تحلیل سیاسی هفته

مقالات سیاسی / از امروز و در روزهای پایانی دهه نخست ذیحجه، بوی میقات، مشام جانها را معطر می‌سازد و هزاران زائر ایرانی به همراه دیگر زائران جهان لبیک‌گویان از بیت‌الله الحرام لباس احرام به تن کرده و راهی سرزمین پر رمز و راز عرفات می‌شوند تا اعمال ایام تشریق را بجا آورند.
هفته آینده نیز مردم ایران به استقبال روزهای پرشرافت عرفه و روز عید سعید فطر و از همه بالاتر، عید الله‌ اکبر و روز اکمال دین و اتمام نعمت وصایت یعنی روز هدیه نعمت ولایت بر بشریت و روز عید سعید غدیر می‌روند که از عظمت و جلالت خاصی برخوردار است.
از رویدادهای این هفته، اوج‌گیری دوباره کرونا در کشور است که بار دیگر پس از وقفه‌ای کوتاه، همه را متعجب ساخت. شناسایی چهار رقمی روزانه بیماران جدید و افزایش تعداد فوتی‌ها، زنگ خطر صعود همه‌گیری کرونا را به صدا درآورد که لازم است رعایت تدابیر پیشگیرانه فردی و اجتماعی به سبک زندگی مردم بازگردد. آمار جهانی از روند افسار گسیختگی کرونا نیز حاکی است که طی هفته جاری ابتلای به کرونا در جهان با رشد ۱۸ درصدی همراه بوده است.
در این هفته میلیونها بازنشسته سازمان تامین اجتماعی و خانواده‌های آنها همچنان منتظر بازگشت دولت از تصمیم غیر قانونی خود در مقابل افزایش حقوق این قشر آسیب ‌پذیر بودند در حالی که ۴ ماه از سال جدید سپری شده و این تصمیم می‌بایست حداکثر تا اسفند سال گذشته گرفته می‌شد. متاسفانه رویه نامناسب دولت در مقابل خواست قانونی و به حق بازنشستگان و عدم پاسخگویی به آن، جامعه را به تنافی شعارهای دولت با عمل دولتمردان سوق داده در حالی که انتظار اینست که دولت همانطور که آقای رئیس ‌جمهور گفته است، صادق‌الوعد باشد و حق قشر صاحب حق و واجب‌الاحترام بازنشسته را ادا نماید.
هفته گذشته نیز در نخستین روزهای فصل تابستان، پس از چند ماه توقف در مذاکرات برجامی، ایران و ۱+۴ به همراه آمریکا در دوحه به میز مذاکرات بازگشتند تا گفت‌وگوهایی را که از زمستان متوقف شده بود، از سر بگیرند، همان مذاکراتی که پس از سفر جوزف بورل رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا به تهران توافق شد و بارقه‌هایی برای ازسرگیری مذاکرات ایجاد کرد ولی این مذاکرات دو روزه در دوحه بدون نتیجه پایان یافت بدون آنکه توضیحات کافی به مردم داده شود، کوتاهی عجیبی که افکار عمومی را در روند مذاکرات احیای برجام به شدت رنج می‌دهد.
در بررسی موضوعات خارجی ابتدا به تازه‌ترین تحولات جنگ اوکراین می‌پردازیم؛ شعله جنگی که روسیه در ۵ اسفند با حمله به اوکراین روشن کرد همچنان زبانه می‌کشد بدون اینکه پایانی بر آن، حداقل در آینده نزدیک، مشاهده شود. ارتش روسیه هفته جاری بر منطقه لوهانسک مسلط شد که آنرا باید تنها دستاورد مهم حمله گسترده آن به اوکراین، پس از چهار ماه و نیم محسوب کرد. پس از گزارش فرمانده ارتش روسیه دایر بر تسلط بر لوهانسک، پوتین بر ادامه جنگ تاکید کرد.
این جنگ خونبار تاکنون به کشته شدن هزاران نفر از دو طرف، آواره شدن میلیونها اوکراینی و تخریب هزاران واحد مسکونی و زیرساختی اوکراین منجر شده است.
اجلاس ناتو نیز اوایل این هفته برگزار شد و همانگونه که انتظار می‌رفت محور عمده این اجلاس، جنگ اوکراین بود. هرچند اعضای ناتو در پایان جلسه بر ادامه حمایت‌ها از اوکراین تاکید کردند ولی این نکته نیز آشکار بود که اعضای این تشکیلات نظامی وابسته به غرب رغبتی ندارند به یک مقابله جدی با روسیه اقدام کنند. غربی‌ها به‌خصوص اروپائیها، هم به دلیل وابستگی به انرژی روسیه و هم به دلیل نگرانی از تبعات رویارویی مستقیم با روسیه، در مواجهه با بحران اوکراین «دست به عصا» حرکت کرده‌اند و همین موضوع نیز شرایط را برای ادامه اقدامات روسیه در اوکراین آسان‌تر ساخته است.
غرب، به تغذیه تسلیحاتی اوکراین، به عنوان تنها اقدام موثر خود ادامه می‌دهد و روسیه نیز که اساساً هدفش از لشکرکشی به اوکراین، نشان دادن ضرب شست به غرب بوده، انبوه تسلیحات خود را به کار گرفته است و در این میان، این مردم اوکراین هستند که تاوان این تجاوز نظامی آشکار و جنگ قدرت پوتین و غرب را می‌پردازند. نکته قابل تامل، سکوت و بی‌عملی سازمان ملل به عنوان اصلی‌ترین متولی دفاع از صلح و ثبات جهانی است که در قبال جنگ اوکراین قادر به هیچ اقدام و عکس‌العملی نبوده است.
این هفته افغانستان نیز شاهد چند رویداد بود. اوضاع افغانستان پس از گذشت نزدیک به یکسال از تسلط گروه تروریستی طالبان نه‌تنها هیچگونه بهبودی نیافته بلکه شرایط برای زندگی مردم بسیار بدتر از قبل شده است. فقر و ناامنی در این کشور بیداد می‌کند و مردم در حسرت تامین ملزومات یک زندگی ابتدایی و سیر کردن شکم خود هستند.
به گزارش صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل، در یک سال گذشته ۸۸ درصد از خانوارهای افغان مجبور شده‌اند برای گذران زندگی، یکی از کودکان خود را به بیرون از خانه و زادگاه خود بفرستند که به گفته مسئولان، کودکان مهاجر کار عمدتاً در معرض خشونت، استثمار و سوء‌استفاده قرار می‌گیرند. در کنار این فلاکت اقتصادی، مردم باید ظلم و جور گروه تروریستی حاکم را نیز تحمل کنند که به بهانه‌های مختلف، ازجمله عدم تمکین در برابر مقررات ظالمانه این گروه متحجر، وابستگی به رژیم گذشته و یا وابستگی به اقوام غیر از پشتون، هدف انواع سرکوب قرار می‌گیرند.
لشکرکشی طالبان به شهر بلخاب در ولایت سرپل، ازجمله اقدامات سرکوبگرانه این گروه علیه اقوام دیگر است. گزارش‌های رسیده از شهر هزاره‌ نشین بلخاب حاکی است هزاران نفر که از بیم جان و در امان ماندن از حملات طالبان، به کوههای اطراف این شهر گریخته‌اند، در وضعیت رقت‌بار و بدون آب و غذا سپری می‌کنند و شمار زیادی به انواع بیماری مبتلا شده‌اند.
اقدامات قوم‌گرایانه و انحصارطلبانه طالبان، به این منطقه محدود نمی‌شود و قبلاً، مناطق فاریاب، پنجشیر، تخار، بدخشان نیز شاهد حملات خونبار نیروهای طالبان بوده‌اند. در چنین شرایطی این هفته سرکردگان طالبان، اجلاس «لویه‌ جرگه» (ریش ‌سفیدان) را برگزار کردند و این اجلاس که با گردآوری چهار هزار نفر همراه بود بدون نتیجه‌ای قابل ارائه پایان یافت. متولیان این نشست در پایان خواستار به رسمیت شناخته شدن توسط جامعه جهانی شدند، در حالی که هیچ یک از انتظارات جامعه بین‌المللی، ازجمله آزادسازی آموزش زنان را تامین نکردند و تنها دستاورد این اجلاس را می‌توان گرفتن بیعت رهبر طالبان از حاضران ذکر کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *