خزر در مخمصه

مقالات اقتصادی / مهفام سلیمان‌بیگی در یادداشتی با عنوان خزر در مخمصه در شرق نوشت : در غرب ایران پرآب‌ترین جلگه کشور، یعنی خوزستان خشکیده و دریاچه ارومیه نفس‌هایش به شماره افتاده است. در شرق هامون جان داد و سیستان و بلوچستان و خراسان را بیابانی کرده و با خشکیدن تالاب گاوخونی و زاینده‌رود، مرکز ایران گرفتار فرونشست عمیق شده است. وضعیت قرمز آب تا شمال ایران پیشروی کرده و سیل جمعیت مهاجر را به استان‌های حاشیه خزر کوچانده است.

به تازگی رضا افلاطونی، رئیس سازمان امور اراضی اعلام کرده ‌«حدود ۸۰۰ هزار نفر در دو سال اخیر به مازندران مهاجرت کرده‌اند و اگر این روند همین‌طور ادامه داشته باشد، شاهد مهاجرت‌های گسترده از استان‌های فارس و سیستان و بلوچستان که فرونشست‌های زیاد در آن رخ داده، خواهیم بود». به‌جز این مجله علمی نیچر نزدیک به پنج سال پیش گزارش داده بود که تنها ۳.۵ درصد از خاک ایران حاصلخیز مانده و وضعیت مناسبی برای کشاورزی دارد که این زمین‌های حاصلخیز تقریبا همگی در شمال ایران واقع شده‌اند.

با‌این‌حال اخبار خوبی از شمال کشور به گوش نمی‌رسد و اداره ایمنی و حفاظت دریایی گیلان خبر داده که روسیه ورودی آب رودخانه ولگا به دریای خزر را بسته است و خزر در یک دهه اخیر ۱۸۰ سانتی‌متر کاهش تراز آبی داشته که ۶۰ سانتی‌متر کاهش تراز آب خزر در دو سال اخیر رخ داده است.

ولگا حدود ۸۶ درصد حقابه خزر را تأمین می‌کند و قطع شریان حیاتی خزر، نگرانی گسترده‌ای برای زندگی در شمال ایران را به دنبال داشته است.

‌زنگ هشدار برای خزر

به گفته علی سلاجقه، رئیس سازمان محیط زیست، کشورهای همسایه ورودی آب به خزر را بسته‌اند و در این میان بیشترین تأثیر را قطع ورودی ولگا دارد. تاکنون ۸۵ درصد آب خزر را رود ولگای روسیه تأمین می‌کرد ولی حالا احداث سدهای جدید توسط این کشور موجب عقب‌نشینی شدید خزر شده است.

آن‌گونه که محمد درویش، کارشناس منابع آب و محیط زیست به «شرق» می‌گوید با ازدست‌رفتن خزر مهم‌ترین و دیرینه‌ترین رویشگاه جنگلی جهان یعنی هیرکانی کاملا از بین خواهد رفت و فجایعی چنان بزرگ خلق می‌شود که نابودی ارومیه و آرال پیش آن جزئی است. او پیش‌بینی می‌کند در دو دهه آینده نیمی از وسعت خزر کاهش پیدا کند و با افزایش کانون‌های گرد و غبار، شهرهای شمالی برای اولین بار در وضعیتی مشابه اهواز، ایلام و دهلران قرار گرفته و فرایند نابودی تمام جنگل‌ها و شالیزارها آغاز می‌شود. کارشناسان و برخی نمایندگان مجلس علت چنین وضعیتی را ضعف عملکرد دولت و انفعال در دیپلماسی آب معرفی می‌کنند و می‌گویند در شرق کشور، افغانستان حقابه هیرمند را پرداخت نمی‌کند، در شمال غرب، ترکیه با سدسازی‌ نفس ارس، دجله و فرات را بریده است و در غرب عراق با اقداماتش باعث خشک‌شدن تالاب‌های بین‌النهرین شد و دولت در تمام این موارد دیپلماسی ضعیفی داشته است و حالا روسیه تکرار همین ماجراست.

‌سه‌شنبه ۱۷ مرداد‌، علی منتصر‌کوهساری، رئیس اداره ایمنی و حفاظت دریایی گیلان ضمن ابراز نگرانی شدید از کاهش تراز آب خزر خبر داد و گفت ‌در یک دهه اخیر خزر با کاهش ۱۸۰سانتی‌متری تراز آب مواجه بوده‌ و ۶۰ سانتی‌متر از کاهش تراز آب خزر در دو سال اخیر رخ داده است.

بیش از ۱۳۰ رودخانه به دریای خزر می‌ریزند و رود ولگا در روسیه به تنهایی نزدیک به ۸۵ درصد آب دریای خزر را تأمین می‌کند اما حالا توسط روسیه ۴۰ سد ساخته شده و ۱۸ سد دیگر در دست مطالعه و ساخت روی رودخانه ولگا موجب کاهش دِبی آب ورودی به دریای خزر و افزایش شدت روند عقب‌نشینی آب در ساحل جنوبی دریای مازندران یا همان خزر شده است.

به‌جز او، اخیرا رئیس سازمان محیط زیست هم از بسته‌شدن ورودی رود ولگا به خزر خبر داده است.

علی سلاجقه توضیح داده است که ورودی‌های دریای خزر، مخصوصا ورودی رود ولگا، از سوی کشورهای همسایه بسته شده است و تراز آب دریا در‌حال پایین‌رفتن است. تا جایی که برخی آمار و اطلاعات اعلام‌شده، حکایت از آن دارد که آب خزر قریب یک متر در چهار، پنج سال اخیر عقب‌نشینی داشته است، یعنی به‌طور میانگین دریای خزر هر سال ۲۰ سانتی‌متر عقب‌نشینی می‌کند.

سلاجقه همچنین گفته بود: «امیدواریم در قالب کنوانسیون تهران بتوانیم هم حقابه‌ها و هم آلایندگی را حل کنیم. کشورهای همسایه دریای خزر در زمینه اجرای پروژه‌های مشترک مشکلی ندارند ولی در زمینه استقرار دبیرخانه کنوانسیون مشکل وجود دارد که اگر این مشکل حل شود، پروژه‌ها قابل استفاده است».

‌ترکیه تهدید ارس؛ روسیه تهدید خزر

پیش از این‌ در خرداد امسال عبدالجلال ایری، عضو کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی درباره وضعیت حقابه ایران از خزر ابراز نگرانی کرده بود.

او از مکاتبات با وزارت امور خارجه درباره تعیین تکلیف حقابه ولگا از روسیه در پی مسدودکردن این رود و عقب‌نشینی آب دریای خزر و نهایتا واردشدن خسارت به سواحل ایران خبر داد و گفت: «برخی کشورهای حوزه دریای خزر از قبیل ترکمنستان و قزاقستان به دلیل خسارت‌های وارد‌‌شده به مناطق ساحلی کشورشان حقابه دریافت می‌کنند و ایران هم باید برای این موضوع اقدام کند». این نماینده مجلس همچنین گفته بود که وزارت خارجه به مکاتبات او برای پیگیری حقابه پاسخ مثبت داده است.

با‌این‌حال ظاهرا باوجود وعده وزارت امور خارجه به این نماینده، تا امروز پیگیری این موضوع از اولویت‌های وزارتخانه خارج بوده است.

جلال محمودزاده، عضو کمیسیون کشاورزی، آب و محیط زیست مجلس شورای اسلامی هم‌ در اعتراض به انفعال دیپلماسی آب به خبرآنلاین گفته است: «‌زمانی که ترکیه روی ارس، دجله و فرات اقدام به سدسازی کرد، وزارت امور خارجه ایران عملکرد مؤثری نداشت و نبود رویکرد مناسب وزارت امور خارجه برای آب‌های مرزی کشور و همچنین انفعال مسئولان در مقابل طالبان برای باز‌پس‌گیری حقابه هیرمند هم باعث شد روسیه از فرصت سوءاستفاده و اقدام به سدسازی روی رودخانه ولگا کند. در‌واقع این سکوت مسئولان در مقابل تاراج منابع طبیعی باعث دست‌درازی سایر کشورها به منابع طبیعی دیگر شده است و پیگیری‌نکردن حقوق ایران در زمینه آب‌های مرزی از طرف رؤسای جمهور دولت‌های مختلف موجب شده امروز کشوری مانند روسیه با سدسازی خود روی ولگا نشان دهد مانند ترکیه و افغانستان برای منافع خود حاضر به نادیده‌گرفتن حق سایر کشورها‌ست و همین مسئله موجب خواهد شد این مشکلات دنباله‌دار دامن کشورهای عضو مجمع خزر را بگیرد».

به گفته او روسیه با سدسازی متعدد در مسیر دریای خزر منجر به ایجاد مسائل متعددی از جمله خشک‌سالی و بی‌کاری مردم منطقه و از جمله صیادان می‌شود.

همچنین از آنجا که وضعیت منابع آب استان‌های شمالی ایران تعریفی ندارد و خلیج گرگان، آشوراده و سایر پهنه‌های طبیعی شمال کشور دچار کم‌آبی شده‌اند و تالاب‌ها به مرور زمان ذخایر خود را از دست داده‌اند، با این اقدام روسیه وضعیت منابع آبی در نواحی شمالی ایران وخیم می‌شود.

هدایت فهمی، مدیرکل سابق دفتر منابع آب وزارت نیرو هم نسبت به ضعف دیپلماسی آبی کشور معترض است. او در گفت‌وگو با «شرق» تأکید می‌کند که با ادامه‌یافتن روند فعلی از سوی روسیه، حجم آب دریاچه خزر کم و دریاچه کوچک می‌شود، هم‌زمان تبخیر هم در حال افزایش است و این شرایط به جایی می‌رسد که به نفع هیچ‌کس نیست چراکه آثار بسیار مخربی روی گونه‌های زیستی در دریاچه می‌گذارد و موجب افزایش حجم آلاینده‌ها در دریاچه می‌شود.

فهمی غیرشفاف‌بودن سهم ایران از خزر را عامل مهمی در بحران فعلی می‌داند و در این زمینه توضیح می‌دهد: سهم ایران از رژیم حقوقی خزر مسئله بسیار مهمی است و از نظر ژئوپلیتیکی این مسئله باید به شکل درستی حل شود اما دیپلماسی آب ایران شدیدا ضعیف است. تا جایی که اکنون در شرق و در افغانستان حقابه‌مان را ندادند و در شمال غرب هم درگیر رود ارس هستیم. در واقع دیپلماسی آب ما کاملا غیرفعال است و هیچ کاری در این زمینه انجام نمی‌شود. وقتی در زمینه دیپلماسی فعال نباشیم و نتوانیم حداقل حقوق کشور را احیا کنیم تبعا کشورها هر کدام دنبال منافع خودشان می‌افتند و مایلند که آب‌های ورودی به کشور را به عنوان حربه‌ای برای روز مبادایشان نگه دارند و کنترلش کنند.

این کارشناس تأکید می‌کند: بحث خزر بسیار مهم است؛ چون دریاچه لحظه به لحظه در حال کوچک‌ترشدن است. لازم است از طریق مراجع بین‌المللی هم که شده، این مسئله را دنبال کنیم و وقت آن رسیده است که منافع ملی کشور با جدیت دنبال شود و با هر کشوری که منافع ملی ما را نشانه بگیرد مماشات نشود. باید سیاست‌های مقطعی در رابطه با برخی کشورها را کنار گذاشت و فقط منافع پایدار و درازمدت ملت و کشور را لحاظ کرد. من به عنوان یک متخصص حوزه آب عمیقا معتقد هستم که مسئله آب در ایران مماشات‌بردار نیست و حیات سرزمینی نشانه گرفته شده است و متولیان باید با عزم راسخ دنبال دفاع از منافع کشور بیفتند و مسئله خزر چه از نظر حقابه ایران و چه ورود آلاینده‌ها و فاضلاب‌ها به این دریاچه به طور جدی پیگیری شود.

ولگا؛ رگ حیات خزر

محمد درویش، کارشناس منابع آب و محیط زیست هم درباره خطراتی که خزر را تهدید می‌کند به «شرق» توضیح می‌دهد که فاجعه آبی بیخ گوش کشور است.

او در ادامه می‌گوید که ولگا از نمادهای ملی روسیه است و با بیش از ۳۶۰۰ کیلومتر طول از ۱۱ شهر این کشور می‌گذرد و روسیه سال‌هاست طرح‌های متعددی برای سدسازی و افزایش بارگذاری آب در حوزه صنعت و کشاورزی را تا افق ۲۰۵۰ برای این رودخانه در نظر گرفته است.

به گفته این کارشناس سال‌هاست که متخصصان در این زمینه هشدار می‌دهند و می‌گویند که اگر به سرعت سراغ تدوین یک نظام حقوقی مستحکم در دریای خزر نرویم که هر پنج کشور حاشیه خزر آن را امضا کرده باشند با بحران جدی روبه‌رو خواهیم شد.

او توضیح می‌دهد: هنوز حقابه‌های کشورهای عضو کاسپین با دقت و شفافیت تعیین نشده و مشخص نیست کاسپین سالانه چه مقدار حقابه از قزاقستان، ایران، آذربایجان، ترکمنستان و روسیه نیاز دارد و در حال حاضر همه کشورها اجازه نمی‌دهند حتی قطره‌ای آب وارد کاسپین شود و این مسئله شامل حال ایران هم شده و حتی ایران هم روی رودهای اترک، گرگان، سفیدرود و همه رودخانه‌هایی که به سمت کاسپین روانه می‌شوند، ده‌ها سد زده و کشت‌وصنعت‌های بزرگ تأسیس کرده است. از طرف دیگر اگر پروژه سدسازی‌ ترکیه روی ارس اجرا شود در واقع مهم‌ترین رودخانه نیمه جنوبی کاسپین را از بین برده است و در مجموع شرایط آینده کاسپین بسیار بسیار نگران‌کننده است چون آن منطقه متأثر از تغییرات شدید اقلیمی و خطر جهان‌گرمایی هم بوده است و هم‌زمان میزان تبخیر و دما به شدت در حال افزایش بوده و بارندگی شدیدا در حال کاهش است. علاوه بر این، ورودی آب هم بسیار کاهش داشته است. در مقابل اما این فاضلاب‌هاست که افزایشی شده است. در این شرایط بسیاری از گونه‌های زیستی خزر در معرض انقراض هستند از جمله ماهی خزری و ماهی کیلکا و… .

درویش معتقد است که تنها امید این سال‌ها که توانسته بود خزر را حفظ کند ولگا بود که آن هم حالا دیگر از دست رفته است.

به گفته این متخصص «آورد سالانه ولگا به خزر ۹۳۰ میلیارد مترمکعب است. برای درک بزرگی آن با حجم آب کارون مقایسه کنید که فقط ۱۴ میلیارد مترمکعب است، در واقع کارون در برابر ولگا شیر سماوری بیش نیست!».

به اعتقاد این کارشناس اگر نتوانیم با روسیه سر این مسئله کنار بیاییم کار همه تمام است حتی خود روسیه. چون منطقه تبدیل می‌شود به بزرگ‌ترین پهنه تولید گرد و خاک و کانون فرسایش بادی که آسیا و خاورمیانه و مناطق گسترده‌ای از آسیای مرکزی و حتی بخشی از اروپا را متأثر می‌کند و یک فاجعه بین‌المللی را رقم می‌زند.

آن‌گونه که درویش می‌گوید مهم‌ترین و دیرینه‌ترین رویشگاه جنگلی جهان یعنی هیرکانی که ثبت یونسکو شده، با از دست رفتن خزر کاملا از بین خواهد رفت و فجایعی چنان بزرگ خلق می‌شود که نابودی ارومیه و آرال پیش آن جزئی خواهد بود و بنا بر تخمین نهادهای پژوهشی بین‌المللی یکی از نشانه‌های مرگ سیاره زمین در ۲۰۷۰ خشک‌شدن کاسپین است که از آن به عنوان آغاز انقراض هفتم یاد می‌شود.

‌شمال ایران ۲۰ سال دیگر می‌خشکد؟

درویش در پاسخ به این پرسش که چه زمانی بحران‌های ناشی از خشکی و کوچک‌‌شدن خزر، شمال ایران را درگیر می‌کند؟، این‌گونه پاسخ می‌دهد: «بهترین وضعیت عمق کاسپین در جنوب آن یعنی در ایران است. بنابراین کمترین تبعات تخریبی اکنون در ایران مشاهده می‌شود. در قزاقستان و ترکمنستان ماه‌هاست پهنه‌های تولید گردوخاک ایجاد شده است و شمال خزر عمق آب کم است و عقب‌نشینی نمود بیشتری دارد. پس تا ۱۰ سال آینده مردمان شمال ایران چندان احساس خطر نمی‌کنند اما اگر روند ادامه یابد پیش‌بینی من این است که تا دو دهه آینده نیمی از وسعت خزر کاهش پیدا می‌کند و بخش‌های شمالی‌ دریاچه کاملا از دست می‌رود. بنابراین وسعت کانون‌های تولید گرد و خاک بیشتر می‌شود و زمانی که جریان باد از شمال به جنوب باشد شهرهای شمالی برای اولین بار شرایطی شبیه اهواز، ایلام و دهلران پیدا می‌کنند و درگیر گرد و خاک شدید می‌شوند. با این گرد و خاک‌ها فرایند فتوسنتر در جنگل‌ها مختل و فرایند نابودی جنگل‌ها و شالیزارها آغاز می‌شود.

درویش درباره راهکار برون‌رفت از این وضعیت می‌گوید که «کشورهای اطراف کاسپین باید گفت‌وگو کنند و لازم است که چهار کشور دیگر همراه ایران متعهد شوند که حقابه خود به کاسپین را بپردازند و از سیاست‌های آزمندانه‌شان فاصله بگیرند. ما نه تنها حقابه پرداخت نمی‌کنیم که دنبال پروژه‌های شیرین‌‌سازی هم هستیم و می‌خواهیم از خزر آب به ارومیه و سمنان ببریم. سایر کشورهای پیرامونی خزر هم مشابه ایران رفتار و سیاست‌گذاری کرده‌اند و بیشترین آلودگی نفتی را جمهوری آذربایجان به خزر وارد می‌کند».

با این حال کارشناسان منابع آب تأکید می‌کنند که دولت‌ها نه تنها درباره آب‌های مرزی که درباره آب‌های درون‌مرزی هم ناکارآمد عمل کرده‌اند و هم‌اکنون دریاچه ارومیه، تالاب گاوخونی، دریاچه هامون، تالاب بختگان و هورالعظیم و سایر منابع آبی مهم کشور خشکیده‌اند و بحران آب نتوانسته است متولیان اجرائی کشور را متوجه فاجعه‌ای کند که حیات سرزمینی ایران را به مخاطره انداخته است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *