دحوالارض؛ روزی که به جهان خاکی حیات بخشیده شد

بیست و پنجم ذی‌القعده، همزمان با دحوالارض یعنی گسترش یافتن زمین است. از امیرالمومنین حضرت علی(ع) روایت شده است که فرمودند «نخستین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد، در بیست و پنج ذی‌القعده بود. کسی که در این روز روزه بگیرد و شبش را به عبادت بایستد، عبادت صد سال را که روزش را روزه و شبش را عبادت کرده است، خواهد داشت.»

۲۵ ذی‌القعده روز دحوالارض است. روزی ویژه که اعمال مخصوصی برای آن ذکر شده است. دعایی با مضامین بلند اخلاقی و اجتماعی همراه با طلب رحمت، توبه و پیروزی اهل حق. به علاوه آنکه روزه در این روز نیز به طور ویژه مورد سفارش واقع شده و از چهار روز برتر برای روزه است.

معنای دحوالارض

«دحو» به معنای گستردن و پهن کردن است. برخی آن را به معنای پرتاب کردن و تکان دادن چیزی از محل خودش نیز گفته‌اند؛ بنابراین «دحوالارض» یعنی گستردن و تکان دادن زمین از حال قبلی‌اش. از آنجا که در آغاز تمام سطح زمین را آب حاصل از باران‌های سیلابی نخستین گرفته بود، از روز دحوالارض این باران‌ها در گودال‌ها جمع کردید و سطح خشکی‌ها پدید آمد و روز به روز گسترده‌تر شد؛ بنابراین دحوالارض را می‌توان زادروزی برای شروع دوره‌ای جدید برای خلقت زمین دانست.

علت دحوالارض

اگر کسی بگوید که دحوالارض یک واقعه غیرطبیعی است که علتی ماوراء طبیعی دارد، بی‌شک تیر در تاریکی رها کرده و نزد اهل فن گزافه‌گویی کرده است. از دل طبیعت بر خاستن واقعه دحوالارض بر کسی پوشیده نیست و این می‌طلبد که علت آن نیز به اذن الله از عالم طبیعت باشد که از معصومین‌ علیهم السلام منقول است که «ابی الله أن یجری الامور إلا باسبابها»؛ مسئله دحوالارض را فلاسفه در بخش طبیعیات آن و نیز علمای فن هیأت مورد کنکاش و بررسی قرار دادند که هر کدام به نتایج مشترکی در مورد علل وقوع دحوالارض رسیده‌اند که از جمله می‌توان به دلایل زیر اشاره کرد؛

در علم شریف هیأت از ده دایره عظیمه بحث می‌شود که دایره معدل النهار و دایره منطقهالبروج از آن جمله‌اند.

معدل‌النهار همان دایره استوایی سماوی است که همه عالم را به دو نیم‌کره شمالی و جنوبی تقسیم می‌کند و به عبارت دیگر اگر دایره استوایی ارضی، یعنی خط استواء بزرگ شود و بالا برود، با دایره معدل‌النهار یکی می‌شود و لذا به آن دایره استوای سماوی نیز گویند؛ صورتی در زیر دارد آن‌چه در بالاستی.

دایره منطقهالبروج همان مداری است که بروج دوازده‌گانه در آن مستقراند و خورشید نیز در حرکت ثانیه خودش در آن مدار حرکت می‌کند و از آن هیچ‌گاه خارج نمی‌شود و لذا به این دایره، دایره شمسیه نیز گویند.

این دو دایره عظیمه را در تطورات زمانی حالت انطباق و انفتاح پیش می‌آید که علمای هیأت با اقتباس از آیه «أولم یر الذین کفروا أن السماوات و الارض کانتا رتقاً ففتقناهما و جعلنا من الماء کل شیء حی افلا یؤمنون؛ (انبیاء/۳۱) آیا کافران ندانسته‌اند که آسمان و زمین به هم پیوسته بودند و ما آن دو را شکافته و از هم باز کردیم و هر چیز زنده‌ای را از آب آفریدیم؟ آیا ایمان نمی‌آورند؟» به این دو حالت به ترتیب رتق و فتق گفته‌اند.

در علم هیأت ثابت است که هر گاه دایره عظیمه منطقهالبروج در سطح دایره معدل‌النهار قرار گیرد و دو دایره بر هم منطبق و متحد (رتق) شوند، تغییراتی در عالم جسمانی پدید می‌آید که از شاخص‌ترین آن تغییرات، همین آب‌گرفتگی تمام سطح کره زمین است که لزوماً موجودات بری دیگر جایی برای حیات نخواهند داشت.

علامه حسن‌زاده آملی در رساله رتق و فتق بیان کرده است «در انطباق مذکور انقراض عمر و دوره جانوران خشکی لازم آید، نه حیوانات دریایی، پس باید حیوانات دریایی در بقای طبیعی و حفظ و اصالت انواع، پایدارتر از بری‌ها باشند.»

پس از مدت‌های طولانی، دایره عظیمه منطقهالبروج از دایره عظیمه معدل انفتاح (فتق) می‌یابد و از سطح آن جدا می‌شود که بر اثر آن، آب از برجسته‌ترین نقطه زمین و به اصطلاح هیویون از قبهالارض کنار می‌رود و بدین سان سطح خشکی زمین نمودار می‌شود و به مرور زمان این پدیده گسترش می‌یابد که همین دحوالارض معروف است.

علامه حسن‌زاده آملی در رساله رتق و فتق گفته است «وقتی که دایره شمسیه در سطح دایره استوای سماوی قرار گرفته است و با او متحد شده است، آب همه جای کره را فرامی‌گیرد و روزگار این دوره آدمیان به سر می‌آید و پایان می‌یابد. دوباره دایره شمسیه از دایره استوای سماوی انفتاح می‌یابد و باز دحوالارض پدید می‌آید و بسان دوره گذشته، خلقت آدم پیش می‌آید. دحوالارض، گسترده شدن زمین از قبهالارض است؛ بدین سبب که شعاع استوایی زمین اطول از شعاع قطبی آن است.»

وقتی که دو دایره عظیمه منطقه و معدل در حال انفتاح قرار دارند، یکدیگر را در دو نقطه متقابل که محل تقاطع آن دو دایره است، تنصیف می‌کنند. آن دو نقطه را، دو نقطه اعتدال گویند که یکی نقطه اعتدال ربیعی و رأس حمل و دیگری نقطه اعتدال خریفی و رأس میزان است.

بدیهی است که در این حالت، فاصله‌ای بین آن دو دایره وجود دارد که اهل فن به نهایت دوری دایره منطقه از دایره معدل را میل کلی یا میل اعظم گویند.

به اجماع اهل هیأت این فاصله کم و زیاد می‌شود و به تعبیری دو دایره نسبت به هم قرب و بعد پیدا می‌کنند که نهایت قلت آن همان اتحاد دو دایره است البته برخی گفتند که میل کلی تا هشت درجه انتقاص می‌یابد و دوباره رو به ازدیاد می‌نهد.

علامه حسن‌زاده در رساله رتق و فتق می‌فرمایند «ارصاد قدیم و حدیث اتفاق دارند که میل کلی به تدریج رو به انتقاص می‌رود؛ بدین وجه که دایره استوای سماوی بر جای خود ثابت است و دایره شمسیه بدان نزدیک می‌شود. مقدار نقصان در هر سال شمسی قریب نصف ثانیه فلکی و به تحقیق ۴۶۸/۰ ثانیه است.» هم ایشان در رساله میل کلی می‌فرمایند «انتقاص میل کلی مطلبی مسلم است که در آن هیچ شک و شبهه‌ای راه نمی‌یابد.»

به تصریح محققین، میل کلی در حال حاضر ۲۳ درجه و ۲۵ دقیقه و حدود ۵۰ ثانیه فلکی و رو به انتقاص است و این‌که دایره منطقه چه مدت دیگر با معدل منطبق می‌شود و آب‌گرفتگی کامل در سطح زمین رخ می‌دهد؟ جناب علامه حسن‌زاده آملی در کتاب شریف «دروس معرفه الوقت و القبله» فرمودند «ویلزم مما ذکر أن ینطبق منطقه البروج مع المعدل بعد مضی ۱۸۶۰۰۰ سنه تقریباً» که در نتیجه مجدداً آب تمام سطح کره زمین را فرامی‌گیرد و زمین در انتظار دحوی دیگر می‌ماند.

دحوالارض واحد یا متعدد؟

با توجه به مطالب مطروحه حول علت دحوالارض و کیفیت آن و نیز انتقاص و ازدیاد فاصله میل کلی، مناسب است این سؤال مهم مطرح شود که آیا تا به حال تنها یک بار در سطح کره زمین دحوالارض اتفاق افتاده و آن روز ۲۵ ذی‌القعده معهود است یا حرف عمیق‌تر و پرمغزتر از این است؟!

عالم ماده و طبیعت بر خلاف عالم مجردات و ملائکه، پیوسته در حال حرکت و شدن از صورتی به صورت دیگر است و لهذا به عالم طبیعت، جهان گفته‌اند که جهان اسم فاعل از جهیدن و به معنای جهنده است؛ یعنی موجودات نشئه عالم ماده آناً فآناً از قوه به سوی فعلیت جهش می‌کنند و در حال حرکت‌اند و این همان بحث اساسی حرکت جوهری در حکمت است.

کائنات جو از قبیل ابر و باد و مه و برف و باران و نیز کائنات ارض مثل امواج دریا و زلزله و آتشفشان و مانند آن‌ها را اگر نیک بنگریم، می‌یابیم که این حرکت است که اشیاء را به‌صورت‌های یاد شده درمی‌آورد و منشأ تحول در این‌جا حرکت است؛ بنابراین کائنات مذکور در حرکتند و هر موجود متحرک، به محرّک و علت نیاز دارد و چون معلول در حرکت و تغییرات عرض به حساب می‌آید، پس به ناچار علت آن که موضوعش است هم باید در حرکت باشد.

اشیایی که در حرکت هستند، پیوسته در کون و فسادند، روز می‌آید و می‌رود، آفتاب طلوع می‌کند و غروب دارد. دحوالارض هم این طور است و هیچ بعدی برای تکرار آن نیست. تکرار حوادثی چون زلزله، باران و امثال آن به خاطر کثرت وقوع آن قابل قبول است، ولی قبول تکرار واقعه دحوالارض به دلایلی از جمله زیاد بودن فاصله زمانی بین دو دحوالارض در نظر بدوی کمی دشوار است.

واقعیت این است که سطح کره زمین به اذن الله دحوالارض‌های فراوانی را تجربه کرده و نیز به اذن الله آبستن دحوالارض‌های متعددی در خود است که به تعبیر قرآن «تلک الایام نداولها بین الناس»؛ (آل‌عمران/۱۴۰)

جناب بوعلی سینا در فصل ششم از فن پنجم طبیعیات شفا، پس از بیان مطالبی حول انطباق و انفتاح معدل‌النهار و منطقهالبروج می‌گوید «بنابراین چنین می‌نماید که در عالم، قیامات متوالی در سنینی واقع شده باشند و تاریخ آن‌ها مضبوط نباشد و هیچ مستنکر نیست که حیوانات و نباتات [برّی] دوره‌ای تباه شوند و در دوره بعد به تولد پدید آیند بدون توالد و برهان بر رد آن نیست.

زمین برای انسان و تکامل روحی او خیلی اهمیت دارد؛ چراکه تمام انبیاء و اولیاء الهی در همین زمین به کمالات روحی و انسانی‌شان نائل شده‌اند و می‌شوند. حضرت آیت‌الله حسن‌زاده در رساله «رتق و فتق» می‌فرماید «و یکی از معانی آیه «و اذ قال ربّک للملائکه إنی جاعل فی الارض خلیفه»؛‌ (بقره/۳۰) این است که پس از انفتاح دو عظیمه یاد شده و دحو الارض جدید، آدمیان وجود یافته جدید، جانشین آدمیان دوره پیش‌اند. در تفاسیر، وجوهی چند در معنی خلیفه گفته آمد ولکن خلیفه بدین معنا را متعرض نشده‌اند.»

از دیگر آیاتی که معاضد ما در این بحث می‌تواند باشد، آیه «إن یشأ یذهبکم أیّها الناس و یأت بآخرین»؛ (نساء/۱۳۳) است.

رابطه دحوالارض با مکان کعبه

اساساً میان کعبه با دحوالارض و نخستین مکان خشکی در آن، یک رابطه وجودی و ذاتی برقرار است؛ به این معنا که تحقق وجودی یکی از آن دو، موجب تحقق وجود دیگری است، لذا فقها و محدثین و نیز علمای علم طبیعی و هیوی کلمه «کعبه» را در تعریف دحوالارض لحاظ کرده‌اند. در «الروضه البهیه» شهید ثانی آمده است «یستحب من الصوم علی‌الخصوص اول خمیس من الشهر… و یوم الغدیر و الدحو للأرض أی سبطها من تحت الکعبه و هو الخامس و العشرون من ذی‌القعده.» شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان و در بخش اعمال مخصوص شب بیست‌وپنجم ذی‌قعده می‌نویسد «شب دحوالارض است؛ یعنی پهن شدن زمین از زیر خانه کعبه بر روی آب.» در ادعیه ما نیز برای مخاطب قرار دادن حق متعال مکان لفظ «داحی الأرض» از عبارت «داحی الکعبه» استفاده شده است؛ چنان‌چه در دعای مخصوص روز دحوالارض وارد شده که «اللهم داحی الکعبه و فالق الحبه…».

علامه شعرانی در این خصوص فرمود «آب همه کره زمین را فراگرفته بود و چون فرو نشست، قهراً جای بر آمده زمین که قبه آن است و تقبب آن بیش از جاهای دیگر است، در نخستین بار نمودار شده است و آن مکه مکرمه است و چون آب کم‌کم فرو نشست و تقلیل یافت، قسمت پدید آمده زمین به تدریج گسترش یافت که از آن تعبیر به دحوالارض شده است».

روایات این باب و کلمات اهل فن، این مطلب مهم را به طالبان علوم می‌فهماند که نخستین مکانی که به‌عنوان خشکی در روز دحوالارض نمودار می‌شود، مقدس‌ترین مکان کره زمین و در حقیقت همان مکانی است که بعدها به اذن الله و به دست انسان کاملی، بیت‌الله الحرام در آن‌جا بنا می‌شود و این یک سنت رایج الهی است و مکان کعبه فعلی نیز از این سنت استثنا نبوده که فرمود: «لن تجد لسنه الله تبدیلا و لن تجد لسنه الله تحویلاً» (فاطر/۴۳)

راز اختصاص شریف‌ترین مکان زمین به بنای کعبه و قبله قرار گرفتن آن برای همه مسلمین توسط حضرت خاتم الانبیاء محمد مصطفی‌ صلی الله علیه و آله و سلم به وحی الهی «فولّ وجهک شطر المسجد الحرام»؛ (بقره/۱۴۹) تا پایان این دوره از دحوالارض و به تعبیری قیام قیامت این دوره و ساختن کعبه توسط حضرت ابراهیم؛ «وإذ یرفع إبراهیم القواعد من البیت»؛ (بقره/۱۲۷) به مسئله شریف دحوالارض برمی‌گردد.

تقدیم دحوالارض بر کعبه یا برعکس

با این سؤال قابل طرح است که آیا دحوالارض بر تعیین مکان کعبه مقدم است کما این‌که ظاهر آن چنین می‌نماید؛ یعنی هر نقطه‌ای که در حادثه دحوالارض زودتر از نقاط دیگر زمین سر از آب بیرون آورد و به‌عنوان خشکی نمودار شود، به‌عنوان کعبه تعیین می‌شود، یا عکس آن ثابت است؟ یعنی آن مکان مقدس قبل از دحوالارض معین است و حادثه مذکور تنها نقاب را از چهره دلربای مکان کعبه کنار می‌زند و آن را به جهانیان معرفی می‌نماید که پری‌رویی تاب مستوری ندارد.

در تفسیر نورالثقلین و کنزالدقایق ذیل آیه کریمه «والأرض بعد ذلک دحاها»؛ روایتی از امام صادق‌ علیه السلام منقول است که در آن جناب ابوحمزه ثمالی سؤالی درباره کیفیت پیدایش کعبه می‌پرسد و امام‌ علیه السلام جوابی می‌فرمایند که فرازی از آن جواب چنین است: «إن الله خلقه قبل الأرض ثم خلق الأرض من بعده فدحاها من تحته»؛ یعنی همانا خداوند بیت عتیق را قبل از خشکی زمین آفریده است و خشکی را از زیر آن گسترش داده است.

همچنین در کتاب الفرقان فی التفسیر القرآن این روایت مذکور است که مردی از امام امیرالمؤمنین‌(ع) مولود کعبه می‌پرسد که چرا مکه را مکه می‌نامند؟ و امام‌ در جواب فرمودند «لأنّ الله مکّ الأرض من تحتها أی دحاها»؛ یعنی بدان سبب که خداوند خشکی زمین را از زیر آن گسترش داده است.

در بحارالانوار نیز منقول است که «سأل الشامی امیرالمؤمنین‌ علیه السلام لم سمیت مکه أم القری؟ قال لأنّ الأرض دحیت من تحتها»؛ (بحارالانوار/ج۹۶/ص…) در وقت انطباق دایره منطقهالبروج با دایره معدل‌النهار، بارش باران‌های فراوان و جوش و خروش دریاها و اقیانوس‌ها تا بدان‌جا ادامه می‌یابد که تمامی سطح خشکی زمین به تدریج در زیر آب‌ها فرو می‌رود. پس از آن آسمان‌ها به مدت طولانی از بارش امساک می‌کنند تا این‌که بار دیگر دو دایره مذکور از یکدیگر انفتاح یافته از هم جدا می‌شوند. در این شرایط روایاتی وجود دارد که حاکی از آن است که بادهای سهمگین بر دریاها وزیدن گرفته و امواج بلندی در سطح دریاها ایجاد می‌شود و آب‌ها بر آب‌ها کوبیده می‌شوند. از برخورد امواج با یکدیگر، کفی ایجاد می‌شود و این کف به‌قدری زیاد می‌شود که کوهی از کف در نقطه‌ای نمایان می‌شود. بیت عتیق در حقیقت همین کوه از کف است که از جهت وجودی، مقدم بر پدیدار شدن خشکی و به اصطلاح دحوالارض است.

دحوالارض در آیات

از ماده «د ح ی» و «د ح و» یکبار در قرآن آمده است. «وَ اَلْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها، أَخْرَجَ مِنْها ماءَها وَ مَرْعاها [نازعات/ ۳۱،۳۰]؛ زمین را بعد از آن گسترش داد و از آن آب بیرون آورد و چراگاه‌‏ها پدید کرد.»

در این آیه قرآن اشاره به دوره‌ای خاص برای تشکیل زمین کنونی شده است. دوره‌ای که با یک تحول آغاز شده است. چراکه زمین قبل از آن به صورت کره‌ای مذاب و مشتعل بوده است سپس سطح خاکی تشکیل شده و قابلیت حیات یافته است و برای ظهور گیاهان و حیوانات آماده شده است.

در سوره رعد نیز گستردن زمین به عنوان فعلی از افعال الهی یاد شده و آمده است: «وَ هُوَ الَّذِی مَدَّ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ فِیهَا رَوَاسیَ وَ أَنهارًا  وَ مِن کلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِیهَا زَوْجَینِ اثْنَینِ یُغْشیِ الَّیْلَ النهارَ إِنَّ فیِ ذَالِکَ  لآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُون [رعد/ ۳]؛ اوست که زمین را بگسترد، و در آن کوه‏‌ها و رودها قرار داد و از هر میوه جفت جفت پدید آورد و شب را در روز می‏‌پوشاند. در اینها عبرتها است برای مردمی که می‌اندیشند.»

در این آیه نیز از کشیده شدن زمین به‌عنوان شروع حیات در آن یاد شده است و به سیر حیات اشاره شده است. زمین شناسان کنونی نیز می‌گویند زمین ابتدا در زیر آب قرار داشته که این مسئله با آیات قرآن نیز مطابقت دارد.

در آیه‌ای از سوره فصلت به خلقت زمین در دو دوره پرداخته شده که می‌توان از آن نیز دحوالارض را فهمید. «قُلْ أَ ئنَّکُمْ لَتَکْفُرُونَ بِالَّذِی خَلَقَ الْأَرْضَ فیِ یَوْمَینِ وَ تجعَلُونَ لَهُ أَندَادًا  ذَالِکَ رَبُّ الْعَالَمِین [فصلت/ ۹] بگو آیا به کسی که زمین را در دو روز آفریده است کافر می‏ شوید و برای او همتایان قرار می‏‌دهید؟ اوست پروردگار جهانیان». این آیه کل خلقت زمین را در دو مرحله ذکر کرده است. می‌توان با توجه به آیات ۳۰ و ۳۱ سوره نازعات این دو مرحله را چنین بیان کرد دوره‌ی اول مذاب و جامد، سپس دوره دوم دحو الارض و غلطان و متحرک شدن که ثمره این غلطیدن روئیدن گیاه و… بوده است.

دحوالارض در روایات

در برخی از آیات اینگونه فهمیده می‌شود که زمین در آغاز از زیر کعبه فعلی گسترش یافته است. در مفاتیح الجنان درباب اعمال ماه ذی‌القعده روایتی نقل شده که حسن بن وشّاء می‌گوید «من کودک بودم که با پدرم در خدمت امام رضا(ع) شام خوردیم در شب بیست و پنجم ماه ذی القعده پس فرمود که امشب حضرت ابراهیم(ع) و حضرت عیسی(ع) متولد شده ‌اند و زمین از زیر کعبه پهن شده است، پس هر که روزش را روزه بدارد، چنان است که شصت ماه را روزه داشته باشد. 

در ادامه شیخ عباس قمی اینگونه آورده است؛ در روایتی روزه‌اش مثل روزه هفتاد سال است و در روایت دیگر کفاره هفتاد سال است و هر که این روز را روزه بدارد و شبش را به عبادت بسر آورد از برای او عبادت صد سال نوشته شود و از برای روزه ‏دار این روز هر چه در میان آسمان و زمین است استغفار کند و این روزی است که رحمت خدا در آن منتشر شود و از برای عبادت و اجتماع به ذکر خدا در این روز اجر بسیاری است. ​

علامه طباطبایی روایات دحوالارض را بسیار دانسته و آن را مخالف دلایل علمی ندانسته است. در حدیثی طولانی که حکایت مناظره امام صادق(ع) با ابن ابی العوجاء است حضرت امام صادق(ع) از دحوالارض یاد کرده و در تعریف کعبه فرموده‌‍‌اند: «هَذَا بَیْتٌ اسْتَعْبَدَ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ لِیَخْتَبِرَ طَاعَتَهُمْ فِی إِتْیَانِهِ فَحَثَّهُمْ عَلَی تَعْظِیمِهِ وَ زِیَارَتِهِ جَعَلَهُ مَحَلَّ أَنْبِیَائِهِ وَ قِبْلَهً لِلْمُصَلِّینَ لَهُ فَهُوَ شُعْبَهٌ مِنْ رِضْوَانِهِ وَ طَرِیقٌ یُؤَدِّی إِلَی غُفْرَانِهِ مَنْصُوبٌ عَلَی اسْتِوَاءِ الْکَمَالِ وَ مُجْتَمَعِ الْعَظَمَهِ وَ الْجَلَالِ خَلَقَهُ اللَّهُ قَبْلَ دَحْوِ الْأَرْضِ بِأَلْفَیْ عَامٍ فَأَحَقُّ مَنْ أُطِیعَ فِیمَا أَمَرَ وَ انْتَهَی عَمَّا نَهَی عَنْهُ وَ زَجَرَ اللَّهُ الْمُنْشِئُ لِلْأَرْوَاحِ وَ الصُّوَرِ؛ این خانه‏ای است که خدا خلق خود را توسّط آن بپرستش واداشته تا فرمانبری ایشان را بیازماید و به تعظیم و زیارت آن تشویق کند، خداوند کعبه را مرکز پیغمبران و قبله نمازگزاران ساخته، کعبه شعبه‌ای است از رضوان خدا و راهی است به آمرزش و غفران او، آن بر استواری کمال و بنیاد عظمت برجا است، خداوند آن را دو هزار سال پیش از دحو (کشش) زمین آفریده، بنابراین شایسته ‏تر فردی که باید از آن فرمان برد و از آنچه ممنوع ساخته و بازداشته باز ایستاد همان کسی است که جانها و کالبدها را آفریده است.»

در این روایت تاریخ خلقت کعبه را دوهزار سال قبل از دحوالارض بیان شده است و این بیانگر دو مطلب است؛ اول شرافت کعبه و دیگر آنکه خشکی‌‎های زمین از زیر کعبه پدید آمده است و اولین خشکی زمین کعبه بوده که آن گسترش یافته و منشاء حیات کره خاکی شده است.

در روایتی دیگر از امام حسین(ع) و در جریان آمدن گروه‌هایی از جنیان برای یاری امام اینگونه آمده است که گروهی از جنیان به محضر حضرت اباعبدالله(ع) آمده و عرض کردند «ای مولای ما! ما از شیعیان و یاران تو هستیم، آنچه را بخواهی به ما فرمان بده اگر در همین جا باشی و به ما دستور نابودی همه دشمنانت را بدهی، ما قبل از اینکه از اینجا حرکت کنی، آن را اجرا می‏‌کنیم، امام حسین(ع) برای آنها دعای خیر کرد و به آنها فرمود «آیا قرآن را که به جدّم رسول خدا(ص) نازل شده نخوانده‏ اید که می‏ فرماید: قُلْ لَوْ کُنْتُمْ فِی بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذِینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلی‏ مَضاجِعِهِمْ [آل عمران، ۱۵۴]؛ اگر من در وطن خود بمانم این مردمِ واژگون شده به وسیله چه کسی آزمایش می‏ کردند، و چگونه آنها امتحان می‏‌شوند و چه کسی در قبر من سکونت گزیند؟ با اینکه خداوند هنگام «دحو الارض» (کشیده شدن و گستردگی زمین) آن قبر را برای من برگزیده است، و آن قبر را و پناهگاه شیعیان و دوستان ما کرده است، خداوند اعمال و نمازهای آنها را بپذیرد و دعاهای آنها را اجابت کند، و شیعیان ما در آنجا ساکن شوند، تا آنجا مایه ایمنی آنها در دنیا و آخرت، از عذاب باشد. در این روایت روز دحوالارض روزی نام گرفته که خداوند در آن روز زمین کربلا و قبر امام حسین(ع) را انتخاب کرده و نگاهی ویژه به آن سرزمین داشته است.

آداب و اعمال ویژه‌ی روز بیست و پنجم ذی‌القعده

زمین، گاهواره زندگی انسان و تمام موجوداتِ زنده است، که با تمام کوه‌ها، دریاها، درّه‌ها، جنگل‌ها، چشمه‌ها، رودخانه‌ها، معادن و منابع گران بهایش، نشانه‌ای از نشانه‌های آفریدگار به شمار می‌آید که آن را گسترانیده است. روز دحوالارض روز گسترش زمین روز بسیار مبارکی است و آداب و اعمال ویژه‌ای دارد؛ که می‌توان به چند مورد اشاره کرد؛ روزه داشتن؛ که ثواب ۷۰ سال عبادت را دارد. احیا و شب زنده داری؛ شب دحوالارض که برابر با یک سال عبادت است. ذکر و دعا؛ انجام غسل؛ به نیت روزِ دحوالارض، خواندن دو رکعت نماز؛ نزدیک ظهر به این کیفیت که در هر رکعت بعد از حمد پنج مرتبه سوره الشّمس بخواند و آنگاه بعد از سلام نماز بگوید «لا حَوْلَ و لا قوَّهَ اِلّا بِالله العلی العظیم»

و سپس این دعا را بخواند:

«یا مُقیلَ الْعَثَراتِ اَقِلْنی عَثْرَتی یا مُجیبَ الدَّعَواتِ اَجِبْ دَعْوَتی یا سامِعَ الْاَصْواتِ اِسْمَعْ صَوْتی وَ ارْحَمْنی و تَجاوَزْ عَنْ سَیئاتی وَ ما عِنْدی یا ذَالْجَلالِ وَ الْاِکْرام؛

ای درگذرنده لغزش‌ها، از لغزشم درگذر! ای اجابت‌کننده دعاها! دعایم را مستجاب کن! ای شنوای آوازها! صدایم را بشنو و به من رحم کن و از بدی‌هایم و آنچه نزد من است درگذر! ای صاحب جلالت و بزرگواری.»

زیارت حضرت رضا(ع)؛ در این روز را از بهترین اعمال مستحب و از سنت‌های مؤکد شمرده‌اند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *