در باره هفته وحدت و مبدع آن

پایگاه خبری و تحلیلی رشد / در مقابل فرقه‌های ضالهِ وهابیت و بهاییت که با تحریف اسلام و انحراف از دین، خود را حق دانسته و سایر مسلمانان را مشرک می‌پندارند و تلاش سیستماتیک و ساختارمندی برای ترویج این باور بین مردم بی‌خبر و متعصب در پیش گرفته‌اند، شیعیان و اهل سنت با تکیه بر اعتقادات و باورهای دینی، اتحاد و تعامل را دستور خدا و پیامبرش می‌دانند و تلاش می‌کنند در هفته وحدت برادری و اخوت را به رخ فِرَق ضاله اسلامی و دشمنان اسلام بکشند اما هفته وحدت چطور و چگونه پدید آمد؟

به گزارش ایسنا، امروز یازدهم مهر آخرین روز از سی و هفتمین «هفته وحدت» در نظام جمهوری اسلامی‌در سال ۱۴۰۲ است.

براساس آمار سایت خبری الجزیره در بهار ۱۴۰۲ جمعیت مسلمان جهان از مرز دو میلیارد و شش میلیون نفر عبور کرد. اکنون مسلمانان یک چهارم کل جمعیت جهان را در اختیار دارند و در بیش از ۲۶ کشور از جمله با حدود یک درصد جمعیت در ایالات متحده زندگی می‌کنند اما در دریای وابستگی‌های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی غرب گرفتارند و نمی‌توانند مقابل اسراییلی‌های صهیونیست از قبله اول خود، بیت‌المقدس دفاع کنند این در حالی است که خدای تبارک و تعالی بیش از ۱۴۰۰ سال قبل هنگام نزول کتابش قرآن کریم بر پیامبر مکرم اسلام، فرمود: «إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّهً وَاحِدَهً وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ – این است آیین شما آیینی واحد و من پروردگار شمایم، پس تنها مرا بپرستید.»

این کلام دقیق، استراتژی و راهبرد هوشمندانهِ وحیانی است که اگر سران کشورهای اسلامی و مردم مسلمان جهان از ابتدای جهان‌شمول شدن دین اسلام پی به اهمیت آن می‌بردند و گرفتار خودخواهی، تفرقه، دنیاپرستی و مصالحه با کفار نمی‌شدند، اکنون وضعیت‌شان از نظر سیاسی، اقتصادی، علمی، فرهنگی و نظامی مطلوب‌تر از وضعیت کشورهای غیرمسلمانِ عضو اتحادیه اروپا که از داشتن چنین کتابی محرومند، بود.

امام خمینی و وحدت کلمه
امام خمینی و وحدت کلمه

وحدت کلمه

آیت‌الله العظمی سید روح‌الله موسوی خمینی، آن اسلام‌شناسِ بصیر که با تکیه بر آیه «قال‌الله‌ تعالی قُلْ اِنَّما اَعِظُکُم بِواحِدَهٍ أنْ تَقُومُوا لِلّهِ مَثنی وَ فُرادی.» برای خدا و جاری کردن احکام الهی در بطن و متن زندگی جامعه بشری علیه رژیم پهلوی که پس از سرنگون کردن سلسله قاجاریه در سال ۱۳۰۴، به تدریج احکام و آثار دینی و اجتماعی اسلام را از ساختار حکومت زدود و تلاش بسیار کرد تا هیچ ردی از مظاهر و نمادهای اسلام در زندگی سیاسی و اجتماعی مردم ایران باقی نماند، معتقد بود: «تفرقه از شیطان است و وحدت کلمه و اتحاد از رحمان است.»

ایشان در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۳۲۳ در آستانه ۴۲ سالگی در یادداشتی که در دفتر حجت‌الاسلام سید علی‌محمد وزیری یزدی از روحانی‌های فاضل یزد نوشتند، بر قیام علیه طاغوت و لزوم اتحاد برای پیروزی بر باطل، تاکید کردند و نوشتند: «خدای تعالی در این کلام شریف، از سر منزل تاریک طبیعت تا منتهای سیر انسانیت را بیان کرده و بهترین موعظه‌ایی است که خدای عالم از میانۀ تمام مواعظ انتخاب فرموده و این یک کلمه را به بشر پیشنهاد فرمود، کلمه‌ای که تنها راه اصلاح دو جهان است، قیام برای خداست که ابراهیم خلیل‌الرحمن را به منزل خلت رسانده و از جلوه‌های گوناگون عالم طبیعت رهاند.

قیام‌الله‌ است که موسی کلیم را با یک عصا به فرعونیان چیره کرد و تمام تخت و تاج آنها را به باد فنا داد و نیز او را به میقات محبوب رساند و به مقام صَعْق (فنای عبد سالک) و صَحْو (هوشیاری به معنای بقای بالله‌ پس از فنای فی‌الله) کشاند.

قیام برای خداست که خاتم‌النبیین ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ را یک‌تنه بر تمام عادات و عقاید جاهلیت غلبه داد و بتها را از خانه خدا برانداخت و به جای آن توحید و تقوا را گذاشت و نیز آن ذات مقدس را به مقام قابَ قوسیْن أوأدنی رساند.

خودخواهی و ترک قیام برای خدا ما را به این روزگار سیاه رسانده و همۀ جهانیان را بر ما چیره کرده و کشورهای اسلامی را زیر نفوذ دیگران درآورده. قیام برای منافع شخصی است که روح وحدت و برادری را در ملت اسلامی‌خفه کرده. قیام برای نفس است که بیش از ۱۰ میلیون جمعیت شیعه را طوری از هم متفرق و جدا کرده که طعمۀ مشتی شهوت‌پرستِ پشت میزنشین شدند. قیام برای شخص است که یک نفر مازندرانی بی‌سواد (رضا شاه) را بر یک گروه چندین میلیونی چیره می‌کند که حَرْث (کِشت) و نسل آنها را دستخوش شهوات خود کند.

… هان ای روحانیین اسلامی، ای علمای ربانی، ای دانشمندان دیندار، ای گویندگان آیین دوست، ای دینداران خداخواه، ای خداخواهان حق‌پرست، ای حق‌پرستان شرافتمند، ای شرافتمندان وطن‌خواه، ای وطن‌خواهان با ناموس، موعظت خدای جهان را بخوانید و یگانه راه اصلاحی را که پیشنهاد فرموده بپذیرید و ترک نفع‌های شخصی کرده تا به همۀ سعادتهای دو جهان نایل شوید و با زندگانی شرافتمندانه دو عالم دست در آغوش شوید. اِنّ لله‌ فی ایّام دهرکم نفحاتٌ ألا فتعرّضوا لها.

… امروز شماها در پیشگاه خدای عالم چه عذری دارید؟ همه دیدید کتاب‌های یک نفر تبریزی بی‌سر و پا (سید احمد حُکم‌آبادی تبریزی ملقب به احمد کسروی) را که تمام آیین شماها را دستخوش ناسزا کرد و در مرکز تشیع به امام صادق و امام غایب ـ روحی له الفداء ـ آن همه جسارتها کرد و هیچ کلمه از شماها صادر نشد. امروز چه عذری در محکمۀ خدا دارید؟ این چه ضعف و بیچارگی است که شماها را فرا گرفته؟

… خوب است دینداری را دست کم از بهاییان یاد بگیرید که اگر یک نفر آنها در یک دیه زندگی کند، از مراکز حساس آنها با او رابطه دارند و اگر جزئی تعدی به او شود برای او قیام کنند. شماها که به حق مشروع خود قیام نکردید، خیره‌سران بی‌دین از جای برخاستند و در هر گوشه زمزمۀ بی‌دینی را آغاز کردند و به همین زودی بر شما تفرقه‌زده‌ها چنان چیره شوند که از زمان رضا خان روزگارتان سخت‌تر شود. «وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً اِلَی الله‌ِ وَ رَسولِهِ ثُمَّ یُدرِکْهُ الْمَوتُ فَقَد وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی‌الله‌ِ.»

وحدت در تبعید

امام امت یک سال بعد از تصمیم دربار و دیوان رژیم پهلوی برای تبعید ایشان به عراق، در تاریخ ۲۳ آبان ۱۳۴۴ در جمع علما، فضلا و طلاب حوزۀ علمیه نجف‌ بر ضرورت توجه به آیات قرآن و فرمایشات پیامبر عظیم الشان اسلام درباره وحدت تاکید کردند و گفتند: «… چه خود رسول اکرم و چه بعد از رسول اکرم کسانی که متکفل بودند ریاست اسلام را، با رنج‌های فراوان اسلام را تقویت کردند و دست به دست، این اسلام آمد تا الآن که به ما محول شده است، به این طبقه‌ای که الان موجودند محول شده است.

این طبقۀ موجوده‌اند که الآن مسئول اسلام و مسؤول احکام اسلام هستند و این مسؤولیت به حَسَب اختلاف مراتب اشخاص فرق می‌کند، بعضی‌ها مسؤولیت‌شان خیلی زیاد است و بعضی هم مسؤولیت دارند لکن به اندازۀ آنها نیست.

کسانی که مسؤولیتش خیلی زیاد است، دولتهای اسلامی هستند، رؤسای جمهور اسلام، سلاطین اسلام، اینها مسؤولیت‌شان خیلی زیاد است و شاید بیشتر از همۀ طبقات باشد. اسلام الآن به دست این طبقه، به حسب ارادۀ خدای تبارک و تعالی سپرده شده است و آنها مسؤولند بر حفظ اسلام و حفظ وحدت کلمۀ اسلام و حفظ احکام اسلام و معرفی کردن اسلام را به دنیای متمدن که گمان نشود اسلام مثل مسیحیت‌ است، فقط یک رابطۀ معنوی ما بین افراد و خدای تبارک و تعالی است و بس.

اسلام برنامۀ زندگی دارد؛ اسلام برنامۀ حکومت دارد. اسلام قریب ۵۰۰ سال حکومت کرده است، سلطنت کرده است، با اینکه احکام اسلام در آن وقت باز آن طور اجرا نشده است که باید اجرا بشود، لکن همان نیمۀ اجرا شده‌اش ممالک بزرگی را، وسیعی را، اداره کرده است با عزت و شوکت از همۀ جهات، از همۀ کیفیات.

… پیغمبر اسلام می‌خواست در تمام دنیا وحدت کلمه ایجاد کند می‌خواست تمام ممالک دنیا را در تحت یک کلمۀ توحید، در تحت کلمۀ توحید تمام ربع مسکون را قرار بدهد، منتها اغراض سلاطین آن وقت از یک طرف و اغراض علمای نصارا و یهود و امثال ذلک از طرف دیگر سد شد؛ مانع شد از اینکه ایشان بتوانند آن کار را انجام بدهند.

… اگر وحدت کلمۀ خودشان را حفظ کنند، اگر این اختلافات جزئی موسمی را کنار بگذارند، اگر همه با هم هم‌دست بشوند ـ ۷۰۰ میلیون نفر می‌گویند که جمعیت هست، اما ۷۰۰ میلیون متفرق به قدر یک میلیون هم نیستند. ۷۰۰ میلیون متفرق به درد نمی‌خورد. هزارها میلیون متفرق هم به درد نمی‌خورد اما اگر این ۷۰۰ میلیون، ۲۰۰ میلیونش، ۴۰۰ میلیونش، با هم دست بدهند، دست برادری بدهند، حدود و ثغورشان را حفظ کنند، حدود خودشان را حفظ کنند لکن در جامعۀ اسلامی‌که مشترک مابین همه است، در کلمۀ توحید که مشترک بین همه است، در مصالح اسلامی‌که مشترک بین همه است با هم توحیدِ کلمه کنند.

اگر اینها توحید کلمه کنند، دیگر یهود به فلسطین طمع نمی‌کند؛ دیگر هندو به کشمیر طمع نمی‌کند. این برای این است که نمی‌گذارند شما متحد بشوید. بدانند آنها ـ می‌دانند هم ـ دستهایی که می‌خواهند منابع شما را از دست‌تان بگیرند، می‌خواهند ثروت شما را به رایگان ببرند، می‌خواهند ذخایر تحت الارضی و فوق الارضی شما را به یغما ببرند.

آنها نمی‌گذارند که عراق و ایران با هم متحد بشود، ایران و مصر با هم متحد بشود، ترکیه و ایران با هم متحد بشود؛ همه‌شان با هم وحدت کلمه پیدا کنند. نخواهند گذاشت. ‌

تا وحدت کلمه نباشد، تا رؤسای اسلام، وحدت کلمه در خودشان ایجاد نکنند، تا فکر نکنند به بدبختی‌های ملتهای اسلام، بدبختی‌های اسلام، بدبختی‌های احکام اسلام، غربت اسلام و قرآن کریم، سیادت نمی‌توانند بکنند.

باید فکر کنند، عمل کنند، تا سیادت کنند و اگر این مطلب را انجام بدهند، سید دنیا خواهند شد. اگر اسلام را آنطوری که هست به دنیا معرفی کنند و آنطوری که هست عمل بکنند، سیادت با شماست؛ بزرگی با شماست: «لله الْعِزَّهُ وَ لِرَسولِه وَ لِلْمؤمنین.»

خط سیر وحدت

در اوج اقدامات تروریستی و مسلحانه گروهک منافقین در سال ۱۳۶۰ و یک روز بعد از فاجعه انفجار دفتر نخست‌وزیری و شهادت محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر به دست مسعود کشمیری دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی ایران، آیت‌الله حسینعلی منتظری در تاریخ دوشنبه نهم شهریور ۱۳۶۰ مصادف با اول ذی‌القعده ۱۴۰۱ هجری قمری – آخرین ماه قمری آن سال – در نامه‌ای به حجت‌الاسلام عبدالمجید معادی‌خواه وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی‌در دومین کابینه انتقالی آیت‌الله محمدرضا مهدوی‌کنی که بعد از برگزاری سومین دوره انتخابات ریاست جمهوری و انتخاب آیت‌الله سید علی خامنه‌ای به عضویت کابینه میرحسین موسوی درآمد، از او خواست اختلاف شیعه و سنی بر سر تاریخ ولادت حضرت محمد مصطفی (ص) پیامبر عظیم‌الشان اسلام را بسترساز وحدت و یکپارچگی مسلمانان کند و این هفته را در تقویم رسمی‌کشور به عنوان «هفته وحدت» نام‌گذاری کند تا در سایه وحدت و همدلی شیعه و سنی، صدای انقلاب اسلامی‌آیران رساتر از گذشته به گوش مستضعفان جهان برسد.

پیشنهاد آیت‌الله منتظری با موافقت امام خمینی و سیر مراحل قانونی به تقویم رسمی‌کشورمان اضافه شد و سال ۱۴۰۲ هجری قمری اولین سالی بود که حکومت ایران به صورت رسمی «هفته وحدت» را جشن گرفت.

۹ سال بعد، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی تاسیس شد و از بدو تاسیس متولی برگزاری جشن‌ها، مراسم‌ها، کنفرانس‌ها و همایش‌های مرتبط با هفته وحدت با حضور علما و بزرگان شیعه و سنی و سایر فِرَق اسلامی‌آز سراسر جهان شد. این مجمع سی و هفتمین کنفرانس بین‌المللی هفته وحدت را در روزهای ششم تا یازدهم مهر ۱۴۰۲ در تهران برگزار کرد.

دیدگاه بنیانگذار

بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران یک روز بعد از پیروزی نهایی انقلاب اسلامی در تاریخ ۲۳ بهمن ۱۳۵۷ در پیامی مکتوب اهل سنت و اقلیت‌های دینی و مذهبی ایران را در پناه نظام جدیدی سیاسی ایران دانستند و نوشتند: «… ما با مسلمین اهل تسنن یکی هستیم؛ واحد هستیم که مسلمان و برادر هستیم. اگر کسی کلامی بگوید که باعث تفرقه بین ما مسلمان‌ها بشود، بدانید که یا جاهل هستند یا از کسانی هستند که می‌خواهند بین مسلمانان اختلاف بیندازند. قضیۀ شیعه و سنی اصلا در کار نیست، ما همه با هم برادریم. اقلیت‌های مذهبی هم خاطر جمع باشند که ما اطمینان می‌دهیم به آنها که در این مملکت زندگی عادلانه و مرفهی خواهند داشت و مورد پشتیبانی ما هستند.

اسلام از اهل ذمه (اقلیت‌های دینی غیر مسلمان) پشتیبانی می‌کند. اگر کسانی چیز دیگری می‌گویند، برای تفرقه انداختن است. فقط خرابکارها باید بدانند که این خرابکاری‌ها خیانت به ملت و مملکت است. دست از خرابکاری بردارند و زیر دولت اسلام و کلمۀ لااله‌الاالله ‌ باشند. آنها چه می‌خواهند جز اینکه همۀ مردم در درجۀ سه و زارع و کارگر همه مرفه باشند؟ ما همۀ اینها را تأمین خواهیم کرد.‌»

امام امت نهم دی ۱۳۵۸ نیز در جمع کارکنان نیروی هوایی پایگاه حر و کارکنان هواپیمایی ژاندارمری، بیان کردند: «قرآن می‌فرماید که: انَّمَا الْمُؤمِنُونَ اخْوَهٌ و غیر از برادری پیش مؤمنین چیزی نیست. منحصر برادرند نه غیر برادر. هیچی نیستند الا برادری. این هیچ نیست الا برادری. برای این است که اگر ما هیچ جهتی را ملاحظه نکنیم الا برادری خودمان را، انسجام پیدا می‌کنیم.

همه مؤمنین را قرآن می‌خواهد که با هم برادر باشند و غیر از این هم نباشد در کار. اگر همه مؤمنین در تمام کشورهای اسلامی همین یک دستور خدا را که خدا عقد اخوت بینشان انداخته است، همین یک دستور را عمل بکنند، قابل آسیب دیگر نیست. اگر یک میلیارد جمعیت مسلمان، یک میلیارد جمعیت مسلمان که مع‌الأسف یک میلیارد جمعیتی هستند که تحت سلطه غیر هستند، یک میلیارد جمعیت تحت سلطه ۲۵۰ میلیون، اگر این یک میلیارد جمعیت به این حکم خدا سر نهاده باشند، اطاعت کرده بودند همین یک حکم را که «انما المؤمنون» اخوه برادرند اینها، اگر این برادری در همه جا بود، اگر، این برادری در تمام قشرهای ملتها بود، این گرفتاریها برای ما پیدا نمی‌شد.

برادری این نیست که من یک کاری بکنم بر خلاف دستور، بر خلاف نظام، شما هم یک کاری، این خلاف برادری است. حضرت امیر هم برادر بود با همه. مسلمان بود، مؤمن بود، برادر بود، رأس مؤمنین بود و برادر بود.»

آیت الله منتظری و آیت الله خامنه ای
آیت الله منتظری و آیت الله خامنه ای

ایده مشترک با رهبری

پاسخ‌یابی این پرسش جالب توجه است که در کوران مبارزات انقلابی سال‌های ۱۳۴۱ تا ۱۳۵۷، نحوه تعامل و وحدت بین شیعیان و اهل تسنن در استان‌های دارای اقلیت‌های مذهبی و اهل تسنن چگونه بود؟

آیت‌الله سید علی خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی پاسخ این سوال را سال‌ها قبل داده‌اند. ایده «هفته وحدت» برای اولین بار قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و در فاصله پاییز ۱۳۵۶ تا تابستان ۱۳۵۷ توسط آیت‌الله خامنه‌ای مطرح و در شهرستان ایرانشهر در استان سیستان و بلوچستان به اجرا گذاشته شد.

ایشان از تاریخ ۲۸ آذر ۱۳۵۶ به دستور ساواک به ایرانشهر تبعید شد، تبعیدی که موجب وحدت و همدلی مردم محلی شد و تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷ پایان یافت.

آیت‌الله خامنه‌ای در تعبید ایرانشهر
آیت‌الله خامنه‌ای در تعبید ایرانشهر

آیت‌الله خامنه‌ای به همراه سایر نیروها و روحانی‌های انقلابی تبعیدی در کنار مردم بومی ایرانشهر و استان سیستان و بلوچستان علیه رژیم طاغوت دست به سلسله اقداماتی زدند که موجب ایجاد روحیه امید در مردم و پایمردی آنان در برابر فشارهای سیاسی و اجتماعی رژیم شد.

مقام معظم رهبری در تاریخ دوم اسفند ۱۳۸۱ در خاطره‌ای از آن دوران تعریف کردند: «… حقیقت این است که شیعه و سنی هر دو به خدای واحد، قبله‌ی واحد، پیامبر واحد، اهداف و ارزشهای واحد و به اسلام واحد معتقدند. چرا اینها را فراموش کنیم؟

من در همان روزهایی که تبعید بودم، پیغام دادم. خودم به مسجد ایشان رفتم و گفتم بیایید این یک هفته میان ۱۷ ربیع – که ما شیعه‌ها ۱۷ ربیع را روز ولادت پیغمبر می‌دانیم و جشن می‌گیریم – و ۱۲ ربیع را – که شما سنی‌ها روز ولادت پیامبر می‌دانید – جشن بگیریم. ما بگیریم، شما هم بگیرید. ایشان هم قبول کرد.

اتفاقا در همان روزهای اول و دوم در ایرانشهر سیل آمد و بساط همه چیز را به هم زد و ما در کار امداد مردم افتادیم و نتوانستیم کاری انجام دهیم. به این چیزها توجه داشته باشید. خب، طبیعی است که هر کسی برای عقاید خود احترام و ارزش قائل است. اما اگر زید به عقیده خود احترام می‌گذارد، مگر مستلزم این است که به عقیده عَمر اهانت کند؟ یا اگر عَمر به عقیده خود احترام می‌گذارد، مگر مستلزم این است که به زید اهانت کند؟ چرا؟ دشمن همین را می‌خواهد و این آتش عجیبی است اگر مشتعل شود.»

ایشان در تاریخ ۲۵ مهر ۱۳۹۰ هم در خاطره‌ای دیگر گفتند: «… جمهوری اسلامی از اولین روز در مقابل این توطئه ایستاده است، علت هم این است که ما ملاحظه‌ی کسی را نمی‌کنیم، این عقیده ماست. قبل از اینکه نظام اسلامی تشکیل بشود، برادران ما، بزرگان نهضت، بزرگان مبارزه انقلابی در آن روز – که هنوز خبری از حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی نبود – در جهت وحدت شیعه و سنی تلاش می‌کردند.

آیت‌الله خامنه‌ای در تعبید ایرانشهر
آیت‌الله خامنه‌ای در تعبید ایرانشهر

من خودم در بلوچستان تبعید بودم. از آن زمان تا حالا با علمای سنی حنفی شهرهای بلوچستان – ایرانشهر و چابهار و سراوان و زاهدان – با آنهایی که به حمدالله زنده هستند، رفیقیم، نزدیکیم، صمیمی هستیم.

من آنجا تبعیدی بودم، دستگاه‌ها حکومت نمی‌خواستند بگذارند تلاشی از سوی ما انجام بگیرد اما در عین حال ما گفتیم بیایید کاری کنیم که یک نشانه‌ای از اتحاد شیعه و سنی را در این شهر نشان بدهیم که این مسئله هفته وحدت آن روز به ذهن ما رسید و در ایرانشهر آن را عمل کردیم یعنی از دوازدهم تا هفدهم ربیع‌الاول را جشن گرفتیم.

این یک فکر عمیقی بود که مال امروز و دیروز نیست.»

آیت الله منتظری
آیت الله منتظری

تقویم انقلاب

آیت‌الله حسینعلی منتظری در خاطره‌ای با اشاره به چگونگی قرار گرفتن هفته وحدت در تقویم رسمی‌کشور، گفتند: «هفته وحدت» به خاطر این بود که ما می‌دیدیم در خارج مساله شیعه و سنی را علیه انقلاب ایران مطرح می‌کنند و در تلاشند که انقلاب اسلامی را از جهان اسلام جدا کنند، از طرف دیگر در ایران ما حدود ۶-۷ میلیون سنی مذهب در کردستان، بلوچستان و ترکمن صحرا و جاهای دیگر داریم، من با این کار می‌خواستم یک ارتباط و الفتی بین شیعه و سنی ایجاد کنم و یک جبهه واحدی در برابر کفار و دشمنان اسلام داشته باشیم.

بعد به ذهنم رسید که تولد پیامبر اکرم(ص) نقطه عطف مناسبی است. تولد پیامبر اکرم(ص) را اهل سنت می‌گویند دوازدهم ربیع‌الاول است ما می‌گوییم هفدهم است البته از علمای ما هم بعضی‌ها از جمله مرحوم شیخ کلینی تاریخ دوازدهم را گفته‌اند؛ بالاخره من دیدم این هفته برای این منظور مناسب است که همه مسلمانان در این هفته برای تولد پیامبر اکرم (ص) برنامه‌های جشن و سرور برگزار کنند و در مجالس یکدیگر شرکت نمایند و این نقطه عطف تاریخی مشترک را مبنای تحکیم وحدت و اتحاد خودشان در برابر کفار قرار دهند، به همین مناسبت این هفته را به عنوان «هفته وحدت» اعلام کردم و در همین رابطه مطالبی را نوشتم و گفتم که در تمام کشورهای اسلامی منعکس شد و خیلی هم اثر مثبتی در هندوستان، پاکستان، افغانستان، لبنان و جاهای دیگر داشت.

مرحوم امام از این پیشنهاد استقبال و حمایت کردند و وزارت خارجه هم در این ارتباط همکاری می‌کرد، من در سال اول و دوم در این هفته، درس‌هایم را تعطیل کردم و افرادی از قم به کردستان و ارومیه و جاهای دیگر رفتند و در جلساتی که از طرف اهل سنت ترتیب یافته بود، شرکت کردند. از طرف آنها هم هیات‌هایی به قم و تهران آمدند و این رفت و آمدها باعث بر طرف شدن کدورت‌ها و زمینه هماهنگی گسترده‌تر مسلمانان و شکوه و جلوه بیشتر اسلام می‌شد.»

منابع:

آیه ۹۲، سوره انبیاء

آیه ۴۶، سوره سباء

صحیفه امام، ج۶، ص ۱۳۳

صحیفه نور، جلد ۱۵، ص ۴۴۰

صحیفه امام، جلد ۲، صص ۳۰ تا ۳۵

کتاب خاطرات آیت الله منتظری، جلد اول، صفحه ۵۵۶

وزیری اسطوره خاطره‌های ماندگار، حبیب مهرنیا، ص‌۹۶

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *