دارد، به صورت اقتضایی و باری به هر جهت عمل نمی‌کند.

و بالاخره سومین مورد نیز، انتخاب افرادی خلاق و توانا برای انجام این برنامه است. اتفاقاً از روی افراد انتخابی و انتصابی دولت می‌توان فهمید که برنامه‌ای وجود ندارد و اصولاً قرار نیست که کاری در خور و شایسته مردم انجام شود.

فرصت‌ها از دست می‌روند. فرزندان این سرزمین، همه ما را محکوم خواهند کرد. نگاهی به نقشه ایران و کشورهای همسایه بیندازیم تا ببینیم چگونه در حال سبقت هستند. این شایسته مردم ایران نیست. سخنان اخیر آیت‌الله جوادی‌آملی نیز بیانگر ضرورت حضور همگان و نیز ارتقای جایگاه کشور به‌گونه‌ای است که موجب احترام شود. بنابراین، در این قالب طرفدار اصلاح و در یک کلام «تغییر» در جهت بهبود امور هستیم. اگر درباره ابعاد و کیفیت تغییر هم توافق نباشد، درباره ضرورت وجود اصل آن تردیدی نباید داشت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *