شانزدهم شوال براساس نقلها، سالروز شهادت حضرت حمزه بن عبدالمطلب، عموی گرامی پیامبر اسلام است. در ایامی که رسالت پیامبر اسلام صلیالله علیه وآله مورد خشم و مخالفت مشرکان و کفار قرار داشت و همواره تلاش میشد بر سر راه ایشان و اسلام سدی ایجاد شود و یا مدام اقدام به آزار و اذیت پیامبر و یارانشان میکردند، یکی از بزرگترین حامیان پیامبر(ص) حضرت حمزه(ع) بود. تا زمانی که حمزه در قید حیات بود کسی جرات آسیب رساندن به پیامبر (ص) را نداشت. حضرت حمزه(ع) در جنگ احد به شهادت رسید و پیکر ایشان به طرز دلخراشی مثله شد و پیامبر اسلام یکی از بزرگترین حامیان خود را از دست دادند. براساس روایات، هند همسر ابوسفیان دستور به قتل رساندن حضرت حمزه را به یک غلام حبشی داد و بدن آن حضرت(ع) را مثله کرد و تکهای از جگر حضرت حمزه(ع) را بر دهان گذاشت. هند از قبل و بخصوص از جنگ بدر کینه پیامبر(ص)، امام علی(ع) و حضرت حمزه(ع) را با خود داشت. این واقعه در ۱۵ یا ۱۶ شوال سال سوم هجری قمری رخ داد.
حضرت حمزه(ع) در زمان جاهلیت از میان فرزندان حضرت عبدالمطلب، عهدهدار ریاست قبیله قریش شد و چنان جایگاهی داشت که عدهای با ایشان پیمان مودت بستند. در سال قطحی و خشکسالی قریش به پیشنهاد رسول اکرم (ص) برای کمک به حضرت ابوطالب – که فردی عیالوار بود- حضرت حمزه سرپرستی جعفر بن ابیطالب را به عهده گرفت. حمزه قبل از اسلام نیز به همراه حضرت ابوطالب، از پیامبر (ص) در برابر آزار مشرکان حمایت و براساس برخی روایات، توهینهای ابولهب به پیامبر(ص) را تلافی میکرد؛ حمزه در جنگهای فِجار و در پیمان حلف الفضول شرکت داشت و روزی که پیامبر(ص) خویشان نزدیک خود را برای دعوت به اسلام گردآورد (یوم الانذار)، او نیز حضور داشت.
حضرت حمزه(ع) در سال دوم بعثت پس از آنکه پیامبر (ص) دعوت خود را آشکار کرد به آن حضرت ایمان آورد. اعلام اسلام حضرت حمزه(ع) در گرویدن خویشاوندان ایشان به اسلام نیز موثر بود. نقل است روزی ابوجهل نزدیک کوه صفا به پیامبر (ص) برخورد و سخنانی ناشایست به آن حضرت گفت. پیامبر به او پاسخی نداد. کنیزی که در آنجا بود نزد حمزه رفت و گفت: نبودی ببینی ابوجهل به برادرزادهات چه گفت؟ حمزه سراغ ابوجهل رفت و او را دید که در مسجدالحرام در میان مردم نشسته است، کمان خود را چنان بر سر ابوجهل کوبید که سر او زخمی بزرگ برداشت و به اوگفت: تو محمد را دشنام میدهی؟ مگر نمیدانی من به دین او درآمدهام. هر چه او بگوید من هم میگویم. از آن پس، قریش چون دیدند پیامبر (ص) پشتیبانی قوی مانند حمزه دارد و ایشان را در برابر آسیبهای آنان محافظت مینماید، کمتر متعرض میشدند. بسیاری از محققان معتقدند اسلام آوردن حمزه از ابتدا، مبتنی بر آگاهی و شناخت بوده است. پیامبر(ص) در مصیبت شهادت و فقدان حضرت حمزه، رنج سنگینی را متحمل شدند و پس از شهادت وی فرمودند: هیچ موقفی تلختر از این موقف برای من نبود که بر سر بدن مثله شده عموی گرامیم حمزه سیدالشهدا حاضر شدم. در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) در خصوص مقام والای حمزه نقل است: «هر فردی به مدینه بیاید وبر سر مزار من نیاید و به کوه و غار احد برود و بر سر مزار عمویم حمزه نرود بر ما و خود جفا کرده است.» نقل است حضرت فاطمه زهرا (س) در هفته دوبار بر سر مزار حمزه و کوه احد حاضر میشدند و عرض ادب میکردند.