حکومت و سیاست در سیره امام حسن عسکرى(ع)

ویژه شهادت حضرت امام حسن عسکری / حضرت امام هادى و امام عسکرى (ع ), على الاجبار به سامراء بسر مى بردند که در آن زمان پایتخت خلافت بود, و در محلى بنام <العسکر> که محل نظامیان و پادگان نظامى بود, خانه براى شان انتخاب کرده بودند.

حضرت امام عسکرى (ع ) مدت شش سال اقامت خود در سامراء, یا در حبس بود و یا اگر آزاد بود, تحت نظر و ممنوع الملاقات بود. زیرا روایات متعددى از زندانى شدن امام عسکرى (ع ) خبر مى دهد, از جمله آن که المعتزبالله خلیفه ى عباسى, به سعید حاجب دستور داده بود که امام (ع ) را به حبس ببرد. ابوالهیثم نگرانى خود را از این وضع به امام (ع ) نوشت: و آن حضرت در جواب نوشت که پس از سه روز گشایش حاصل مى شود, و پس از سه روز المعتز کشته شد.

آوردن و ماندن هر دو امام هادى و امام عسکرى (ع ) در سامراء به اکراه و اجبار, از جهاتى مانند سیاست مامون در آوردن امام رضا (ع ) به نزد خود بوده است, تا بتوانند از نزدیک روابط امام (ع ) را با شیعیانش کنترل نمایند, زیرا آنان که در سرتاسر جهان اسلام پراکنده بودند, با امام هادى و امام عسکرى (ع ), ارتباطات عمیق داشتند, بخصوص در دوره ى امام عسکرى (ع ) که شیعیان اهلبیت (ع ) به میلیونها نفر رسیده بودند, و همه به این عقیده بودند که حق امامان شان از طرف حکام ظالم غصب شده است, ازین رو خمس و هدایا و سایر وجوهات شرعیه ى خود را به آن حضرت مى فرستادند و هئیت هایى از نمایندگان مردم وارد سامراء مى شدند و ضمن فراگیرى احکام شرعى, اموال و وجوهات شرعى خود را به امام تسلیم مى کردند.

حضرت امام حسن عسکری (ع)
حضرت امام حسن عسکری (ع)

مراقبت نسبت به امام عسکرى (ع ) آن چنان شدید بود که شب هنگام و بى خبرانه به خانه ى امام عسکرى (ع ) هجوم مى بردند و خانه ى آن حضرت را تفتیش مى کردند.
بدینسان پیشرفت و گسترش شبکه ى منظم و متشکل شیعیان که از قبل شکل گرفته بود, براى حاکمیت عباسى ها خطر آفرین بود, لذا حضرت امام عسکرى (ع ) شدیداً تحت مراقبت دارالخلافه قرار داشت و از آن حضرت خواسته بود که تا همیشه ارتباط خود را با دستگاه خلافت برقرار کند, و در هر دوشنبه و پنجشنبه در دربار حضور یابد, و وضعیت به گونه ى بوده است که مردم نمى توانسته اند بطور مستقیم با امام (ع ) ملاقات نمایند.

موقعیت اخلاقى و اجتماعى امام (ع ) در میان مردم و حتى در میان افراد حکومت مشهود بود, و کسى در وقار و عفاف, و زیرکى و بزرگ منشى چون او نبود.

و در <یوم النویه> یعنى روز رفتن امام عسکرى (ع ) به دارالخلافه, شور و شعفى در مردم بوجود آمده و خیابان ها مملو از جمعیت که سوار بر مرکب هاى خود بودند, مى شد. وقتى امام (ع ) مى آمد همه ى هیاهوها خاموش مى گردید, و امام عسکرى (ع ) از میان آنان عبور مى کرد و به دارالخلافه وارد مى گردید.

اغلب این افراد مى توانستند از شیعیانى باشند که از مناطق مختلف براى دیدار امام (ع ) به سامراء مى آمدند.

حضرت امام حسن عسکری (ع)
حضرت امام حسن عسکری (ع)

افزایش شیعه و رفت و آمدهاى هیئت هاى نمایندگى مردم, و اموال و دارایى فراوانى که به امامان (ع ) مى رسید, موجب مى شد که خلفاء نسبت به امامان سخت گیرى نمایند و همین موجب شد که ائمه ى معصومین (ع ) به پنهان کارى و کتمان و تقیه دست زنند. سخت گیرى ها و فشارها در زمان امام عسکرى (ع ) بیشتر شد و امام عسکرى (ع ) با مشاهده ى این وضعیت بیشتر امر خود را از دید خلفا و عمال آن مى پوشاند, و تقیه را پیشه ى خود قرار داده بود شدت تقیه و کتمان امور به اندازه اى بود که امام عسکرى (ع ) به شیعیان خود دستور داد که وقتى بطرف کاخ خلیفه مى رود به آن حضرت اشاره نکنند, سلام نکنند, زیرا تحت تعقیب قرار مى گرفتند, و کار به حبس وکشتن شان کشانده مى شد.

على ابن جعفر از حلبى در این زمینه نقل مى کند که ما در عسکر اجتماع کرده و منتظر امام عسکرى (ع ) در روز رفتن به مرکز حکومت بودیم که نوشته ى از امام (ع ) به ما رسید بدین مضمون که کسى بر من سلام نکند, و بر من اشاره نیز نکند, زیرا شما بر خود ایمن نیستید: الا لا یسلمن احد و لا یشیر الى بیده ولایؤمى فانکم لاتومنون على انفسکم.

این سخن امام به خوبى مى رساند که حکام براى کنترل روابط امام (ع ) با شیعیان تلاش فراوانى مى کردند. البته هم امام و هم شیعیان در فرصت هاى بسیارى همدیگر را ملاقات مى کرده اند و حتى این ارتباطات تحت پوشش بقال و روغن فروش و … صورت مى گرفته است.

مراقبت نسبت به امام عسکرى (ع ) آن چنان شدید بود که شب هنگام و بى خبرانه به خانه ى امام عسکرى (ع ) هجوم مى بردند و خانه ى آن حضرت را تفتیش مى کردند. چنان که بطحایى علوى پیش موکل سعایت کرده بود که اسلحه و اموال در خانه ى عسکرى (ع ) گردآورى شده است. سعید حاجب گوید: شب بسوى خانه ى او شدم و نردبانى پشت خانه گذاشتم و بالاى بام آن حضرت بالا رفتم, سپس نردبان را در میان حیاط گذاشتم و فکر مى کردم چگونه در این تاریکى وارد خانه ى او شوم که صدایى شنیدم: سعید همانجا باش تا شمعى برایت بیاورم کمى درنگ کردم که شمعى برایم آوردند و با روشنایى آن وارد خانه شدم و جبه ى از پشم و کلاه و سجادهء روى حصیر انداخته شده دیدم, و یقین کردم امام (ع ) در آن زمان نماز مى خوانده است, پس برایم گفت: اینک خانه و اطاق هایش را ببین و هر چه تفتیش کردم در آن چیزى نیافتم .

حضرت امام حسن عسکری (ع)
حضرت امام حسن عسکری (ع)

خلفاء به دستگیرى و زندانى کردن امامان اکتفاء نمى کردند, بلکه یاران آن حضرت را نیز دستگیر و زندانى مى کردند, در سامراء گروهى از اصحاب امام عسکرى (ع ) را دستگیر کرده بودند که از جمله ى آنان بود: ابوهاشم جعفرى, داود ابن قاسم, حسن ابن محمد عقیقى, محمد ابن ابراهیم عمرى و غیر ایشان که زیر نظر صالح ابن وصیف قرار داشتند.

با ملاحظه ى این وضعیت چاره ى نبود جز این که امامان (ع ) اسرار خود را کتمان نمایند و تقیه پیشه سازند و شیوه ى پنهان کارى را طى نمایند, ابوهاشم جعفرى از داود ابن اسود روایت کند که گفت: مولایم حسن العسکرى (ع ) مرا بسوى خود خواند و تخته چوبى را که مانند پایه ى <در> دراز و مدور بود به من داد و گفت : این چوب را براى عثمان ابن سعید عمرى که وکیل آن حضرت بود برسان. به راه افتادم و در اثناء راه به یک نفر که استرى داشت برخوردم, و استر او مزاحم راه رفتن من شد, و با چوبى که با خود داشتم بلند کردم و استر را با آن زدم, و چوب شق شد و کاغذ نوشته هاى را در میان شکستگى چوب نگریستم, و بسرعت آن را در میان چوب گذاشتم و چوب را در آستین خود پنهان کردم.

آوردن و ماندن هر دو امام هادى و امام عسکرى (ع ) در سامراء به اکراه و اجبار, از جهاتى مانند سیاست مامون در آوردن امام رضا (ع ) به نزد خود بوده است, تا بتوانند از نزدیک روابط امام (ع ) را با شیعیانش کنترل نمایند.
اما در برگشت وقتى به نزدیک خانه ى امام (ع ) رسیدم, عیسى خادم مرا استقبال کرد و گفت: مولا مى گوید: چرا استر را زدى و چوب را شکاندى ؟ گفتم : نمى دانستم که در داخل آن چیست؟ گفت : چرا کارى بکنى که بعداً به توجیه و عذرخواهى محتاج شوى؟ مبادا دیگر مثل این کار تکرار شود, هرگاه شنیدى کسى مرا دشنام مى دهد, راهى را که به رفتن آن مأموریت یافته ى, در پیش گیر و مبادا واکنش نشان بدهى, و یا خود را معرفى نمایى که کیستى, احوالت به من مى رسد.

حضرت امام حسن عسکری (ع)
حضرت امام حسن عسکری (ع)

وجود یک دستگاه منظم که هم پل ارتباطى باشد بین امام (ع ) و مردم, و هم وجوهات و مالیات از نقاط دور دست جمع آورى شود و بدست امام (ع ) برسد, ضرورى و لازم بود. و این دستگاه با تعیین وکلاء از ناحیه ى ائمه (ع ) ایجاد گردید و با ارتباطى که بین امام و وکلاء بوجود آمد, سعى شد تا راهنمایى هاى لازم دینى و سیاسى ارائه شود و این حرکتى سابقه دار بود که امام عسکرى (ع ) نیز در گسترش این دستگاه و استفاده از آن مى کوشید و افرادى با پیشینه ى علمى و ارتباط محکم با امامان پیشین یا با خود آن حضرت براى وکالت گمارده مى شدند, و در نامه ى خود به وکلاء توصیه مى کرد که نامه ها و مراسلات را از شیطان ها پوشیده نگهدارند و براى دوستانش ارائه دهند.


پى نوشت ها:
۱ شذرات سیاسیه من حیاه الائمه (ع ) : شبر, حسن , ص ۳۴۲

۲ حیات فکرى و سیاسى امامان شیعه : ج ۲ ص ۲۸۲به نقل از الغیبه .

۳ همان , ص ۱۲۹

۴ همان , ص ۱۸۷به نقل از الغیبه : ص ۱۲۹

۵ همان , ص ۱۸۳ ۱۸۲به نقل از الخرایج و الجرایح : ج ۱ ص ۴۳۹; پیشین , شبر به نقل بحارالانوار : ج ۵ ص ۲۶۹

۶ پیشین , شبر به نقل از ارشاد: ص ۱۱۰; فصول المهمه : ص ۲۹۸

۷ همان , ص ۲۰۸ـ ۲۰۷به نقل از بحارالانوار : ج ۵۶ ص ۱۳۲

۸ ر.ک : پیشین , جعفریان , ج ۲ ص ۱۹۷ـ ۱۹۳

منبع:
اندیشه حکومت دینى , ج ۱ , ص ۵۷۶ – ۵۷۱

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *